حکومت اسلامی؛ معنویت یا عدالت؟

خبرگزاری شبستان: معنویت با عدالت، اموری توأمان در جامعه اسلامی هستند که حضور هر کدام متضمن تداوم دیگری است و تداوم انقلاب اسلامی وابسته به تداوم توأمان معنویت و عدالت می باشد.

سعید فیاضی مدیر آموزش دانشگاهی بنیاد شهید مطهری در گفت و گو با خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان؛ به بررسی رابطه معنویت با عدالت در اجتماع اسلامی از دیدگاه استاد مطهری (ره) پرداخت و گفت: استاد شهید علامه مرتضی مطهری (ره)، در موضوع معنویت در اجتماع و عدالت اجتماعی و وظیفه حاکمیت اسلامی در این زمینه، نکات بسیار متقنی را ارائه داده‌اند. ایشان با نگاهی آسیب‌شناسانه به مسئله معنویت، بزرگ‌ترین بحران عصر حاضر را بحران معنوی می‌داند، چنانچه بیان می دارد: «امروز باریک‌بینان جهان به این نکته توجه دارند که بزرگ‌ترین بحرانی که الان بر جامعه بشریت، خصوصاً بر جامعه‏های به اصطلاح پیشرفته و صنعتی حکومت می‏کند، بحران معنوی است؛ نه مثلًا بحران سیاسی یا بحران اقتصادی... بحران‌های حل‌نشدنی که هنوز راه حلی برایش پیدا نشده، بحران‌های معنوی است».

وی افزود: بیان این مطالب در حالی‌ است که استاد، معنویت را جزء لاینفک زندگی مدنی می‌داند: «اجتماع و زندگی مدنی به دو چیز احتیاج مبرم دارد. هیچ متفکری در دنیا پیدا نشده که منکر یکی از این دو شود: قانون و اخلاق. پشتوانه این دو ایمان است. اگر ایمان نباشد، وضع مقررات به‌نام قانون و پند و اندرز،به‌نام اخلاق، بی‌فایده و بی‌اثر و یا کم‌اثر خواهد بود».

فیاضی بیان داشت: استاد مطهری در جای دیگر لزوم معنویت در شئون زندگی اجتماعی را این‌گونه بیان می‌نماید: «بزرگ‌ترین اشتباه جهان امروز جدا کردن عبادت از شئون زندگی است. اسلام به‌واسطه همین عدم تفکیک توانست ضمانت اجرایی برای اخلاق و قانون درست کند»و تأکید می‌کند:«پشتوانه قانون به جهت آنکه رعایت عدالت مستلزم تحمل محرومیت است، فقط در داشتن قدرت ایمان است».

وی اظهار داشت: با بیان تأکیدات فوق، استاد مطهری، معنویت را لازمه زندگی اجتماعی و ضامن رعایت قانون و برقراری عدالت در جامعه می‌داند و البته این نگاه را اساس تفکر مکتب اسلام در شئون اجتماعی معرفی می‌کند: «تفاوت عمده میان مکتب اسلام با سایر مکاتب در این جهت، این است که اسلام معنویت را پایه و اساس می‏شمارد. .... حساسیتی که اسلام در زمینه عدالت اجتماعی و ترکیب آن با معنویت اسلامی از خود نشان می‏دهد، در هیچ مکتب دیگری نظیر و مانند ندارد».

وی در این خصوص اضافه کرد: همچنین مطهری لزوم حضور معنویت در انقلاب‌های اجتماعی مانند انقلاب‌اسلامی را این‌گونه عنوان می‌نماید: «حال آیا ممکن است جامعه‏ای انقلاب کند و نظامات اجتماعی حاکم بر آن جامعه را دگرگون کند، بدون آنکه خود آن مردم از نظر روحیه و شخصیت روحی دگرگون شده باشند؟ آیا می‏تواند مردمی همان مردمی باشند که ده سال پیش بوده‏اند، ولی انقلاب کرده‏اند و وضع جامعه را عوض و دگرگون کرده‏اند بدون آنکه افراد عوض شده باشند و یک دگرگونی بنیادی در روحیه افراد پیدا شده باشد؟ این امکان ندارد. اگر ما مردمی را دیدیم که دگرگونی بنیادی در روحیه آنها پیدا نشده است، حق داریم در انقلاب اجتماعی آنها شک کنیم و یا چندان به آینده انقلاب آنها امیدوار نباشیم».

وی ادامه داد: استاد مطهری آسیب احتمالی را این‌گونه اضافه می‌نماید: «متأسفانه در جامعه‏های بشری معمولاً نوعی نوسان وجود دارد. به این معنی که ابناء بشر اغلب بین دو حالت افراط و تفریط نوسان می‏کنند و کمتر طریق اعتدال را در پیش می‏گیرند. در جامعه خودمان اگر به گفته‏ها و نوشته‏های پنجاه سال پیش نگاه کنیم می‏بینیم درباره معنویت زیاد سخن گفته‏اند، اما درباره عدالت یا سخن نگفته‏اند و یا بسیار کم گفته‏اند. حالا که تحول پیدا شده، درباره عدالت سخن گفته می‏شود ولی گویا مد شده که درباره معنویت زیاد سخن گفته نشود؛ مثل اینکه اگر درباره معنویت سخن گفته شود ضد انقلاب است. نه، یک انقلاب اسلامی چنین نیست. اگر معنویت را فراموش کنیم، انقلاب خودمان را از یک عامل پیش‏برنده محروم کرده‏ایم.ما در جامعه آینده خودمان باید همان طور که مسئله عدالت را با شدت مطرح می‏کنیم، به همان شدت نیز مسئله معنویت را طرح کنیم». ایشان در تأکید معنویت برای عدالت اضافه می‌کنند: «انقلاب ما در آینده در کنار عدالت اجتماعی به مقیاس اسلامی، نیاز به معنویتی گسترده و شامل دارد؛ معنویتی از آن نمونه که در پیامبر و ائمه دیده‏ایم».

فیاضی ضمن پرداختن به آراء استاد مطهری در نقد نگاه فردگرایانه و صوفی‌وار به معنویت گفت: استاد مطهری در تو‌ضیح آیه 6و7 سوره علق، لزوم ایجاد معنویت را، هم به‌صورت فردی و هم به‌ صورت اجتماعی، توأمان می‌داند و تأکید می‌دارد: «از نظر قرآن، ما باید در آنِ واحد، هم نظام روحی و فکری و اخلاقی و معنوی خودمان را درست کنیم و هم نظام اجتماعی و روابط بیرونی را. اگر تنها به یک طرف توجه شود، کاری از پیش نمی‏رود».

وی افزود: شهید علامه همچنین به نکته‌ای بسیار مهم اشاره دارد و آن رابطه دو سویه معنویت و عدالت است. در حقیقت معنویت با عدالت، اموری توأمان در جامعه اسلامی هستند که حضور هر کدام متضمن تداوم دیگری است: «منطق اسلام این است که معنویت را با عدالت توأم با یکدیگر بایستی در جامعه برقرار کرد. در جامعه‏ای که عدالت وجود نداشته باشد، هزاران هزار بیمار روانی به‌وجود می‏آیند. محرومیت‌ها ایجاد عقده‏های روانی می‏کند و عقده‏های روانی تولید انفجار؛ یعنی اگر جامعه به تعبیر علی (علیه السلام) به دو گروه گرسنه گرسنه و سیرِ سیر تقسیم شود، وضع به همین منوال باقی نمی‏ماند، بلکه صدها تالی فاسد به همراه خواهد آورد. یک گروه گرفتار بیماری‌هایی نظیر تفرعن، خودبزرگ‏بینی و ... می‏شوند و گروه دیگر دچار ناراحتی‌های ناشی از محرومیت».

وی در پایان خاطر نشان کرد: آن شهید با ارائه الگوهای رفتاری از حکومت‌داری نبوی و علوی، تأکید دارند که تداوم انقلاب اسلامی وابسته به تداوم توأمان معنویت و عدالت است: «انقلاب اسلامی ما نیز اگر می‏خواهد با موفقیت به راه معنوی خود ادامه دهد، راهی جز اعمال چنین شیوه‏ها و بسط روش‌های عدالت‏جویانه و عدالت‏خواهانه در پیش ندارد».

 

کد خبر 438888

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha