اقتدار ملی با سورچرانی و هوس مداری به دست نمی آید

خبرگزاری شبستان: برای نیل به اقتدار ملی که اولین هزینه آن عزیمت است باید از هرگونه رفاه در بارگاه دولت یا کارگاه ملت پرهیز شود. امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب در خطبه ۲۴۱ فرمود:  "هرگز هوس مداری با حق مداری، سورچرانی شامگاه با عزم پگاه و سحرخیزی و خواب غفلت شبانه با عزم فولادین روزانه جمع نمی شود."

خبرگزاری شبستان- سرویس قرآن و معارف:  "اقتدار ملی" واژه ای است که این روزها در ادبیات روزمره ما به کرّات شنیده می شود و به جرأت می توان گفت این اصطلاح علوم سیاسی وارد فرهنگ عمومی ما شده است، به ویژه بحث اقتدار ملی زمانی در رسانه ها و افواه و محافل شدت گرفت که ماراتن مذاکرات هسته ای میان ایران و غرب آغاز شد. اما موضوع این جاست که ریشه های اقتدار ملی در فرهنگ اسلامی- ایرانی ما به ویژه از نگاه فرهنگ علوی که برگرفته از زاویه دید وحیانی است چیست؟ سلسله مطالبی که سرویس "قرآن و معارف" خبرگزاری شبستان در چند شماره به مخاطبان خود ارائه خواهد کرد عصاره و فشرده ای از مطالب دانشمند و فیلسوف معاصر حضرت آیت الله جوادی آملی است که در سلسله بحث های "فلسفه دین" - انتظار بشر از دین – در این باره ایراد فرموده اند.  

ماهیت قدرت و اقتدار چیست؟

قدرت و اقتدار دو مفهوم اساسی در نظریه های سیاسی است. به دست آوردن قدرت و نگهداری و چگونگی کاربرد آن، یکی از هسته های اصلی علم سیاست را تشکیل می دهد. قدرت و اقتدار ضمن این که به هم پیوند دارند، تفاوت هایی نیز با هم دارند. بر طبق بعضی تعاریف، قدرت توانایی دارنده آن برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی است. طبق بعضی از تعاریف، قدرت توانایی تحمیل اراده مان بر دیگران است؛ به اتکای ضمانت اجرای موثر در صورت عدم قبول. بر اساس تعریف سوم منظور از داشتن قدرت، توانایی تمرکز، تنظیم یا هدایت رفتار اشخاص یا کارهاست.

اما اقتدار به معنی قدرت مشروع است که بعضی گفته اند: اقتدار، توانایی ذاتی یا اکتسابی برای اِعمال سلطه بر یک گروه است؛ اقتدار جلوه ای از قدرت است و بر اطاعت از آن دلالت دارد. برخی نیز گفته اند: اقتدار یعنی قدرتی که مشروعیت آن بر اساس سنت یا قانون پذیرفته شده است.

با توجه به این که اقتدار به قدرتی می گویند که مستلزم اطاعت باشد اقتدار را به دو نوع تقسیم کرده اند: اقتدار واقعی و بالفعل و اقتدار مشروع یا قانونی.

دو شرط مشروع بودن حکومت دینی در کلام امیر المؤمنین

در حکومت دینی مشروع بودن قدرت و مراحل کسب قدرت در جامعه بر دو شرط استوار است: شایستگی حاکم و رضایت مردم. اکنون به تبیین این دو شرط می پردازیم:

اول: شخص حاکم باید از شایستگی های فکری و والایی های معنوی بهره مند باشد تا بتواند هدف های نظام سیاسی اسلام را بشناسد و اعلام کند و ابزار قدرت را در جهت دست یابی به آن اهداف به کار گیرد؛ چنان که حضرت امیرالمومنین در خطبه 173 فرمود: "ایها الناس انّ احقّ الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله / ای مردم بی گمان برای تصدی مقام رهبری، سزاوارترین انسان، همان کسی است که در اجرا از دیگران نیرومندتر و در آشنایی به فرمان خدا داناتر باشد."

دوم: شرط دوم، خاستگاه مردمی و رضایت عموم از آنان است و این که مردم، حاکم و صاحب قدرت را مستقیم یا غیرمستقیم انتخاب کرده باشند؛ چنان که حضرت امیرالمؤمنین یکی از دلایل عهده داری حکومت و قدرت سیاسی خود را حضور و خواست مردم و پشتیبانی آنان می داند: "لو لا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود النّاصر ... لالقیت حبلها علی غاربها / اگر بیعت کنندگان نبودند و با حضور ایشان حجت بر من تمام نمی شد رشته این کار را واگذار می کردم."

اقتدار و مراعات حقوق متقابل زمامدار و مردم

اقتدار ملی، اقتدار مردم جامعه است و جامعه مرکب از دولت - حاکمیت- و ملت است. اقتدار ملی زمانی محقق می شود که دولت و ملت به نقش و مسئولیت خود توجه کنند؛ ملت به مسئولیت ها در مقابل قانون و حکومت و هر آنچه که برخاسته از هویت جمعی و ملی او باشد تن دردهد و دولت نیز به مسئولیت های خود در برابر مردم عمل کند. به دیگر سخن اقتدار ملی در سایه توجه متقابل دولت و ملت و به کاربستن حقوق خودشان نسبت به همدیگر تحقق پیدا می کند، چنان که حضرت امیر مؤمنان در خطبه 216 فرمود: فَإِذَا أَدَّتْ اَلرَّعِيَّةُ إِلَى اَلْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى اَلْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ اَلْحَقُّ بَيْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ اَلدِّينِ وَ اِعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ اَلْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلاَلِهَا اَلسُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِكَ اَلزَّمَانُ وَ طُمِعَ فِي بَقَاءِ اَلدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ اَلْأَعْدَاءِ / آن گاه که مردم، حق زمامدار را ادا کنند و زمامدار حق مردم را ادا کند حق در میان آنان استوار و عزیز گردد و راه ها و برنامه های دین برپا شود و نشانه های عدالت راست شود و بر گُرده رام آن، سنت ها و روش های نیک جریان یابد و بدین سان روزگار سالم می گردد  و در بقای حکومت امید می رود و طمع ورزی های دشمنان به ناامیدی می گراید.

اما در ادامه بحث، آیت الله جوادی آملی هفت ویژگی رفتار اقتدارآور را برمی شمارند که در این بخش به دو نمونه از این ویژگی ها اشاره می شود.

سورچرانی شامگاه با عزم پگاه نمی خواند

رفتاری اقتدارآور است که از جزم علمی صائب و عزم عملی صالح برخوردار باشد؛ کاری که با شک علمی یا تردید عملی همراه باشد قدرت تأمین توانایی امت اسلامی را ندارد. بی تردید چیزی که عیبه عیب و جامه دان نقص است راه به غیب نخواهد برد و راهیان دیار ملکوت قدرت را به مقصد، راهنمایی نخواهد کرد.

برای نیل به اقتدار ملی که اولین هزینه آن عزیمت است باید از هرگونه رفاه، اشراف و اتراف در بارگاه دولت یا کارگاه ملت پرهیز شود. امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب در خطبه 241 فرمود:  "لا تجتمع عزیمه و ولیمه ما انقض النوم لعزائم الیوم / هرگز هوس مداری با حق مداری، سورچرانی شامگاه با عزم پگاه و سحرخیزی و خواب غفلت شبانه با عزم فولادین روزانه جمع نمی شود."

ملتی که تمام افراد آن مسلح به عزم و اراده اند و نه مبتلا به کرنش و ارادتمندی و نیز امتی که تمام آحاد آن مجهز به امر و نهی هستند و به حق و صدق و عدل فرمان می دهند و از باطل و دروغ و ستم باز می دارند مقتدر خواهند بود. مردمی که هزینه ظلم ستیزی را با شکیبایی می پردازند مستقل و آزادند.

خدا از جامعه متحد حمایت می کند نه مختلف

رفتاری عامل اقتدار ملی است که گذشته از جنبه فردی، واجد حیثیت اجتماعی باشد یعنی کار صحیح و زیبایی که همگان به صحت و زیبایی آن فتوا می دهند و ضرورت انجام آن را امضا کرده باشند و در حدوث و بقای آن  قبای وحدت و انسجام دربر کرده باشند و هیچ کس دعوای برتری نکند و غریو خودخواهی سر ندهد.

این فضیلت برین همان وحدت ملی است که گفتار حکیمانه امیر المؤمنین در خطبه 127 درباره اش چنین است: "وَ اِلْزَمُوا اَلسَّوَادَ اَلْأَعْظَمَ فَإِنَّ يَدَ اَللَّهِ مَعَ اَلْجَمَاعَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ اَلْفُرْقَةَ فَإِنَّ اَلشَّاذَّ مِنَ اَلنَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ اَلشَّاذَّ مِنَ اَلْغَنَمِ لِلذِّئْبِ / همراه جامعه بزرگ اسلامی باشید و از آن جدا نشوید زیرا قدرت و حمایت خدا با جامعه متحد است و از اختلاف و جدایی پرهیز نمایید زیرا کسی که از امت اسلامی فاصله بگیرد طعمه دیو شیطنت است همان طور که گوسفند جدای رمه طعمه گرگ است."

نیز آن حضرت در خطبه 176 می فرماید: "فَإِيَّاكُمْ وَ اَلتَّلَوُّنَ فِي دِينِ اَللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ اَلْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ اَلْبَاطِلِ وَ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لاَ مِمَّنْ بَقِيَ / از رنگارنگی و فرصت طلبی در دین خدا اجتناب کنید زیرا اتحاد و اتفاق در مسیر حق و صدق، هر چند دشوار باشد بهتر از اختلاف و تفرق در راه باطل است؛ هرچند که مورد پسند شما باشد؛ زیرا خدای سبحان هیچ کسی را از راه اختلاف خیر نداد؛ نه در گذشته تاریخ و نه در آینده یعنی جدایی هرگز عامل خیر نیست."

امیر مؤمنان یکی از سنت های دیرپای الهی را که تمام قلمرو زمان و زمین مشمول آنند این گونه بیان کرده است: "و لا تباغضوا فانها الحاقه"  بغض و کینه یکدیگر را در دل رشد ندهید زیرا دشمنی همانند تیغ تیزی است که به دست دو طرف خصومت است. هر روز با تهمت، دروغ، توطئه، اهانت و تحقیر نسبت به همدیگر، بوته های دین تراشیده می شود و موهای باریک همت با تراش روزانه نابود می گردد و هرگز امیدی برای رویش جدید نیست.

پایان پیام /

کد خبر 442507

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha