خبرگزاری شبستان: به نظر می رسد پروفسور هاوکینگ درباره ضرورت و چرایی حضور بشر برای در امان ماندن از شر خود دچار یک خطای بزرگ معرفتی شده است. در واقع اینجا گره ما اخلاق است، نه سیاحت فیزیکی و گره اخلاق با سیر و سیاحت فیزیکی باز نخواهد شد. خلاصه وضعیتی که این دانشمند فیزیک ترسیم می کند این است که آدمی از ناحیه خود، همنوعان و دست ساخته های خود دچار تهدید شده است، سلاح اتمی و روبات ها که استفان هاوکینگ از آن ها به عنوان تهدیدی عمومی برای نابودی زمین و نسل بشر یاد کرده است چیزی جز محصولات علم جدید یا دانش مدرن نیستند و همین علم مدرن هم در یک منظومه فکری و معرفتی که در غرب به دست آمده حاصل شده است. حال آیا بشر از این سیاره به جایی دیگر کوچ کند از این منظومه فکری و معرفتی می تواند رها شود؟
یک موضوع که در اظهارات هاوکینگ به عنوان خلأ قابل مشاهده است اقبال نشان ندادن و غفلت از موضوعی به نام هجرت درونی است. اگر هاوکینگ ایده سفر به سیارات دیگر و اقامت در آنجا را صرفا به عنوان یک پروژه مهیج علمی مطرح می کرد این اشکال در کار نبود اما چون او ایده اش را به موضوعی به نام نجات انسان گره می زند، خواه ناخواه به حوزه علوم انسانی و اخلاق ورود می کند. در واقع او بین هجرت بیرونی و هجرت درونی را گم می کند، در حالی که ادیان الهی به ویژه اسلام بر این نکته تکیه و تأکید دارند که فجور و تقوا به آدمیان الهام و خوب و بد به آدمی تفهیم شده است و اگر این الهامات زیر غبار غفلت ها قرار نگیرد آدمی می تواند راه خود را پیدا کند و جایی بهتر در روی زمین برای خود بسازد.
استفان هاوکینگ، فیزیکدان شهیر انگلیسی دیروز در یک سخنرانی در موزه علوم این کشور که امروز خبرگزاری ها و سایت های خبری فحوای آن سخنرانی را باز نشر دادند از آتیه و آینده بشر بر روی زمین ابراز نگرانی و آدمیان را به کوچ کردن از این کره خاکی و حضور در سیارات دیگر و ایجاد کلونی های انسانی تشویق کرده است. دلیل این نگرانی از منظر این دانشمند انگلیسی هم دو احتمالی بوده که ممکن است در آینده رخ دهد. اولی "تهدید ویرانی کامل زمین بر اثر یک جنگ هسته ای احتمالی" و دومی "شورش و آشوب روبات ها و ماشین هایی با هوش مصنوعی" علیه انسان. فارغ از این که دو نقد حاشیه ای و فرعی می توان به این اظهارات ورود کرد که اولا آیا همین که ما احتمال یک تهدید بزرگ در خانه مان را دادیم باید خانه را یک سو نهیم و ترک کنیم و در ثانی اصلا ترک زمین و سکنی گزیدن در سیاره ای دیگر چقدر امر ممکن و شدنی است؟ چون ما بعد نیم قرن از سفر انسان به ماه که بسیار مشکوک بوده و گفته می شود این فرود در کره ماه کار هالیوود بوده نه ناسا و ده ها دلیلی که روس ها به عنوان اشکالات این فیلم احتمالی وارد کرده اند و قابل تأمل است، یک سوال منطقی است که چرا صنعت فضایی غرب با وجود 50 سال رشد فناوری که به هیچ وجه قابل قیاس با نیم قرن پیش نیست قادر به تکرار سفر به ماه نیست و امروز در گوشه ای دیگر از غرب سودای سفر که نه، اقامت و تشکیل کلونی سر داده می شود.
اما پرسش و چالش و نقد اصلی که درواقع یک ایراد معرفتی - از منظر معارف اسلامی- به این قسمت از سخنان هاوکینگ است که گفته: "یک جنگ ممکن است تمدن بشر را نابود کند ، اما اگر به فضا برویم می توانیم ایمن بمانیم. این موضوع برای تداوم نسل بشر حیاتی و ضروری است. مهاجرت به سیارات دیگر می تواند مثل یک "بیمه حیات" برای تداوم نسل بشر باشد."
گره اخلاق با سیاحت فیزیکی باز می شود؟
به نظر می رسد پروفسور هاوکینگ درباره ضرورت و چرایی حضور بشر برای در امان ماندن از شر خود دچار یک خطای بزرگ معرفتی شده است. در واقع اینجا گره ما اخلاق است، نه سیاحت فیزیکی و گره اخلاق با سیر و سیاحت فیزیکی باز نخواهد شد. خلاصه وضعیتی که این دانشمند فیزیک ترسیم می کند این است که آدمی از ناحیه خود، همنوعان و دست ساخته های خود دچار تهدید شده است، سلاح اتمی و روبات ها که استفان هاوکینگ از آن ها به عنوان تهدیدی عمومی برای نابودی زمین و نسل بشر یاد کرده است چیزی جز محصولات علم جدید یا دانش مدرن نیستند و همین علم مدرن هم در یک منظومه فکری و معرفتی که در غرب به دست آمده حاصل شده است. حال آیا بشر از این سیاره به جایی دیگر کوچ کند از این منظومه فکری و معرفتی می تواند رها شود؟
یک مثال از جابجایی فیزیکی و نزاع درونی
موضوع این است که ما با جابجایی در فضای زیستی مان، می توانیم نزاع ها، جدل ها، اختلافات و اصطکاک هایی که امروز بین قدرت های جهانی و سرمایه داران و سیاستمداران و تمدن های بشری و حتی در درون خود ملت ها و اقوام و اتحادیه ها وجود دارد حل و فصل کنیم؟ مثل این می ماند که خانواده ای در خانه به یک نزاع و درگیری رسیده اند و مثلا زوجی می خواهند از هم طلاق بگیرند. ما به آن ها پیشنهاد می دهیم که جابجا شوند تا مسأله طلاق آن ها خود به خود حل شود. مثلا به جای این که در خانه بنشینند، سوار خودرویشان شوند. آیا همین که یک زوج در آستانه طلاق که تصمیم جدی به طلاق گرفته اند سوار خودرو شوند موضوع طلاق فراموش می شود؟ اگر این گونه بود هیچ زوجی از هم طلاق نمی گرفت چون همین که جابجا می شدند در فاصله رسیدن به دادگاه موضوع حل و فصل می شد. در صورتی که مسأله و چالش آن ها درونی است و با جابجایی در بیرون حل و فصل نخواهد شد.
غفلت هاوکینگ از کوچ درونی
یک موضوع که در اظهارات هاوکینگ به عنوان خلأ قابل مشاهده است اقبال نشان ندادن و غفلت از موضوعی به نام هجرت درونی است. اگر هاوکینگ ایده سفر به سیارات دیگر و اقامت در آنجا را صرفا به عنوان یک پروژه مهیج علمی مطرح می کرد این اشکال در کار نبود اما چون او ایده اش را به موضوعی به نام نجات انسان گره می زند، خواه ناخواه به حوزه علوم انسانی و اخلاق ورود می کند. در واقع او بین هجرت بیرونی و هجرت درونی را گم می کند، در حالی که ادیان الهی به ویژه اسلام بر این نکته تکیه و تأکید دارند که فجور و تقوا به آدمیان الهام و خوب و بد به آدمی تفهیم شده است و اگر این الهامات زیر غبار غفلت ها قرار نگیرد آدمی می تواند راه خود را پیدا کند و جایی بهتر در روی زمین برای خود بسازد. اصلا مفهوم هجرت – جابجایی – در همین جاست که آدمی بتواند با زدودن این غفلت ها و به دست آوردن هشیاری، غمّازی را به آینه عقل و فطرت خود برگرداند، وگرنه کسی که نتوانسته مسأله خودش را با خودش در یک مکان حل کند آیا با جابجایی فیزیکی قادر خواهد بود مسأله خودش را حل و فصل کند؟ اگر کسی آدم بخیل و فرومایه ای باشد اگر او را به یک کهکشان دیگر ببریم او همچنان بخیل و فرومایه نخواهد بود؟ همچنان که اگر کسی بخشنده و سخی باشد با جابجا شدن خللی در بخشندگی او پدید خواهد آمد؟
پایان پیام/
نظر شما