گوشه نشینی، انس و توجه به خدا در تنهایی سیره پیامبر و معصومان

کناره گیری از جامعه و گوشه نشینی مورد مذمت اسلام است؛ اما خلوت نشینی، انس و توجه به خدا در تنهایی، نه تنها مذمت نشده بلکه سیره پیامبر اسلام(ص) و معصومان بوده است.

خبرگزاری شبستان: فرا رسیدن ایام البیض همزمان با میلاد امیرالمومنین (ع) همه ساله نویدبخش حضور گسترده مردم از پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی در آیین باشکوه اعتکاف است؛ یعنی 3 روز دل بریدن از دنیا و تنها به خدا اندیشیدن و دل و قلب را جلا دادن برای یک سال زندگی در مسیر رضای الهی.
البته این آیین از سوی برخی افراد ساده اندیش و یا غرض ورز با رهبانیت در آیین مسیح همسنگ دانسته شده و تلاش می شود تا با سوء استفاده از آن، مبانی و آیین های انسان ساز مکتب اسلام که از سوی خدا و پیامبرش آورده شده را با آنچه که از سوی پیروان مسیحیت در برهه ای از زمان بنابر مقتضیات ایجاد شده و رواج یافته برابر دانسته شود.
شاید برخی تصور کنند که اعتکاف، نوعی رهبانیّت است. رهبانیت هم مورد مذمت اسلام است و هم معصومین(ع) در روایات متعدد، رهبانیت را از اسلام جدا دانسته اند. پس اعتکاف در تعالیم دینی جایگاهی ندارد. امّا این شبهه در حقیقت ناشی از درنیافتن معنای رهبانیت است. آنچه مورد مذمت اسلام واقع شده است، کناره گیری از جامعه و گوشه نشینی است. اما خلوت نشینی، انس و توجه به خدا در تنهایی، نه تنها مذمت نشده است، بلکه سیره پیامبر اسلام(ص) و معصومان بوده است.
تفاوت دو مسئله اعتکاف و رهبانیت در یادداشت ذیل به صورت علمی و مستدل به بحث گذاشته شده است:
اعتکاف به حسب معنی لغوی یعنی مقیم شدن در یک محل معین ولی در اصطلاح فقهی عبارت است از نوعی عبادت که انسان سه روز یا بیشتر در مسجد مقیم می شود و پا بیرون نمی گذارد و هر سه روز را روزه می گیرد. این کار شرایط و احکامی دارد که در فقه مسطور است. اعتکاف فی حد ذاته مستحب است نه واجب، ولی اگر انسان آن را شروع کرد و دو روز گذشت روز سوم واجب می شود. اعتکاف باید در مسجد الحرام یا مسجد النبی یا مسجد کوفه یا مسجد بصره صورت گیرد و حداقل این است که در مسجد جامع یک شهر صورت گیرد، اعتکاف در مساجد کوچک جایز نیست.
تقویت اراده، انس با معنویات، دوری از غفلت و فراموشی، تواضع و فروتنی، کاهش جرم و فساد، آشنایی و برقرای ارتباط دوستانه در زمره آثار دنیوی و آمرزش گناهان، نزدیکی به پروردگار و جلب محبت او ذیل آثار اخروی و معنوی آیین اعتکاف قرار می گیرد.
اما چه چیزی در این آیین نهفته است که به آن چنین درجه و مرتبه ای می بخشد؟ با اندک تامل می توان دریافت هنگامی که آدمی به نیایش پرداخته و خود را در برابر قدرت الهی بی مقدار می بیند آنقدر که جز او امید و پناهی برای خود نیافته به این مقام دست یافته و پاداشی اینچنین نصیبیش می شود.
و دعا...
دعا به معنای یاری جستن از قدرت بی نهایت خداوند است، انسان با دعا و یاد خداوند آرامش می یابد و از امید و احساس قدرت سرشار می شود زیرا با دعا خود را به منبع لایتناهی قدرت و کمال متصل می بیند و وقتی از همه اسباب مادی قطع امید می کند متوجه او می شود.

 

دعا زیباترین مصادیق یاد خدا است که به هیچ قیدی مقید نیست
دعا از زیباترین مصادیق یاد خدا است که مقید به هبچ قیدی نیست به عنوان مثال نماز در زمان مشخص و قالب و ذکر معینی انجام می شود و هم چنین روزه و ... ، اما دعا زمان مشخص و نه قالب مشخص و نه ذکر معینی دارد یعنی هر وقت و هر جا و در هر حالتی انسان می تواند به وسیله ی دعا با خدای خود رابطه برقرار کند آن هم رابطه ای که محب و محبوب و عاشق با معشوق دارد، آنچنان که محب غرق در محبوب و عاشق غرق در معشوق می گردد و خود را در او می بیند، اویی که همه چیز در دست اوست این است اطمینان قلبی ای که دعا برای دعا کننده می آورد که محکم ترین پناهگاه روانی او برای یک آرامش درونی در زندگی است و این پناهگاه روانی از نیازهای اساسی همه انسان ها در همه ادوار است.
دعا موجب آسایش روان است و اندوه و نگرانی و اضطراب آن را شفا می بخشد، زیرا دعا کننده به اجابت دعایش از جانب خداوند متعال امیدوار است.
در این میان عده ای بر این باور بوده یا به گمان خود با شبهه پراکنی درپی این هستند که چنین حالی را با رهبانیت در آیین مسیح یکسان دانسته و آن را همچون رهبانیت زجرآور توصیف کنند اما در مقام مقایسه باید گفت: رهبانیت به معنای کناره‏گیری و انزوا از صحنه اجتماع و پرداختن به عبادت‏ها و ریاضت‏های طاقت‏فرسا، در آیین مسیحیت دارای سابقه‏ای بس طولانی است، به گونه‏ای که این پدیده در شکل رسمی خود از قرن سوم میلادی آغاز شد و تا عصر حاضر ادامه دارد. البته در برهه ای از زمان کلیسای مسیحیت نیز به مخالفت با چنین فرقه‏هایی برخاست.

 

• علل ظهور رهبانیت
دلایل بسیاری برای پیدایش رهبانیت ذکر شده است که می‏توان آنها را بدین شکل خلاصه کرد:
1- تمایل پیروان حضرت مسیح (ع) به داشتن یک زندگی کاملاً روحانی مجزای از جامعه مادی که هدف آن رسیدن به درجات بالای تقوا از طریق تعهد به نذر و عهد، فقر، عفت و اطاعت بود( جهان مذهبى، 1378، ص 3 و 752).


دنیاگرایی روزافزون کلیسا و روحانیان از عوامل موثر رهبانیت در این آیین

2- دنیاگرایی روزافزون کلیسا و روحانیان: رهبران دینی در هر جامعه‏ای به عنوان اسوه و الگوهای رفتاری دیگر انسان‏ها شناخته می‏شوند. با بالاگرفتن فساد و دنیاگروی میان رهبران دینی مسیحیت، برخی از مسیحیان که دغدغه دست‏یابی به نجات داشتند، با مشاهده چنین اوضاعی به این نتیجه رسیدند که ماندن در چنین جامعه‏ای نتیجه‏ای جز آلودگی ندارد و راه نجات، ترک جامعه و عزلت در بیابان است(مسیحیت، 1381، ص 2 و 141).

3. آزار و اذیت مسیحیان: در قرون نخستین میلادی، پس از آنکه امپراتور روم ـ که در برخی منابع، از او به نام دیسیوس یاد شده است(تفسیر نمونه، 1365، ج 23، ص 387) در مبارزه و مقابله با مسیحیان آنها را شکست داد، موجی از فشار و آزارهای طاقت‏فرسا بر مسیحیان شروع شد. با وجود این، زمانی هم که در زمان قسطنتین، دین مسیحیت بر آن دیار حاکم شد، برخی از مردم با پذیرش این مسئله که سطح دین‏داری مردم رو به پستی و دوری از تعالیم حضرت عیسی علیه‏السلاماست، روانه بیابان شدند تا زندگی خود را به دور از مردم و بر اساس عقاید و باورهای راستین حضرت مسیح علیه‏السلامبنیان نهند(کلام مسیحى، ص 142).


4- نگرش دوگانه به جسم و روح و شر پنداشتن جسم و نیک انگاشتن روح: از دیگر علل ظهور رهبانیت در برخی جوامع مسیحی، نگرش منفی نسبت به جسم در مقابل نگرش مثبت نسبت به روح بود. در پی این نگرش، فعالیت‏های مادی و جسمی با بی‏اعتنایی مواجه شدند و در مقابل، فعالیت‏های روحانی و تلاش برای تعالی روح، فزونی یافت.

5- بروز اختلاف شدید عقیدتی در عمده‏ترین مسائل دینی: در پی ابراز مخالفت با عقاید معروف و حاکم بر جامعه دینی روز، مخالفان از سوی جناح حاکم مورد شکنجه قرار گرفتند و عده‏ای از آنها به بیابان‏ها پناه بردند. برای نمونه، می‏توان از ماجرای نزاع آریوس ـ که معتقد به توحید و مخالف تثلیث بود ـ با کلیسای حاکم یاد نمود که تعداد زیادی از طرف‏داران وی را راهبان تشکیل می‏دادند(همان).

 

• قرآن و رهبانیت مسیحی:
قرآن در آیاتی موضوع رهبانیت را مطرح کرده است:
"ثُمَّ قَفَّیْنَا عَلَی آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّیْنَا بِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَآتَیْنَاهُ الْإِنجِیلَ وَجَعَلْنَا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا فَآتَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ"؛( حدید، آیه 27)
"سپس در پی آنان رسولان دیگر خود را فرستادیم و بعد از آنان عیسی بن مریم را مبعوث کردیم و به او انجیل عطا کردیم، و در دل کسانی که از او پیروی کردند رأفت و رحمت قرار دادیم و رهبانیتی را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بودیم، گرچه هدفشان جلب خشنودی خدا بود، ولی حقّ آن را رعایت نکردند. از این‏رو، ما به کسانی از آنها که ایمان آوردند پاداششان را دادیم و بسیاری از آنها فاسقند".

 

بر اساس قرآن رهبانیت از تعالیم مسیح (ع) نبوده است
بر اساس این آیه رهبانیت امری موجود در تعالیم حضرت عیسی (ع) نبوده است، اما برخی از مسیحیان از جانب خود چنین مسلکی را ابداع کردند. قرآن در این آیه تصریح می‏کند که نیت این عده در ابتدا جلب خشنودی خداوند بوده است، اما در ادامه بر این نیت استوار نمانده و حق آن را ادا نکردند.
قرآن در آیه‏ای دیگر، از این حقیقت پرده برمی‏دارد که برخی از مسیحیان به طور مطلق از دانشمندان و نیز راهبان اطاعت می‏کردند:
"اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابا مِن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِیَعْبُدُواْ إِلَـها وَاحِدا لاَّ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ" (توبه،آیه 31).
"معبودهایی در برابر خدا قرار دادند و (همچنین) مسیح فرزند مریم را در حالی که دستور نداشتند جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست، بپرستند. او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار می‏دهند".

 

تعبیر قرآن از اطاعت مطلق مسیحیان از راهبان به عبادت
اطاعت بی‏چون و چرای مسیحیان از دانشمندان و راهبان چنان شدید بوده است که قرآن کریم از آن تعبیر به عبادت کرده است(المیزان، ج 9، ص 245).
قرآن در آیه‏ای دیگر به مدح راهبان مسیحی پرداخته و آنها را نسبت به مسلمانان افرادی مهربان معرفی می‏کند:
"لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَی ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانا وَأَنَّهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ"؛(مائده، آیه 82).
"به طور مسلّم، دشمن‏ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت و نزدیک‏ترین دوستان به مؤمنان را کسانی می‏یابی که می‏گویند: «ما نصارا هستیم» این به خاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند و آنها (در برابر حق) تکبّر نمی‏ورزند".
در این آیه، از یهود به عنوان دشمن‏ترین دشمنان مسلمانان و از مسیحیان به عنوان بهترین دوستان مسلمانان یاد شده است. قرآن دلیل رابطه خوب مسیحیان با مسلمانان را وجود کشیشان و نیز راهبان در جمع آنها می‏داند.
برخی از مفسّران عالیقدر شیعه بر این باور هستند که تمجید قرآن از مسیحیان ناظر به مسیحیت زمان صدر اسلام و بخصوص شخص نجاشی در حبشه بوده است(المیزان، ج 9، ص 245).


• بر اساس این آیات می‏توان گفت که از دیدگاه قرآن می توان نتیجه گرفت:
از سویی رهبانیت در بطن تعالیم حضرت عیسی (ع) نبوده و ایشان توصیه‏ای نسبت به آن نداشته‏اند، بلکه این عمل از ابداعات برخی از مسیحیان بوده است.
همچنین، پدیدآورندگان این پدیده در ابتدا به منظور جلب خشنودی خداوند، اقدام به چنین کاری کردند، اما در ادامه کار، نتوانستند بر این عهد باقی بمانند.
علاوه بر این، برخی از مردم به جای اطاعت مطلق از خداوند، به طور مطلق از راهبان اطاعت می‏کردند.
و در نهایت، راهبان مسیحی صدر اسلام رفتاری مهربانانه با مسلمانان داشتند.

 

• مفاسد اخلاقی ـ اجتماعی رهبانیت:
رهبانیت به حکم اینکه برخلاف اصول فطرت و طبیعت انسان است مفاسد بسیاری دارد؛ از جمله:
1- رهبانیت با روح مدنی بالطبع بودن آدمی می‏جنگد و جوامع انسانی را به انحطاط می‏کشاند.
2- رهبانیت منجر به انحرافات اخلاقی، تنبلی، بدبینی، غرور و خود برتربینی می‏شود و به فرض اینکه انسان بتواند در حال انزوا به فضیلت اخلاقی برسد فضیلت محسوب نمی‏شود. فضیلت آن است که در دل اجتماع بتواند خود را از آلودگی‏های اخلاقی برهاند.
3- ترک ازدواج که از اصول رهبانیت است نه تنها موجب ‏کمال ‏نیست، بلکه‏ موجب ‏پیدایش‏عقده‏ها و بیماری های روانی شده و فسادهای زیادی را درپی دارد.
ویل دورانت درباره وجود و بروز مفاسد اخلاقی در رهبانیت مسیحی می‏نویسد: "پاپ افیوسان سوم یکی از دیرها را به عنوان فاحشه‏خانه توصیف کرد و بعضی از آنان مرکزی برای اجتماع شکم‏پرستان و دنیاطلبان و خوش‏گذران‏ها شده بود تا آنجا که بهترین شراب‏ها در دیرها پیدا می‏شد" (تفسیر نمونه، ج 23، ص 390).
با اندک تامل در این تعاریف و تعارضات، به آسانی می توان دریافت مقایسه مفهوم اعتکاف در دین اسلام که البته بنابر نص صریح آیات الهی به این دین محدود نشده و سابقه ای بسیار طولانی دارد و مفهوم رهبانیت در آیین مسیح که نه تنها حکمی الهی نیست بلکه امری است ساخته و پرداخته پیروان این آیین که مسیر را به خطا رفته اند کاری است اشتباه!
پایان پیام/

 

کد خبر 44347

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha