در ششمین گزارش از موضوع سینمایی با جواد یقماری، مدرس فیلمنامه نویسی، دانشجوی کارشناسی ارشد تهیه کنندگی صدا و سیما فعال در واحد هنری دفتر تبلیغات حوزه هنری و انجمن سینمای جوان و همچنین یکی از نویسندگان هنری در مجله "فیلم نگار" گفتگویی داشتیم که در ذیل آمده است:
به عنوان اولین سوال بفرمائید که آیا سینمای ما در مسئله انتقال فرهنگ موفق عمل کرده است و اساساً مشکل اصلی ما در این زمینه از کجا نشات می گیرد؟ سینمای هر جامعه ای آینه همان جامعه است و فرهنگ جامعه را در خودش نشان می دهد. در سینمای ایران چند بخش فعالیت می کنند. یک بخش آن در دست یک سری افراد سودجو و تهیه کنندگانی است که فیلم های بنجل می سازند که البته این تولیدات معرف فیلم ایرانی نیست و این افراد درک درستی از فرهنگ ندارند و آنچه را که خود می پسندند در قالب فیلم هایشان ارائه می کنند. سری دیگر فیلم های خوبی هستند که تصویرگر کامل فرهنگ ایرانی هستند و نمی توان گفت که سینمای ما کاملا در راستای فرهنگ ما حرکت می کند و یا اینکه کاملا برخلاف آن است.
به نظر شما سینمای ما به علت نداشتن فیلمنامه نویس توانا لنگ می زند؟ باید بگویم که ما در ایران فیلمنامه نویس توانا کم نداریم و مشکل از جای دیگری است. نویسنده های ما در ژانرهای مختلف سینمایی خوب قلم می زنند ولی برخلاف آن فیلمنامه های خوب ما در کشوی نویسنده ها خاک می خورد.
چرا چنین فیلمنامه هایی را کمتر بر صحنه سینماها می بینیم؟ متاسفانه افرادی که فیلمنامه ها را می خوانند و به تصویب می رسانند با معیار و ضوابط شخصی و به شکل سلیقه ای عمل می کنند.
چرا، مگر ما برای تصویب و اجازه تولید برای فیلمنامه ها قانون مشخصی نداریم؟ قانون داریم ولی متاسفانه ما در سینمای ایران دچار یک نوع سانسور شخصی هستیم که معیارمند نیست. هر مدیری که بر سر کار می آید طبق سلایق شخصی خود مجوز می دهد و هر آمدن و رفتنی باعث تغییر نگرش ها در این روند می شود و ما در این زمینه نیازمند یک قانون مکتوب و مدون اساسی هستیم. به طور مثال در موضوعات دفاع مقدس، کودکان و دین فیلمنامه هایی هست که به علت برخورد سلیقه ای امکان تولید آن حاصل نمی شود و تفسیرهای سلیقه ای باعث خاک خوردن چنین نوشته هایی می شود.
آیا برای پرورش فیلمنامه نویس توانا سرمایه گذاری خاصی هم می شود؟ متاسفانه در کشور ما به نویسندگی داستان و فیلمنامه در حد انتظارات بها داده نمی شود و این رفتار حتی در دانشگاه ها هم کاملا مشهود است. اخیرا در برخی از دانشگاه ها کلاس های فیلمنامه نویسی برگزار می شود. نویسنده فیلمنامه در ایران غالباً از طریق آموزشگاه ها آموزش می بیند و این اتفاق از کانال دانشگاه ها به صورت یک تحصیلات آکادمیک اتفاق نمی افتد و متاسفانه سیستم آموزشی کشور در این زمینه اصلاً خلاقیت لازم را ندارد. تنها مراکزی مثل حوزه هنری، موسسه فارابی و یا حرکت های اخیر رحمت الله امیدوار در راستای آموزش خلاقانه فیلمنامه نویسی به علاقمندان در این خصوص فعالیت داشته اند. البته مراکز حوزوی و واحد هنری دفتر تبلیغات در کنار حوزه هنری اخیرا در این خصوص ورود پیدا کرده اند و آموزش های لازم را به طلاب علاقمند به این هنر ارائه می دهند.
بفرمائید در دنیا این روند چه مراحلی را طی می کند و چگونه می شود که فیلمنامه هایی با آن عظمت در کشورهایی که سینمای قدرتمندی دارند، متولد می شود ولی ما با وجود داشتن موضوعات و مضامین فراوان هنوز نتوانسته ایم فیلمی جهانی عرضه کنیم؟ در دنیای سینما قدرت هایی همچون هالیود، بالیوود و چند کشور اروپایی مثل آلمان و یا کره جنوبی وجود دارند که البته در کشور هم شاهد استفاده از این تولیدات هستیم. در مورد سینمای هالیوود باید گفت که بیشتر کارهایشان اقتباسی است و چیزی بین 80 تا 90 درصد تولیدات این غول سینمایی به شکل اقتباس از داستان ها و رمان هاست و اگر بخواهیم وضعیت سینمای ایران را با آن مقایسه کنیم باید بگویم که در همان گام نخست یعنی در زمینه رمان ما هنوز در حد آنها نیستیم. از علت های مهم این کمبود این است که رمان هنوز در کشور ما جایگاه مناسبی نیافته و همان تعدادی هم که هست با ترس نویسنده از تبدیل آن به فیلم روبروست. یعنی تعامل درستی میان فیلمساز و نویسنده رمان ما برقرار نشده و بین سینماگر و داستان نویس همیشه نگرانی هایی حاکم است. در مقابل، داستان در سینمای هالیوود به اوج خود رسیده و حتی با کمبود اسطوره هم مواجه است و به همین علت اخیرا استقبال آن از اسطوره ها و افسانه هایی که از شرق می آید، شدت گرفته و به نوعی ما در مصرف اسطوره های وطنی و ملی مان هم دچار فرهنگ واردات شده ایم.
برای جلوگیری از واردات افسانه های خودی در قالب سینمای هالیود به ایران چه باید کرد؟ فیلمساز و نویسنده فیلمنامه ما باید با رجوع به افسانه ها و اسطوره هایی که در فرهنگ ایرانی خودمان وجود دارد، فرصت را از اقتباس گران هالیوودی بگیرد. ما در کشور استعدادهای خوب داستان پردازی داریم، ولی باید حمایت و هدایت شوند و مسئولان امر به خصوص مسئولان فرهنگی باید در این خصوص نگاه جدی تری داشته باشند.
پایان پیام/
نظر شما