به گزارش خبرنگار شبستان، آلیس آن مونرو ۱۰ ژوئیه ۱۹۳۱ در کانادا به دنیا آمد. پدرش کشاورز و مادرش معلم مدرسه بود. او نویسندگی را از نوجوانی شروع کرد و اولین داستانش به نام «ابعاد یک سایه» در سال ۱۹۵۰ زمانیکه هنوز دانشجوی دانشگاه وسترن اونتاریو بود منتشر شد. او تا پیش از انتخاب نویسندگی به عنوان یک حرفه مشاغلی چون پیشخدمتی و تصدی کتابخانه را تجربه کرده بود و حتی مدتی نیز در مزارع تنباکو مشغول به کار بود. با این حال او سال ۱۹۵۱ دانشگاه را ترک کرد تا ازدواج کند. او سال ۱۹۶۳ به ویکتوریا نقل مکان کرد و کتابفروشی «کتاب مونرو» را افتتاح کرد که هنوز مشغول به کار است.
مونرو به ویژه در داستانهای اولیهاش به مضامینی چون بلوغ و کنار آمدن با خانواده پرداخته است. اما با گذر سن، توجه او به میانسالی و تنهایی بیشتر شده است. زادگاه مونرو شهر کوچک وینگم در ایالت انتاریوی کاناداست و فضای داستانهایش هم غالباً شهرهای کوچک این ایالت است. داستانهایش معمولاً روندی آرام دارند، ولی حادثه یی در زیر این سطح آرام جریان دارد که مونرو در طول داستان با ظرافت از آن رازگشایی میکند و در پایان خواننده را شگفت زده برجا میگذارد.
مضامین خود را از زندگی روزمره مردم انتخاب میکند و نگاه ویژه یی به مسائل و جزییات زندگی زنان دارد. اگرچه به مشکلات و دغدغههای دختران جوان علاقه دارد، در کتابهای اخیرش به مسائل زنان میانسال و سالمند توجه بیشتری نشان داده است. خاطره در داستانهایش نقش مهمی دارد. شخصیتهایش را عمیقاً میشناسد و درباره زندگی آنها تامل میکند و دیالوگها را با مهارت به کار میگیرد. صداقت در بیان، زبان شفاف و روان و دقت در جزییات از ویژگیهای داستانهای اوست. «مارگارت آتوود» دیگر نویسندهٔ نامدار کانادایی، آلیس مونرو را یکی از «مقدسات ادبیات جهان» نام داده است، منتقدان و نویسندگان، سبک ساده و بی پیرایه و پیرنگهای چند لایه و شخصیتهای ساده و دیالوگهای مناسبش را ستودهاند.
ویژگی اصلی نثر مونرو تاکید او بر محل وقوع داستان و شخصیتهای زن پیچیده هستند. آثار او اغلب با آثار بزرگان ادبیات مقایسه شده و گفته میشود در آثار او، مثل آثار چخوف خط داستانی درجه دوم اهمیت را دارد و تقریباً اتفاق خاصی در داستانها رخ نمیدهد و اغلب تلنگری موجب دگرگونی زندگی شخصیتها میشود.
مونرو چند ماه پیش پس از دریافت جایزه ادبی تریلیوم برای مجموعه داستان «زندگی عزیز» عنوان کرد از دنیای نویسندگی خداحافظی میکند و گفت: «نه اینکه نوشتن را دوست نداشته باشم، اما به نظرم موقعی میرسد که حس میکنی به جایی رسیدی که دیگر میخواهی به زندگیات به شکل دیگری نگاه کنی. و شاید وقتی به سن من برسید، دیگر دلتان نخواهد آنقدر تنها باشید که یک نویسنده تنهاست. انگار حس کنی به پایان درستی در زندگیات نرسیدی و بخواهی بیشتر اجتماعی شوی.»
مونرو درباره شیوه نویسندگی خود گفته است: «اغلب پیش از شروع نوشتن داستانی، کلی با آن نشست و برخاست میکنم. وقتی بطور مرتب وقت نوشتن ندارم داستانها مدام در ذهنم رژه میروند، تا جایی که وقتی مینشینم به نشستن کاملاً در آن غرق شدهام. این روزها این غرق شدن را با یادداشت برداشتن انجام میدهم. چندین و چند دفترچه یادداشت دارم که با خط خرچنگ قورباغه پر شدهاند، همه چیز را در آن مینویسم. گاهی وقتی به این نسخههای اولیه نگاه میکنم با خودم میگویم واقعاً سودی هم دارند؟ میدانید من از آن نویسندگانی نیستم که از موهبت سرعت برخوردار هستند و سریع مینویسند.»
بیشتر داستانهای مونرو برای اولین بار در نشریه معتبر «نیویورکر» منتشر شدهاند. آخرین داستانی که از مونرو در «نیویورکر» منتشر شد «آموندسن» بود که اوت سال ۲۰۱۲ چاپ شد. «زندگی عزیز»، آخرین مجموعه داستان مونرو هم پاییز گذشته منتشر شد.
مونرو نویسنده مجموعه داستانهایی مثل «رقص سایههای شاد»، «زندگی دختران و زنان»، «رازهای عیان» و «دوستان جوانی من»، «فکر کردی کی هستی؟» و «فرار» است.
درمجموع از مونرو ۱۴ مجموعه داستان و پنج مجلد گزیده داستان منتشر شده است. از طرفی دختر او شیلا مونرو سال ۲۰۰۲ کتابی با عنوان «زندگیهای مادران و دختران: بزرگ شدن با آلیس مونرو» را نوشت و منتشر کرد و در آن از خاطرات کودکیاش با مادر نویسندهاش نوشت.
مونرو که ۸۲ ساله است در یک شهر خیلی کوچک واقع در اونتاریو زندگی میکند. او هنوز هم سرسختانه مینویسد. خودش میگوید از این بابت متعجب است: انتظار داشتم تا الان بازنشسته شده باشم.
در بخشی از این اثر آمده است:«لويسا گفت:«تو فکر ميکني همهش سرکاري بوده؟ يعني ميشه يه آدم اينقدر دورو باشه؟» «تا اونجا که من ديدم و شنيدم، چنين حقههايي بيشترِ وقتها از طرف زنهاس. نه، نه. اصلاً اينجوري فکر نکن. احتمال زياد راس ميگفته. فقط بگي نگي از ماجرا دورافتاده بوده. ظاهراً که فقط همينه.» (از داستان دورافتاده) اين جهان برهوتي است ميتوانيم منزلگاه خود را در آن تغيير دهيم، اما اين هجرت تنها از برهوتي است به برهوت ديگر. (از داستان منزلگاهي در برهوت) اغلب ايدههاي خوب را اديت ميداد. تنها پيشنهاد سابيتا اين بود که نام خودت و نام يک پسر را روي کاغذ بنويسي، حروف تکراري را حذف کني و بقيه را بشماري. بعد عدد را با انگشتانت بشماري و بگويي نفرت، دوستي، معاشقه، مهرورزي، ازدواج، تا بفهمي بين تو و آن پسر چه اتفاقي ميافتد. (از داستان نفرت، دوستي، معاشقه، مهرورزي، ازدواج)»
«عشق جایش تنگ است» اثری از آلیس مونرو در 200 با شمارگان 500 نسخه روانه بازار نشر شده است.
پایان پیام/
نظر شما