انقلاب اسلامی ایران و الگویی که حضرت امام (ره) در این باره ارائه کرد نشان داد تنها الگوی صحیح انتظار، انتظار فعال است که می تواند زمینه ساز دولت ظهور باشد. موضوع مهمی در این جا وجود دارد و آن این است که قبل از تشکیل دولت حقّه، دولت ممحض و زمینه ساز باید تشکیل شود. این طور نیست که دولت حقّه یک شبه به وجود بیاید. این طور نیست که امت واحده یک شبه شکل بگیرد. منتظر مصلح خود باید صالح و مصلح باشد، یعنی این آمادگی از پیش به وجود آماده باشد بنابراین منتظر دولت حقه باید خود دولت تشکیل دهد.
درباره وحدت نیز دو نظر وجود دارد. نظر اول این است که سمت و سوی اتحاد را به سمت کسانی ببریم که اظهار اسلام می کنند ولو این که منافق و معاند هستند. نظر دوم اما این است که سمت و سوی دیدگاه و سرمایه گزاری ما از آن کسانی باشد که امامت کلی را پذیرفته اند اما ظاهر مسلمان نیستند. من با نظر دوم بیشتر احساس نزدیکی و همانندی می کنم. چطور می شود با وهابیت که در ظاهر اظهار مسلمانی می کنند اما کانون تفرقه و فساد و ظلمات در منطقه و جهان هستند به وحدت رسید؟
بخش دوم و پایانی گفتگوی سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با آیت الله سید محمد قائم مقامی استاد حوزه و دانشگاه را درباره مفهوم امت واحده، تحولات جهانی و رابطه میان امت واحده و موضوع آخرالزمان و ظهور می خوانید.
در بخش پیشین گفتگو به این موضوع اشاره کردید که اولا تعامل و توأمانی میان امام و امت وجود دارد و تحریف مفهوم امامت به تحریف مفهوم امت منجر می شود و در ثانی به موضوع اولین بنای کج در صدر اسلام اشاره کردید که با وجود این که حق امام برحق در حاکمیت غصب می شود اما با این وجود به خاطر مهم بودن موضوع امت، امام معصوم علیه السلام بیشترین خویشتنداری و ایثار را از خود نشان می دهند که حتی به همان حاکمیت هم مشاوره می دهند و یاری اش می کنند.
ما اگر امروز چیزی از مفهوم امت را در میان خود می بینیم به برکت امام معصوم علیه السلام است، چرا که کل مفهوم امت، مبتنی بر امامت است. به این معنا که ما حوزه قابلیت مفهوم امامت را امت تعریف می کنیم پس امام اصل است. اما عالی ترین درجه قبول امامت از آنِ شیعه می شود و عالی ترین فرد امت، امام معصوم. فی المثل وقتی شما در کربلا و در محضر امام زمان، امام حسین علیه السلام قرار می گیرید می بینید عالی ترین درجه قبول امامت از آن حضرت ابوالفضل علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها است. پس این رابطه یک رابطه متسع با شعاع وسیع است که از خالص ترین افراد امت که حقیقی ترین و نابترین درجات ایمان را دارند آغاز می شود و می رسد به افرادی که به ظاهر حتی متدین به دین حق نیستند اما عناد و لجاجتی هم با دین حق ندارند و نشان نمی دهند. پس حتی چنین اشخاصی هم که معرفت بسیار کم تری دارند اما آن آمادگی پذیرش حق در آن ها هست جزو امت محسوب می شوند.
این تأکید جنابعالی بر مفهوم امت می تواند از تحولات زمانی عصر ما هم نشأت گرفته باشد؟
ببینید ما امروز در زمانه متفاوتی زندگی می کنیم. همچنان که پیشتر هم اشاره شد در عصر ما نه تنها حاکمیت ملی یا منطقه ای معنا ندارد بلکه به یک معنا حتی حاکمیت قاره ای هم معنای خود را از دست داده است، اگر روزگاری از شرق و غرب عالم سخن به میان می آمد و فرهنگ شرق و فرهنگ غرب دو دنیای متفاوت و جدای از هم بود امروز شما به عینه می بینید که ما وارد فضای حاکمیت نه شرقی و نه غربی شده ایم بنابراین روشن است که این فضا اقتضائات و لوازم خاص خود را هم خواهد داشت.
آیا این کم رنگ شدن مرزهای ملی و منطقه ای و قاره ای می تواند نشانه ها و علایمی از ظهور و پیدایش آخر الزمان باشد؟
بله، پدید آمدن چنین فضایی از مقدمات ظهور است و نشان می دهد حاکمیت های منطقه ای و ملی در واقع موضوعیت خود را از دست داده اند. البته توجه کنید که همین نگرش در فرهنگ های الحادی هم در جریان است. آن ها هم حاکمیت جهانی و امت جهانی را با مبنای امامت صهیونیسم مطرح می کنند، البته با اقتضائات خاص خودشان نظیر جهانی سازی. این یک واقعیت امروزی است و جریان کفر سعی می کند آن را مدیریت کند.
پس می شود گفت ما شاهد صف آرایی دو امت خواهیم بود؟
مسلما یک امت الهی در مقابل جریانی شیطانی و نفسانی و ضد خدا قرار می گیرد. وقتی این تقابل ها به وجود می آید تولّی و تبرّی هم پیش می آید. اما مبنای این تولّی و تبرّی دیگر گرایش های مرزی و قومی و زبانی نخواهد بود، این جاست که مبنای تولی و تبری صرفا بر موازین امامت خواهد بود.
می خواهم درباره موضوع ظهور و ارتباط آن با امت واحده از شما بپرسم. گاهی یک تلقی انحرافی از موضوع ظهور پیش می آید که همین تلقی انحرافی باعث می شود ما حتی به زمینه های وحدت هم دست پیدا نکنیم. برخی بر این گمان هستند که هر حرکتی مبتنی بر وحدت پیش از ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف محکوم به شکست است، بنابراین هیچ راهی جز انفعال پیش پای ما نیست و اگر هم کسی برای تحقق امت واحده پا پیش گذارد، به جایی نخواهد رسید. می خواستم دیدگاه تان را در این باره جویا شوم؟
من یک مثال در این باره می زنم که به قدری به ما نزدیک است که هیچ خدشه ای بر آن نمی توان وارد کرد. انقلاب اسلامی ایران و الگویی که حضرت امام (ره) در این باره ارائه کرد نشان داد تنها الگوی صحیح انتظار، انتظار فعال است که می تواند زمینه ساز دولت ظهور باشد. موضوع مهمی در این جا وجود دارد و آن این است که قبل از تشکیل دولت حقّه، دولت ممحض و زمینه ساز باید تشکیل شود. این طور نیست که دولت حقّه یک شبه به وجود بیاید. این طور نیست که امت واحده یک شبه شکل بگیرد. منتظر مصلح خود باید صالح و مصلح باشد، یعنی این آمادگی از پیش به وجود آماده باشد بنابراین منتظر دولت حقه باید خود دولت تشکیل دهد.
پرسش این جاست که اگر ما می خواهیم زمینه این وحدت بزرگ که منجر به تشکیل امت واحده می شود فراهم کنیم به چه لوازمی نیاز داریم؟
دو نظر در این باره وجود دارد. نظر اول این است که سمت و سوی اتحاد را به سمت کسانی ببریم که اظهار اسلام می کنند ولو این که منافق و معاند هستند. نظر دوم اما این است که سمت و سوی دیدگاه و سرمایه گزاری ما از آن کسانی باشد که امامت کلی را پذیرفته اند اما ظاهر مسلمان نیستند. من با نظر دوم بیشتر احساس نزدیکی و همانندی می کنم. چطور می شود با وهابیت که در ظاهر اظهار مسلمانی می کنند اما کانون تفرقه و فساد و ظلمات در منطقه و جهان هستند به وحدت رسید؟ چطور می شود برای این که امت را از تفرقه نجات داد با تکفیری ها به نقاط مشترک رسید؟ چه نقاط مشترکی بین ما و آن ها وجود دارد؟ اما در آن سوی عالم آزادیخواهان و مستضعفانی وجود دارند که عمق نفوذ و پشتوانه ما آن ها هستند. از طرف دیگر در داخل دنیای اسلام نیز ما با عامه مسلمانان که رفتار عنادآمیزی ندارند در اتحاد و وحدتیم. اصلا سیاست جمهوری اسلامی هم تا به حال همین بوده که حساسیت ها مراعات شود و به مقدسات فرقه های مسلمانان توهین نشود برای این که اتحاد یک ضرورت قطعی است و حرکت های مقابل آن خائنانه است. پس هر کسی تقیه شکنی کند و مثلا به مقدسات سنّی ها اهانت کند در واقع گامی برخلاف وحدت امت واحده برداشته است.
پایان پیام /
نظر شما