اژدهای چینی تولید ایرانی را می‌بلعد

هر چیزی که به ذهن‌مان می‌رسد از سرزمین اژدها می‌آید. چشم‌بادامی‌های چینی هزاران کیلومتر آن طرف در کارگاه‌ها و کارخانه‌های کوچک نشسته‌اند و مثل چرخ خیاطی‌های بیست و چهار ساعته جامه‌ای برای نیازهای ما می‌دوزند.

خبرگزاری شبستان: حالا دیگر هیچ کدام ما به تعجب کوچک‌ترین مجال و راهی نمی‌دهیم که منفذی به ذهن ما باز کند، وقتی می‌شنویم که از هفت‌سین سفره نوروز، از ماهی و سبزه شب عید تا سنج و زنجیر محرم، از گلابی و عسل تا تی‌شرت و شلوار و چادر، از هر چیزی که به ذهن‌مان می‌رسد از سرزمین اژدها می‌آید. چشم‌بادامی‌های چینی هزاران کیلومتر آن طرف در کارگاه‌ها و کارخانه‌های کوچک نشسته‌اند و مثل چرخ خیاطی‌های بیست و چهار ساعته جامه‌ای برای نیازهای ما می‌دوزند. عجیب نیست که آنها حتی مهر و تسبیح هم می‌سازند. چه کسی می‌توانست روزی در مخیله‌اش بگنجد که چین کمونیست روزی سجاده نماز‌های ما را تولید کند و به مهره‌های تسبیح ما شکل دهد؟

اژدهای سرزمین اسطوره‌ها اینک چنان در ساحت اقتصاد و تولید بیدار شده است که ترفندهای کشورهای اروپایی و آمریکا نیز در مهار شعله‌های این اژدهای هزارسر به جایی نمی‌رسد، حتی اگر آمریکا به بهانه غیر بهداشتی و مسموم بودن، میلیون‌ها اسباب‌بازی ساخت چین را از بازارهای داخلی این کشور جمع‌آوری کند و اروپایی‌ها هم هر روز در رسانه‌هایشان از چالش کیفی این کالاها سخن به میان بیاورند.

قیمت پایین کالای چینی به لطف نیروی کار ارزان

بی‌گمان کسی نمی‌تواند کشوری را از تولید داخلی و صادرات محصولات خود منع کند. این حق هر کشور است که مطابق با قواعد و قوانین تجارت جهانی و مراعات اصول کیفی و استانداردهای تعریف شده کالاهای خود را روانه بازارهای جهانی کند به ویژه که این کشور چین باشد، کشوری با جمعیتی یک میلیارد و 350 میلیون نفری که باید هزیه‌های چنین جمعیتی را تأمین کند شاید این ضرب‌المثل چینی بتواند تا حدودی وضعیت و رابطه موجود میان این جمعیت و شیوه برخورد با نیازها را نشان دهد.

یک چینی به جز موجود دوپا می‌تواند هر موجود کوچک و بزرگی را بخورد، اگرچه به لطف رشد اقتصادی بالا به ویژه در دو دهه گذشته در چین و اصلاحات فرهنگی و سیاسی در جهت تطبیق سیاست‌های چین با بازارهای سرمایه‌داری روز به روز به تعداد ثروتمندان و برخورداران چینی افزوده می‌شود اما معلوم است که برآوردن نیازهای این جمعیت میلیاردی (از هر 5 نفر جمعیت جهان یک نفر چینی است) اقتضائاتی دارد که به شکل تلویحی در آن ضرب‌المثل چینی آمده است.

از سوی دیگر نیروی ارزان کار –نیروهایی که بعضا با 30 دلار در یک ماه کاری طاقت‌فرسا را انجام می‌دهند- این کشور را به بهشت سرمایه‌گذاری به ویژه برای سرمایه‌گذاران غربی تبدیل کرده است. معلوم است که برای یک اروپایی که مجبور است ماهانه 3000 یورو برای نیروی انسانی خود بپردازد کار کردن در چین تا چه حد می‌تواند جذاب باشد.

صادرات کفش هزار دلاری چینی به اروپا و یک دلاری به ایران

اما مزیت‌های نسبی تولید در کشور ما هم صدق می‌کند، به این معنا که قیمت تمام شده یک کالا با توجه به دستمزدهای نیروی انسانی، قیمت مواد اولیه و شیوه استفاده از حامل‌های انرژی در ایران ممکن است آن را به چند برابر قیمت تولید شده یک کالای چینی برساند. حال در این میان چه اتفاقی پیش روی ما خواهد بود؟ کالای چینی و کالای ایرانی در برابر هم صف‌‌آرایی کرده‌اند، ممکن است البته مرغوبیت کالای چینی به مراتب پایین‌تر از کالای ایرانی باشد اما قیمت پایین آن برای مصرف‌کننده‌ای که قدرت خرید او تناسب بیشتری با کالای چینی دارد یک امتیاز بزرگ محسوب شود.

البته واضح است که چین امروز در رده‌های مختلف کیفی اقدام به صادرات محصولات خود می‌کند. به گفته یکی از فعالان تجاری- اقتصادی کشور امروز دامنه قیمت یک جفت کفش چینی از یک دلار تا هزار دلار نوسان دارد اما آن کفش هزار دلاری سر از بازارهای آمریکا و اروپا درمی‌آورد و کشف یک دلاری هم نصیب کشورهایی مثل ایران می‌شود که متأسفانه نظارت‌های کیفی لازم را در مبادی ورودی به کشور اعمال نمی‌کنند.

ریشه‌های ورود کالای بی‌کیفیت چینی به کشور چیست؟

چین مثل هر کشور دیگری به منافع و مصالح و سود و رشد اقتصادی خود می‌اندیشد و از این زاویه شاید نتوان این کشور را تخطئه و شماتت کرد که چرا با زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی و انسانی اقدام به تولید کالاهایی می‌کند که کم‌ترین استانداردها و قواعد طراحی و ایمنی در آن رعایت نشده است.

نمونه‌ای از این کالاها که متأسفانه تاکنون جان بسیاری از هم‌وطنان ما را در جاده‌ها گرفته تردد هزاران دستگاه کامیون «هوو» چینی است که با توجه به قیمت پایین آن در داخل کشور مورد استقبال قرار گرفته است اما وجود نقص جدی در سیستم ترمز این کامیون‌ها باعث شده است رد پای این کامیون چینی در بخش قابل توجهی از سوانح رانندگی کشور دیده شود.

اما سؤالی که در اینجا پیش می‌آید این است که آیا ما باید به خاطر این سوانح و مصیبت‌های انسانی از چینی‌ها شکوه و شکایت کنیم یا از کسانی که اقدام به واردات و توزیع این کامیون‌ها میان مصرف‌کنندگان ایرانی کرده‌اند و مهم‌تر از آن نسبت به نبود قوانین یا اجرا نشدن آن قوانین در اعمال نظارت سخت‌گیرانه بر واردات کالاهای بی‌کیفیت چینی معترض باشیم؟

آیا کار دشواری است که پیش از ورود یک کالای چینی در تیراژ میلیونی به کشور که قطعا فرهنگ و اقتصاد لایه‌های مختلفی از جامعه را درگیر می‌کند تبعات و حاشیه‌ها و آسیب‌ها و درجه کیفی آن سنجیده شود؟

چه منافعی اینجا وجود دارد که بر مصالح و منافع جمعی و عمومی کشور رجحان دارد و اجازه نمی‌دهد این اتفاق بیفتد.

کسی امروز به دنبال احیای آن مفهوم منسوخ شده از خودکفایی کشور نیست، قرار بر این نیست که همه کالاهای مصرفی بدون توجه به مزیت نسبی در حیطه سرزمین و جغرافیایی کشور تولید شود اما مسئله اینجا است که تولید ملی و صیانت از آن چقدر دغدغه مدیران، متولیان، واردکنندگان و مصرف‌کنندگان است.

در بخش‌های بعدی بیشتر به این مفهوم پرداخته می‌شود.

پایان پیام/
 

کد خبر 44214

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha