خبرگزاری شبستان، آیتالله سیّد صادق روحانی به پرسشی درباره شبهاتی در زمان ایراد کردن خطبه ی حضرت فاطمه (س) پاسخ گفته است.
متن پرسش مطرح شده وپاسخ به این سوال بدین شرح است:
ما در مورد تاريخ و زمان خطبه درخشان حضرت فاطمه عليها السلام پرسشى داريم كه پاسخ درستى براى آن نيافته ايم، اين موضوع باعث برخى شبهه ها در مورد مظلوميت صدّيقه طاهره حضرت فاطمه زهراعليها السلام مى گردد; به ويژه كه مخالفان مذهب اهل بيت عليهم السلام در تلاش هستند تا در مورد مظلوميت ها و رنج هاى آن حضرت ترديدافكنى کنند.
سؤال اين است كه: آيا تاريخ سخنرانى و زمان خطبه درخشان حضرت فاطمه عليها السلام در مسجد پيامبرصل الله عليه وآله، پيش از هجوم سپاه استبداد به خانه آن بانوى بزرگ بود يا پس از آن؟ اگر پس از آن بود آيا دليل نقلى قاطعى در اين مورد داريم؟ در صورتى كه پاسخ، آرى باشد، از نتيجه اين پاسخ، دو اشكال ديگر پديدار مى شود:
الف. چرا آن حضرت در خطبه خود ازهجوم به خانه اش و نيز شكستن پهلویش چيزى نفرمود؟
ب. چگونه آن بانوى بزرگ با آن پهلوى آسيب ديده و دل شكسته و داغدار، توانست بر روى پاى خود ايستاده وبه مسجد برود و در برابر آن جمعيت انبوه و آن شرايط پراختناق حكومت كودتا، آن خطبه درخشان را بخواند و توفانى در دل ها پديد آورد؟
به نظر مى رسد قرائن خارج از خطبه صدّيقه طاهره فاطمه زهرا عليها السلام و نيز قرائنى كه از درون آن دريافت مى گردد، نشانگر آن است كه آن خطبه نورافشان و حكيمانه پس از گرفتن بيعت زورمدارانه از اميرمؤمنان عليه السلام بوده است، اگر به نظر شما دلائلى هست كه نشانگر آن مى باشد كه خطبه آن بانوى بزرگ دانش و معنويت پس از يورش به خانه اش بوده، آن دلايل كدام است؟
پاسخ به سوال؛
حقيقت اين است كه حضرت فاطمه زهراعليها السلام دو خطبه درخشان و روشنگر و پربار داشته است:
الف. خطبه نخست، خطبه اى است طولانى و جامع، كه در مسجد پيامبرصل الله عليه وآله بيان شده است، و خطبه دوّم خطبه اى است كه در خانه اش در برابر انبوه زنان مهاجر و انصار بيان گرديده، كه گويى چند روز پيش از شهادت جانسوزش به عيادت او رفته بودند.
از منابع متعدد تاريخى و روايى آشكار مى گردد كه يورش به خانه آن بانوى بزرگ، سه بار بوده است، و آن جنايت بزرگ تر در يورش سوّم روى داد كه باعث بيمارى و بسترى شدن آن حضرت شد و سرانجام به شهادت جانسوزش انجاميد! و خطبه درخشان آن حضرت در مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) پيش از يورش سوّم و آن رويداد زشت تر و ظالمانه تر بود.
ب. با بيان قبل، پاسخ اشكال دوم هم داده شد; مى ماند مسئله شكستگى دنده و... و آزردگى بازو و پهلو، كه آن را اميرمؤمنان(عليه السلام) هنگام مراسم غسل پيكر پاك او دريافت و همانسان كه روايات به حقيقت تصريح دارد، پس از شهادت حضرت آشكار شد و سر زبانها افتاد.
اما چرا آن حضرت در خطبه روشنگر و توفنده اش با زنان مدينه به يورش برخانه خويش و رويدادهاى ظالمانه مربوط به خودش نپرداخت، چون آن بانوى درايت از حق پذيرى و هدايت آن گروه خودكامه و نيز فرصت طلبان و بى تفاوت ها مأيوس بود; درست همان گونه كه در آغاز سخن نورانى اش به صراحت آن را بيان كرد و چنين فرمود:
«أَصْبَحْتُ ـ وَاللهِ ـ عائِفَةً لِدُنْياكُنَّ، قالِيَةً لِرِجالِكُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأْتُهُمْ بَعْدَ أنْ سَبَرْتُهُمْ، فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ، وَ اللَّعْبِ بَعْدَ الْجِدِّ، وَ قَرْعِ الصَّفاةِ، وَ صَدْعِ الْقَناةِ، وَ خَطَلِ الْآراءِ، وَ زَلَلِ الْأَهْواءِ، وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخَطَ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ فِى الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ*» لاجَرَمَ لَقَدْ قَلَّدَتْهُمْ رِبْقَتَها، وَ حَمَّلْتُهُمْ أَوْقَتَها، وَ شَنَنْتُ عَلَيْهِمْ عارَها...»;(1)
به خداى سوگند! در حالى شب را به سپيده آوردم كه از دنياى شما بيزار، و به مردنمايان شما، به خاطر عملكردشان خشمگين هستم. آنان را در فراز و نشيب هاى زندگى آزمودم، و به دور افكندم و امتحان نمودم و خشمگين شدم. راستى چه زشت است كندى شمشيرها در برابر بيداد! و چه ناپسند است به شوخى گرفتن سرنوشت دين و جامعه پس از تلاش و جديّت در راه آن! و چه ناگوار است سر بر سنگ خارا زدن و كار بى حاصل نمودن، و آن گاه شكاف برداشتن نيزه ها و تسليم شدن در برابر بيداد! و چه دردناك است تباهى عقيده، و انحراف انديشه و تزلزل اراده ها! و چه بد چيزى براى خود از پيش فرستادند كه خدا بر آنان خشم گرفت و در عذاب او ماندگار خواهند بود.
آرى، من شرايط را چنين نامطلوب و ظالمانه نگريستم و مسئوليت آن را به گردن خودشان افكندم، و بار گران گناه آن را بر دوش آنان نهادم، و رهاورد شوم و عار و ننگ آن را بر عهده خودشان قرار دادم. پس بينى آنان بريده و زخم خورده باد و هماره از رحمت خدا دور باشند.
منبع: پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه
پایان پیام/
نظر شما