تقویت پروسه تحول مرهون دولت نیست/به قدر نیاز سرمایه گذاری نمی‌شود

خبرگزاری شبستان: میزان سرمایه گذاری که در علوم انسانی می‌شود هیچ تناسبی با نیاز‌ها و ضرورت‌ها ندارد و باید ده‌ها برابر میزان موجود سرمایه گذاری کرده و ظرفیت‌ها را به کار بگیریم.

خبرگزاری شبستان – سرویس اندیشه: با توجه به فرا رسیدن روزهای پایانی سال و نزدیک شدن به سال جدید با حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانیِ اسلامی صدرا پیرامون دستاوردهای یک ساله تحول علوم انسانی در کشور به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با این پژوهشگر می خوانید:

 

دستاوردهای علوم انسانی در طول یک سالی که گذشت را چطور ارزیابی می کنید و به نظر شما تا چه اندازه در این زمینه کامیابی و موفقیت بر فضای علمی کشور حاکم شد؟

ما نمی توانیم منکر تلاش های علمی متفکران و اندیشمندان ایرانی در زمینه تحول بنیادی در علوم انسانی باشیم؛ قطعا کارهای مناسب علمی بسیاری انجام شده و آثار خود را در این علوم خواهد داشت اما آنچه مسلم است، میزان سرمایه گذاری که در علوم انسانی می شود هیچ تناسبی با نیازها و ضرورت ها ندارد و باید ده ها برابر میزان موجود سرمایه گذاری کرده و ظرفیت ها را به کار بگیریم. بنابراین، در این زمینه باید کار و برنامه ریزی شود تا نتیجه درخور توجهی را نظاره گر باشیم.

لذا معتقدم در سالی که گذشت تولیدات پراکنده خوبی در علوم انسانی داشتیم به ویژه اغلب با تدوین مقالات علمی پژوهشی گام هایی برداشته و نظریاتی مطرح و نقدهایی به برخی نظریات بنیادین شد اما در کل توفیق چشمگیری حاصل نشده است و امیدواریم در سال آینده با تجدیدنظر در رویکردهای دولت، در عرصه علوم انسانی بتوانیم تحولی محسوسی در این راستا داشته باشیم.

 

به نظر شما اصلی ترین مساله ای که این پروسه را با کُندی مواجه کرده است چیست و چه عللی موجب شد تا به آن نتیجه مطلوب و چشم اندازی که برای این یک سال ترسیم شده بود، دست پیدا نکنیم؟

به نظر می رسد عزم و اراده کافی برای تحول بنیادین در نظام به وجود نیامده است هر چند حرکت های خودجوش در میان اساتید حوزه و دانشگاه مشاهده می شود اما این حرکت ها به تنهایی نمی تواند کار را به مقصد و سرانجام برساند.

 

با این توصیف به نظر شما ممکن است پروسه تحول علوم انسانی با کُندی چشمگیری در آینده مواجه شده به حدی که به تدریج به دست فراموشی سپرده شود؟

پیش بینی من این است که در آینده حرکت های خودجوش وسعت و گسترش می یابد و جنبش علمی قوی در تحول بنیادی در علوم انسانی خلق می شود که نشانه هایی از این روند، در فضای حوزه و دانشگاه مشاهده می شود و این مطلب نشان می دهد بحث تحول علوم انسانی به حاشیه نخواهد رفت بلکه روز به روز این دیدگاه تقویت می شود. اما این حرکت به هیچ وجه مرهون دولت و دستگاه های دولتی نیست به دلیل آنکه روشن است در کشور ما سرمایه گذاری جدی برای تحول علوم انسانی صورت نگرفته است.

 

دولت چه حمایت و کمکی می تواند در این راستا داشته باشد؟

مهم ترین اقدامی که دولت می تواند آن را انجام دهد این است که زیرساخت های پژوهش در علوم انسانی را تقویت کرده و فرصتی را فراهم کند تا محققان مختلف علوم انسانی آزادانه و بدون اینکه تحت فشارهای سیاسی قرار گیرند، بتوانند کار علمی انجام داده و نتایج پژوهش خود را در معرض جامعه قرار دهند. از سوی دیگر فضایی ایجاد شود که نظریه های نو در میدان عمل جایگزین نظریه های کهنه و ناکارآمد شود و یک فرصت آزمون برای خود از این طریق فراهم کنند.

 

از نظر شما توسعه کشور تا چه اندازه در گرو تحول علوم انسانی است و چه رابطه ای با آن دارد؟

ببینید مغزافزار پیشرفت کشور ما علوم انسانی است و اگر نتوانیم عقب ماندگی خود را در علوم انسانی جبران کنیم، در پیشرفت همه جانبه کشور هم با ناکامی های جدی روبه رو می شویم. لذا به نظر می رسد پیشرفت کشور به موضوع تحول علوم گره خورده است.

 

در این پروسه و از زمانی که فرآیند تحول علوم انسانی جان و رونق جدی گرفت، نقش حوزه را در این تغییر جدی تر می بییند یا دانشگاه را؟ از سوی دیگر تعامل دو سویه این دو نهاد با یکدیگر تا چه اندازه می تواند کار را به پیش ببرد؟

در حرکت های خودجوش تلاش های خوبی را هم در متن حوزه شاهد هستیم هم دانشگاه و نمی توان گفت در کدام میدان کار جدی تر شده یا حجم بیشتری صورت گرفته است. بنابراین، در هر دو حوزه کارهای خودجوش در حال گسترش است. اما آنچه مسلم است برای دستیابی به علوم انسانی کارآمد نیازمند پیوند علمی این دو نهاد هستیم و باید اقدامات جدی تری توسط نخبگان ارشد حوزه و دانشگاه  طراحی یافته و شکل گیرد. البته نسبت به گذشته نیز معتقدم این پیوند علمی میان حوزه و دانشگاه وضع بهتری پیدا کرده اما همچنان با نقطه مطلوب فاصله داریم.

 

از نظر شما برپایی کرسی های آزاداندیشی آیا می تواند در راستای تحول علوم انسانی تاثیری داشته باشد؟

معتقدم که علوم انسانی اسلامی در فضای آزاداندیشی می تواند تنفس کند؛ لذا هر میزان زمینه برای نقد و آزاداندیشی فراهم شود، علوم انسانی اسلامی و تحول یافته فرصت رشد بیشتری پیدا می کند اگر چه امروز شاهد برگزاری کرسی های آزاداندیشی به میزان اندک در محیط های علمی هستیم اما باید قبول کرد این میزان اهتمام به آزاداندیشی در قالب کرسی ها برازنده جامعه علمی و اهداف والای علمی ما نیست و باید تلاش کنیم فرصت های آزاداندیشی در محیط های حوزوی و دانشگاهی بسط یابد.

 

با توجه به اهمیت برپایی کرسی های آزاداندیشی، تا چه میزان فقدان و نبود این فضا در جهان اسلام موجب شده اندیشه های تکفیری رشد کرده و افراد جذب این گروهک های افراطی شوند؟

در کل هر میزان که فکر و تفکر در جهان اسلام رشد و عمق بیشتری یابد، مصونیت جهان اسلام نسبت به انحرافات و کج روی های فکری بیشتر می شود. تردید نیست آنچه امروز در جهان اسلام مشاهده می کنیم، محصول کم رونق شدن اندیشه ورزی در بخش هایی از جهان اسلام و رشد نوع جدیدی از تحجر است که اتفاقا معتقدم این نوع جدید از تحجر از مدرنیته تاثیرپذیری جدی داشته است.

امروز بیش از آنکه بخواهیم ریشه کم رونق شدن اندیشه ورزی را در جهان اسلام و مسائل مسلمانان جستجو کنیم، باید در بستری که غرب برای تسلط بر کشورهای مختلف از جمله دنیای اسلام به وجود آورده جستجو داشته باشیم. اصولا فرآیند استعمار نوین در بستر افول تفکر و خردورزی شکوفا می شود و تا زمانی که فتیله اندیشه پایین کشیده نشود، امکان تحقق اهداف استعماری محیا نمی شود.

پایان پیام/

 

کد خبر 445344

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha