خبرگزاری شبستان: مسجد لرزاده از تاریخیترین مساجد منطقه 12 شهرداری تهران، خیابان خراسان، خیابان لرزاده است. گرچه این مسجد قدمت زیادی ندارد اما به دلیل نوع معماری، سازنده بنا، همچنین به سبب حوادث تاریخی و نقشی که این مسجد در دوره مبارزاتی که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی داشته، دارای اهمیت قابل توجهی است.
زمین مسجد، مدرسه و آبانبار جنب آن توسط شخصی به نام حاج غلامرضا نیکزاده توتونچیان وقف شده است. کار ساخت این بنا توسط غلامرضا نیکزاده توتونچیان در سال 1322 ش مطابق با 1362 ق به پایان رسید و به نام امام جماعت آن به مسجد برهانیه شهرت یافت.
در شبستان مسجد زیلویی قرار دارد که بر روی آن تاریخ 1318 ش مطابق 1358 ق نوشته شده است و به احتمال قوی سال وقف زمین و یا شروع ساخت مسجد است.
اینکه هزینه ساخت مسجد چه اندازه بوده و توسط چه کسانی پرداخت شده در منابع ذکری به میان نیامده است ولی میتوان حدس زد کار ساخت یا توسط حاج غلامرضا نیکزاده توتونچیان با همکاری خیرین محل انجام شده است. از خیرین قدیمی و فعال مسجد لرزاده میتوان به حاج مصطفی دلالزاده نیز اشاره کرد.
از آنجا که معمار مسجد برهانیه، مرحوم حسین لرزاده بوده است لذا این مسجد به مسجد لرزاده نیز شهرت یافته است. علاوه بر مسجد، مدرسه و آبانباری نیز جنب مسجد قرار دارد که نام آنها نیز متأثر از نام مسجد به برهانیه و لرزاده معروف است.
جلوههای معماری
مسجد لرزاده با مساحتی بالغ بر 1120 مترمربع شامل شبستان مردانه، شبستان زنانه و چند فضای آموزشی و فرهنگی است. از دلایل اهمیت و شهرت مسجد لرزاده سبک معماری سنتی این بناست. این مسجد از جمله مساجد تهران است که تنها یک گلدسته دارد و فاقد گنبد است. مسجد مزبور جزء آن دسته از بناهایی است که در پی بازسازیها و تعمیرات پی در پی، چهره اولیه و معماری سنتی آن کاملا حفظ شده است.
شبستان مردانه مسجد شامل چهار چشمه طاق است که سقف آنها با کاسه معلق یا هفت کاسه تزیین شده است. این چشمه طاقها بر روی ستونهایی با ارتفاع کم استوار شدهاند اما شبستان زنانه ویژگیهای دیگری دارد. سقف مسطح این شبستان با کاشیهای معقلی با گرهکشی هندسی پوشانده شده و اطراف آن به قوسهای قطاربندی مزین شده است. شیوه به کار رفته در معماری شبستان مردانه این مسجد از جمله ویژگیهای منحصر به فرد سبک معماری مرحوم حسین لرزاده است.
امامان جماعت و نحوه اداره مسجد
امامت مسجد لرزاده تا سال 1340 ش بر عهده شیخ علیاکبر برهان بود. در زمان وی نماز صبح توسط مداح اهل بیت مرحوم حاج حسن ناظمفر اقامه میشد. در ضمن در دوران حیات مرحوم علیاکبر برهان و بعد از وفات وی گهگاهی حجتالاسلام سیدمحمد شجاعی در این مسجد اقامه جماعت می کرد.
درباره خصوصیات اخلاقی آیتالله علیاکبر برهان چنین آمده است: او خوشاخلاق، پرجاذبه و در امر به معروف و نهی از منکر بسیار جدی و کوشا بود، حتی شرورترین افراد محلههای پایین شهر تهران را نیز با گفتارهای خوش و ملایم به راه راست هدایت میکرد. با ارشاد وی، خیلیها از کارهای زشت دست کشیده، اهل طاعت و عبادت و نیکوکاری شدند. آنها در نماز جماعت حضور یافته، حتی بعضیها نماز شب هم میخواندند. علاوه بر خدمات ارزنده مرحوم برهان در تأسیس مسجد و مدارس، هر کس برای حل هر مشکلی به وی مراجعه میکرد، لفظ نه از این مرد بزرگوار نمیشنید. از دیگر خصوصیات ایشان مهماننوازی بود. مرحوم برهان حیاط پنجاه متری با اتاقی سیمتری از خیابان لرزاده و کنار خانهاش ساخته بود که در آن به روی همه باز بود چون وی درسخوانده نجف اشرف بود تابستانها افرادی از طلاب و کسبه نجف به مسجد لرزاده میآمدند و در ان خانه اقامت میکردند. شرکت نمازگزاران از هر صنف، بزاز، بنا، دکتر، مهندس از دیگر ویژگیهای وی و نمازهای مرحوم علیاکبر برهان بوده است. وی به همه سپرده بود که هر کاری دارید به یکدیگر مراجعه کنید. در کمکرسانی به فقرا و نیازمندان عدهای از پزشکان مرید وی، پیشنهاد کرده بودند که اگر بیمار فقیری است نزد ما بفرستید تا به رایگان او را درمان کنیم و در تهیه دارو به او کمک کرده و در صورت لزوم بستریاش نماییم."
علی اکبر برهان عالمی بود که به همه احترام میگذاشت و اگر کسی چند روزی مسجد نمیآمد میرفتند دنبالش ببینند مشکل آن فرد چیست. وجود این سابقه معنوی در مسجد لرزاده، این محل را از همان ابتدا تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن مورد توجه گروهها و جریانهای سیاسی اسلامی قرار داده است لذا این مسجد توانسته است نقش مؤثری در پیروزی نهضت اسلامی و پس از آن در جنگ تحمیلی ایفا کند.
در سال 1341 ش حاج شیخ علی آقا تنکابنی معروف به فلسفی، اقامه جماعت مسجد لرزاده را عهدهدار شد. وی تا سال 1350 ش در مسجد لرزاده به اقامه جماعت میپرداخت تا اینکه پس از مهاجرتش به مشهد، حجتالاسلام عمید زنجانی مسئولیت اقامه جماعت مسجد و مدیریت حوزه علمیه لرزاده را عهدهدار شد.
آغاز فعالیت سیاسی مسجد
مسجد لرزاده در دهه 1320 ش به دست عالم ربانی آیتالله حاج شیخ علیاکبر برهان شروع به کار کرد. این مسجد به برکت وجود این عالم بزرگوار غرق در معنویت و منبع فیضی برای اهالی محله بود. از جمله ویژگیهای حاج شیخ علیاکبر برهان، دافعه عجیب وی نسبت به فرهنگ غرب و حکومت پهلوی بود. نقطه برخورد وی نیز جشنهای سالیانه حکومت پهلوی بود که مرحوم برهان با آن مخالفت کرد.
ویژگیهای اخلاقی شیخ علیاکبر برهان موجب حضور گروههای مختلف مذهبی در مسجد لرزاده شده بود. از جمله گروههایی که در دهه 1320 در این مسجد فعالیت داشتند و باید آن را نقطه آغاز فعالیت سیاسی مسجد در کنار فعالیتهای علمی و مذهبی مرحوم برهان دانست، فداییان اسلام بودند.
پس از سقوط حکومت رضاشاه، وضیت داخلی و خارجی کشور نابسامان شده بود و حکومت خود را موظف به اجرای ارزشهای دینی و ملی مردم نمیدید لذا در سال 1336 ش نغمههایی از تغییرات موادی از قانون اساسی مرتبط با رسمیت دین اسلام از سوی عدهای از نمایندگان مجلس مطرح شده بود. این مسئله عکسالعملهایی از سوی جریانهای مذهبی جامعه در پی داشت. به دنبال آن جریانهای سیاسی- مذهبی به انتشار اعلامیه پرداختند. یکی از گروههایی که در این دوره نضج گرفت، جمعیت فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی بود. در این زمان فعالیت این گروه در مسجد لرزاده تنها به برگزاری مجالس سخنرانی محدود میشد.
از محتوای جلسات سخنرانی فداییان اسلام در مسجد لرزاده، در منابع ذکری به میان نیامده است اما آنچه مشخص است با توجه به شرایط موجود جامعه، بیان حقایق اسلام، حفظ حرمتها و در واقع بیشتر سخنان در پاسداری از شرع مقدس بوده است.
گزارش شهربانی درباره تجمع و برپایی جلسه روضه خوانی عده ای از فداییان اسلام در مسجد لرزاده
تشکیل جلسات فداییان اسلام در مسجد لرزاده در سالهای بعد همچنان ادامه یافت. فداییان اسلام برای رسیدن به اهداف خود در تلاش بودند تا از همکاری احزاب و جریانهای سیاسی نیز استفاده ببرند. از جمله این گروهها و اشخاص، جبهه ملی و دکتر مصدق بود. سند منتشر شده ساواک به تاریخ 21/9/1330 اشاره میکند که نواب صفوی و خلیل طهماسبی از دکتر مصدق و دکتر بقایی بریدهاند و از وی (نواب صفوی) به واحدی دستور داده شده است تا شبها فداییان اسلام را در مسجد لرزاده جمع کرده و به برگزاری مراسم مذهبی بپردازند.
پس از آزادی رهبر و دیگر اعضای فداییان اسلام از زندان، اعضای این گروه با تغییر روش به مبارزه با بیبندوباریهای اجتماعی و مظاهر فرهنگ و تمدن غرب، انتقاد شدید از دولت به خاطر عدول از احکام شرع و دستورهای قرآن و اهمال در تحدید و سرکوبی حزب توده مردم پرداختند. این جمعیت هر روز به مناسبتهای مختلف مردم را به اجتماع در مساجد، حسینیهها و حتی منازل شخصی دعوت میکردند و رهبران جمعیت برای حفظ دین اسلام به سخنرانی میپرداختند. یکی از مراکز تجمع و سخنرانی این جمعیت مسجد لرزاده بود. تأکید بر نقش فداییان اسلام به ویژه رهبر این جمعیت در پیروزی جنبش نفت و قدرتیابی جبهه ملی و نیز خلف وعدههای دولت در خصوص اجرای دستورهای قرآن و احکام شرع از دیگر محورهای فعالیت جمعیت در مسجد لرزاده بود. سخنرانیهای عبدالحسین واحدی هم که در مساجد معینی ایراد میشد، محتوایی مشابه با سخنرانیهای نواب داشت.
فعالیت سیاسی مسجد از شروع نهضت تا پیروزی انقلاب اسلامی
در سال 1342 ش مبارزه امام خمینی(ره) با دستگاه حاکمیت وارد عرصه جدیدی شد و آشکارا حکومت پهلوی را به مبارزه طلبید. پس از ماجرای رفراندوم و رأیگیری درباره لوایح ششگانه انقلاب سفید، چون ایام عید نوروز نزدیک میشد و هر ساله بسیاری از مردم مسلمان برای زیارت حضرت معصومه (س) به شهر مذهبی قم میآمدند، روحانیون تصمیم گرفتند به علت تقارن عید نوروز با شهادت امام جعفر صادق (ع) و مسایل ضد اسلامی حکومت، عید آن سال را عزای عمومی اعلام کنند. به دنبال آن مجالس ترحیم بسیاری در نقاط مختلف کشور برگزار شد.
این مسجد از همان آغاز فعالیت تا سال 1342 ش یکی از کانونهای نشر حقایق اسلامی و مبارزه علیه حکومت پهلوی بود، چنانکه جلسات جمعیت فداییان اسلام، گروه شیعیان و بعضی از هیئتهای مذهبی مانند هیئت جعفری که صبغه سیاسی نیز داشتند در این مسجد تشکیل میشد. قبل از حوادث 15 خرداد 1342 ش نیز مسجد لرزاده مرکز تجمع مردم جنوب تهران بود.
قبل از حوادث 15 خرداد مردم آمادگی تجمع در جنوب شهر را داشتند. سخنرانی عاشورای حضرت امام خمینی که ضربه محکمی بر حکومت پهلوی محسوب میشد، سرانجام به دستگیری ایشان انجامید. به دنبال دستگیری ایشان باز انقلابیون آرام ننشستند و در قم، تهران و شهرهای دیگر در 15 خرداد آن سال، تظاهرات بسیار مهمی انجام دادند. اگرچه نیروهای کماندو و پلیس حکومت با خشونت به سرکوبی این قیام دست زدند اما این شعله فروزان هرگز خاموش نشد و در روزهای بعد از آن نیز اثراتش وجود داشت و در مراکز مهم و اجتماعات مردمی اعتراضهایی صورت میگرفت.
امام پس از آزادی، از مواضع اصلی خود در قبال حکومت دست برنداشت و پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون، با مصونیت قضایی نظامیان آمریکایی در ایران مخالفت کرد و به سختی بر حکومت تاخت و سخنرانیهای تندی را ایراد نمود که سرانجام به تبعید وی از کشور انجامید.
مقارن شروع نهضت انقلابی مردم ایران، مسجد لرزاده که فعالیت خود را از سالهای قبل آغاز کرده بود، پس از یک دهه خاموشی (1332 تا 1342) دوباره پا به عرصه فعالیت نهاد. شرایط سیاسی موجود، زمینه کافی را برای ایجاد حرکت و فعالیت مذهبی- سیاسی در مسجد مهیا کرد. از این زمان محمدتقی فلسفی واعظ، مسجد لرزاده را به عنوان پایگاه سخنرانیهای مذهبی-سیاسی خود برگزید و به آن جان تازهای بخشید.
در آغاز این سخنرانیهای فلسفی با بیان داستانی از هارونالرشید به صورت کنایه حکومت پهلوی را زیر سؤال برد و در ادامه با توجه به قوانین مدنی، حکومت را مورد بازخواست و مستقیما دولت را مورد انتقاد قرار داد.
ساواک گزارش شفاف و صریح دیگری از سخنرانی وی در مسجد لرزاده مورخ 5/11/1343 ش به شرح زیر آورده است: وی ضمن سخنان خود گفت دولت باید به مردم آزادی بدهد و به مردم التماس کند که از او انتقاد کنند. اگر یک چنین دولتی باشد مردم هم سعادتمند میشوند. در غیر این صورت مردم به بدبختی و نابودی کشیده خواهند شد. دنیای امروز دیگر اجازه این را نمیدهد که یک نفر بیاید و بگوید هر چه من میگویم باید مردم اطاعت کنند و کسی حق ندارد از خود اظهارنظر بکند.
با فضای سیاسیای که سخنان محمدتقی فلسفی در مسجد لرزاده ایجاد کرده بود. پای گروههای مختلف سیاسی همچون جبهه ملی و دیگران به مسجد باز شد. بسیاری از اعضای این جبهه در سال 1343 ش به مسجد رفت و آمد میکردند.
از سال 1346 تا سال 1350 ش برای مدتی مسجد نو که در نزدیکی مسجد لرزاده قرار داشت، مرکز مبارزان انقلابی شد. شیخ جعفر فومنی امام جماعت مسجد علنا در سخنرانیهای خود به شاه ناسزا میگفت و با این کار توانسته بود به اسوه فعالان سیاسی در بین مبارزان تبدیل شود.
پس از فوت شیخ جواد فومنی و ورود حجتالاسلام عباسعلی عمید زنجانی به مسجد لرزاده، این مسجد دوباره مرکزیت خود را در مبارزات انقلابی علیه حکومت پهلوی باز یافت.
گزینش وعاظ خاصی؛ ویژگی مهم مسجد لرزاده
مسجد لرزاده در سایه تفکر و عملکرد سیاسی حجت الاسلام عمید زنجانی در برهه ای از زمان به یکی از مساجد سیاسی تهران تبدیل شد. وی از هنگام تصدی امامت آن تلاش کرد آنجا را از سکون و رکودی که از سال 1346 به واسطه فعالیت مسجد نو به آن دچار شده بود، خارج سازد. این مسئله عامل مهمی در جذب مردم به مسجد بود. حجت الاسلام عمید زنجانی نحوه فعالیت خود چنین توصیف می کند: "در برنامههای مسجد لرزاده من دو شب تفسیر قرآن، یک شب نهجالبلاغه و دو شب هم فتاوای امام را میگفتم، تقریبا همه شبها را پر کرده بودیم، در تفسیر قرآن و نهجالبلاغه هم سعی میکردم آیات و خطبههایی را انتخاب بکنم که یک روشی در مسیر مسجد لرزاده بود که از نادر مساجدی بود که فتاوی امام صراحتا با نام و دعا به امام بیان میشد".
موضوع مورد توجه وعاظ و سخنرانان انقلابی، دفاع از حقانیت مردم فلسطین و موضعگیری در قبال اسراییل بود و این در شرایطی بود که حکومت ایران در صف حامیان اسراییل قرار داشت. یکی از محورهای مبارزاتی امام خمینی در برابر حکومت پهلوی نیز بحث فلسطین و دفاع از حاکمیت مردم فلسطین بود، لذا مسجد لرزاده و وعاظ و سخنرانهای آن همواره سعی در دنبال کردن این محور مبارزاتی بودند؛ چنانکه فخرالدین حجازی با یادآوری مظلومیت مردم فلسطین علیه اسراییل سخنرانی میکرد.
سخنرانها و وعاظ مساجد در کنار سخنان مذهبی- سیاسی از سخنان امام و فتوای وی نیز سخن میگفتند. این اقدامات زمینه را جهت جذب نیروهای جوان هموار میکرد.
نهضت امام که شروع شد جوانان که مقلد امام بودند برای شنیدن فتواهای او به مسجد میآمدند و کمکم به حوزه سیاست راه یافتند. صحبت از امام و یاد او در آن شرایط سیاسی که پس از واقعه 15 خرداد و تبعید او پیش آمد، مستلزم جسارت بیش از حد بود و آوردن این نام و بیان فتواهای او کافی بود که ساواک را نسبت به گوینده و مسجد حساس کنند.
گزارش ساواک درباره برگزاری جلسات سخنرانی در مسجد لرزاده
با توجه به فعالیت سیاسی و تحرکاتی که توسط واعظان، سخنرانان و امام جماعت مسجد ایجاد شده بود از سال 1353 ساواک مسجد را زیر نظر قرار داد و همواره سعی میکرد بین شرکتکنندگان در مراسم و جلسات مسجد تفرقه ایجاد نمایند، با این حال موفق نشد.
در کنار امام جماعت مسجد عدهای از جوانان انقلابی نیز فعالیت سیاسی میکردند. پخش اعلامیههای امام خمینی از جمله کارهای آنها بود که به صورت مخفیانه انجام میگرفت.
یکی از فعالیتهای شجاعانهای که در سال 1356 ش در مسجد انجام شد برگزاری مراسم ختم شهید حسین خزعلی بود. در روزهای 18 و 19 دی آن سال در اعتراض به درج مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی در قم تظاهراتی برپا شد و جمعی از طلاب و روحانیون دور هم جمع شدند و بر ضد حکومت پهلوی و اقدامات غیراسلامی آن شعارهایی دادند. در این تظاهرات عدهای کشته و زخمی شدند و برخی از اماکن دولتی و عمومی نیز تخریب شد. از جمله شهدای این حادثه حسین خزعلی بود که مراسم ختم وی در مسجد لرزاده برگزار شد.
به دنبال تشکیل چند اجتماع بزرگ و پرهیجان از مردم در مسجد لرزاده به مناسبت سالگرد حوادث خونین قم و تبریز، تصمیم گرفته شد مجلسی در مسجد مزبور در طول دهه اول و دوم ماه رمضان برگزار شود. از شیخ محمد چاوشی واعظ دعوت شده بود که در این شبها به منبر برود و سخنرانی نماید و این واعظ انقلابی نیز بر اساس رهنمود امام خمینی در اعلامیهها برای آشنا کردن مردم با مظالم پنجاه ساله حکومت پهلوی، در ده شب اول فجایع دودمان پهلوی و جنایات رضاشاه و محمدرضا را به طور علنی مطرح و شاه را به محاکمه کشید.
احساسات جوانان پرشور و انقلابی در این مراسم به هیچوجه قابل کنترل نبود. همه شعار میدادند و مسجد و خیابانهای اطراف پر از جمعیت شده بود. در تمام ده شب اول، مسجد و خیابانهای اطراف در محاصره پلیس بود اما جمعیت در شگفتی فرو رفته بود که چرا نیروهای پلیس، ساواک و نیروی مخصوص ارتش هیچیک عکسالعملی نشان نمیدهند، غافل از اینکه آنها منتظر فرصتی مناسب هستند تا مردم را غافلگیر کرده و ضربات خود را وارد نمایند. سرانجام فرصت جلوگیری بکنیم تا ببینیم که چه تصمیم نهاییای باید گرفت. جریان امر نشان میداد که زمینه یک تظاهرات است که مردم از مسجد بیرون بزنند و یک راهپیمایی شبانه راه بیفتد؛ البته سابقه هم داشت و در مواردی ما راهپیمایی شبانه داشتیم اما راهپیمایی نه به معنای گسترده آن بلکه راهپیماییای که صرفا به عنوان ایجاد مزاحمت برای حکومت نظامی، یعنی دهنکجی به حکومت نظامی در آن شب جمعیت آماده یک راهپیماییای بودند که احتمالا این راهپیمایی یا منجر به درگیری با افراد نظامی و یا احیانا منجر به گردهمایی جمعیت بیشتری میشد که بالاخره در ضربه زدن به حکومت نظامی میتوانست مفید باشد. در همین شرایط خبر آوردند که مسجد در محاصره است و افرادی را ما فرستادیم، تأیید کردند که نیروهای زیادی از قبیل نیروی انتظامی و ارتش را آماده کردهاند.
بعد از پیروزی انقلاب اسناد و مدارکی به دست آوردیم که در آن شبی که مسجد لرزاده محاصره شده، یعنی شب یازدهم ماه رمضان، سه کلانتری مشارکت داشتند: کلانتری بیست که در میدان شهدا مستقر بود، کلانتری چهارده که در میدان خراسان مستقر بود و کلانتری سیزده که قسمت جنوب غرب خیابان خراسان که بیشتر شامل بازار میشد. این سه کلانتری به اضافه چند کامیون سرباز حکومت نظامی و به صورت فرماندهی مشترک حکومت نظامی، ساواک و نیروی انتظامی مسجد را محاصره کرده بودند.
پلیس به درون مسجد حمله کرد و نارنجکهای حامل گاز اشکآور را به درون مساجد رها کرد. با انفجار نارنجک مردم وحشتزده به این طرف و آن طرف میرفتند. پلیس هرچه را مییافت به آتش میکشید. در این هنگام حجتالاسلام عمید زنجانی با زحمت زیاد در حالی که جمعیت به دنبالش روان بودند خود را به بیرون مسجد رسانید ولی دیگر دیر شده بود. مأموران مردم را مورد هجوم قرار دادند و زیر ضربات چوب و چماق گرفتند. مردم به ناچار دوباره به درون مسجد بازگشتند. مأموران نیز وحشیانه آنها را دنبال کردند و به ضرب و شتم پرداختند. سپس آنها را مجبور کردند که از مسجد خارج شوند اما مأموران در دو سوی درب ورودی مسجد نیز صف کشیده بودند و کسانی را که از مسجد خارج میشدند زیر ضربات میگرفتند. این عملیاتها تا ساعتها طول کشید و عدهای از جوانان زخمی و مجروح شدند.
آخرین عملیات نظامیان در ساعت 2:00 بعد از نیمهشب انجام گرفت و بار دیگر به داخل شبستان مسجد حمله کردند. کلیه چراغها و مهتابیها را شکسته و قرآنها و کتب دعا را به زمین ریختند و مورد بیحرمتی قرار دادند. غلامحسین محمدی در رابطه با این واقعه چنین میگوید: این عملیات و اقداماتی که نظامیان در داخل مسجد انجام دادند نشانگر این مطلب است که آنها همواره از مردم و نیروهای انقلابی میترسیدند چرا که با بههم ریختن مسجد گویا به دنبال چیزی میگشتند که آن نیز بینتیجه ماند.
از جمله شهدای مسجد لرزاده در دوران اوج مبارزات مردم انقلابی ایران شهید احمد تاری است. وی در سال 1338 در تهران متولد شد و از جمله مبارزان انقلابی در مسجد لرزاده بود. در اوج حرکت انقلابی مردم تهران، در تاریخ 11/9/1357 در حالی که میکوشید تا نوجوان مجروح حمیدرضا بیابان را نجات دهد، هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. شهید تاری آن زمان در سال سوم دبیرستان تحصیل میکرد و نوزده سال بیشتر نداشت.
پایان پیام/
نظر شما