در اقصی نقاط جهان، آزادیخواهان، حق طلبان و مستضعفانی وجود دارند که در شناسنامه شان چیزی به نام مسلمانی یا شیعه بودن حک نشده است اما به واقع آن ها حق طلب و حق جو و جزو امت واحده اند و به محض این که در برابر نسیم حق گرایی قرار گیرند به حق می پیوندند. این ها کسانی هستند که به واقع تابع رهبر الهی هستند و در حرکت های کلان سیاسی، رهبری امام را می پذیرند ولو این که در ظاهر مسلمان نباشند. با همین تفکر است که ما امام جامعه مان را صرفا یک رهبر برای جامعه خودمان نمی دانیم بلکه ایشان را ولی امر مسلمانان و مستضعفان و آزادیخواهان جهان می دانیم. امام جامعه ما ولی فقیه است نه فقط برای مسلمانان ایران که برای مستضعفان جهان.
بخش اول گفتگوی سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با آیت الله سید محمد قائم مقامی استاد حوزه و دانشگاه را درباره مفهوم رابطه امام و امت و تعریف شعاع دایره امت واحده و چالش شکل نگرفتن امت واحده در دنیای اسلام می خوانید.
بحث ما با جنابعالی درباره امت واحده اسلامی است. برای آغاز چه دریچه ای را برای ورود به این بحث پیشنهاد می کنید؟
با توجه به این که الگوی حکومت اسلامی یا مدیریت اسلامی، الگوی امام - امت است، بنابراین طبیعی است تأکید بسیار ما بر امت باشد. به عبارت دیگر وقتی ما بر امامت تکیه می کنیم و برجسته اش می کنیم، از آن سو هم مفهوم دیگری به نام امت برجسته می شود چون این دو در کنار هم قرار می گیرند. امام کسی است که پیشرو است، در مقابل قرار گرفته و امت نیز پشت سر او قرار دارد و تبعیت می کند.
منظورتان از امام در شعاع کلی تعریف است؟
منظور از امام، امام معصوم علیه السلام، نایب امام یا کسی است که ویژگی های امام معصوم (ع) را داشته باشد، کسی که دارای مقام باطنی و ظاهری است و اساسا به خاطر مقام باطنی، مقام ظاهری و اعتباری و سیاسی بر او جعل شده است.
آیا می توانیم بگوییم درنظام های سیاسی جدید به جای رابطه امام و امت، رابطه حاکمیت و ملت شکل گرفته است؟
البته ما در قرآن کریم نیز کلمه ملت را داریم اما مفهوم آن با محتوای رایج و امروزی ملت متفاوت است. معنای ملت در قرآن و روایات ما دقیقا به معنای دین است اما همچنان که اشاره شد در فرهنگ معمول بشری تعریف دیگری دارد. در واقع این جا رابطه مَلِک و ملت شکل می گیرد. ما معتقدیم با وجود همه تنوع و تقسیم بندی هایی که در تعریف حاکمیت وجود دارد نهایتا به دو نوع حاکمیت می رسیم. حاکمیت یا توحیدی است یا غیر توحیدی. البته حاکمیت در دنیای مدرن اسامی مختلفی دارد اما نهایتا به همان ملوکیت منتهی می شود.
درباره امت چه تعریفی می توانیم به دست بدهیم؟ شعاع دایره امت واحده را چگونه می توان تعریف کرد؟
در این باره دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. پرسش این است که آیا امت فقط شامل مسلمانان است؟ کسانی که رسما مسلمان هستند یا دایره وسیع تر از این است؟ بنده معتقدم دایره امت وسیع تر از این هاست. نه فقط مسلمان کامل که مفهوم ولایت را به طور شایسته درک کرده است و ما تجسم چنین شخصیتی را در شیعه می بینیم و نه فقط مسلمانان عادی که حتی کسانی که ظاهرا مسلمان نیستند اما مدیریت کلان سیاسی امام برحق را می پذیرند همه این ها در دایره امت می گنجند.
می توانید منظورتان از کسانی که مدیریت کلان سیاسی امام بر حق را می پذیرند روشن تر بیان کنید؟
در اقصی نقاط جهان، آزادیخواهان، حق طلبان و مستضعفانی وجود دارند که در شناسنامه شان چیزی به نام مسلمانی یا شیعه بودن حک نشده است اما به واقع آن ها حق طلب و حق جو هستند و به محض این که در برابر نسیم حق گرایی قرار گیرند به حق می پیوندند. این ها کسانی هستند که به واقع تابع رهبر الهی هستند و در حرکت های کلان سیاسی، رهبری امام را می پذیرند ولو این که در ظاهر مسلمان نباشند. البته از آن سو هم می توان به این قضیه نگاه کرد. امروز در منطقه ما کسانی ممکن است خود را نه تنها یک مسلمان بلکه مسلمان حقیقی و دو آتشه هم بدانند اما در حقیقت آن ها مسلمان نیستند از وهابی ها بگیرید تا تکفیری ها که از امت خارج شده اند.
با همین تفکر است که ما امام جامعه مان را صرفا یک رهبر برای جامعه خودمان نمی دانیم بلکه ایشان را ولی امر مسلمانان و مستضعفان و آزادیخواهان جهان می دانیم. امام جامعه ما ولی فقیه است نه فقط برای مسلمانان ایران که برای مستضعفان جهان.
نگارش نامه تاریخی حضرت امام (ره) خطاب به گورباچف یا نامه روشنگرانه اخیر رهبر معظم انقلاب به جوانان غرب پیرو همین منطق است؟
دقیقا همین طور است. تحلیل امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری بر این است که فطرت های پاک بشری در اقصی نقاط عالم می توانند مخاطبان پیام الهی باشند. امروز بخش مهمی از سیطره غرب بر اذهان به واسطه بمباران حجیم و لاینقطع اطلاعاتی و فکری است که اجازه نمی دهد افکار عمومی به حقایق دست اول و غیر مغشوش دسترسی داشته باشد به خاطر همین است که سیمای اسلام در چنین تفکری تا این حد مخدوش می شود. از این رو رهبری آن نامه روشنگرانه را خطاب به جوانان می نویسند و اعلام می کنند که جوان ها تا آنجا که می توانند حقایق قرآن را بلاواسطه و بدون قضاوت ها و پیش داوری های رسانه ها ارزیابی کنند. به واقع هم همین طور است. یک جوان اروپایی که هنوز ذهنش به معادلات قدرت و ثروت و سرمایه داری آلوده نشده با حق عناد ندارد و گرایش به حق و عدالت به صورت فطری در همه جوانان جهان وجود دارد. پس می توانیم بگوییم همه این قلب ها و ذهن های مستعد جوان می توانند در شعاع دایره امت قرار گیرند. به ویژه وقتی متوجه این معنا باشیم که ما امروز در عصر جهانی شدن قرار گرفته ایم و دیگر به آن صورت حاکمیت های ملی و منطقه ای معنا ندارد.
یکی از شبهات و اشکالاتی که گاهی امروز می بینیم درباره امت واحده است. پرسش این است که چرا مسلمانان نمی توانند با هم به سمت امت واحده بروند، در حالی ک غرب می تواند اتحادیه های قدرتمند سیاسی و اقتصادی تشکیل بدهد با وجود آن که نزاع قدرت در آنجا وجود دارد؟
ما تجربه تلخ تاریخی در این باره داریم و یک بنای کج که از روز رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم گذاشته شد اجازه نداده که ما در این سمت حرکت کنیم. وقتی درست بلافاصله بعد از رحلت حضرت رسول (ص) از ولی به حق و امام زمان اعراض شد این عدم اقبال به امام معصوم (ع) و امیر مؤمنان به واقع جریان امت را هم مورد خدشه قرار دارد، چرا که تحریف امامت به تحریف امت هم منجر می شود. نمی شود امام شایسته و برحق را کنار گذاشت و امت شایسته را داشت. این دو با هم توأمان پیش می روند. وقتی امت شایسته است امام شایسته را هم بر مسند امور قرار می دهد اما وقتی امت آن شایستگی لازم را ندارد امام تنها می ماند. همچنان که تاریخ حیات امامان معصوم ما چنین اتفاق تلخی را روایت می کند. اما شما نگاه کنید که موضوع امت چقدر مهم و حیاتی است که امام معصوم با وجود این که از حاکمیت کنار گذاشته شده و حق او غصب شده به همان حاکمیت مشورت می دهد چون اهمیت وحدت را می داند و برای شکل گیری امت واحده می کوشد.
پایان پیام /
نظر شما