تجدید چاپ نمایشنامه«هملت» با ترجمه میرشمس الدین ادیب سلطانی

خبرگزاری شبستان: نمایشنامه هملت عنوان یکی از جاودانه های ویلیام شکسپیر است که برای سومین بار با ترجمه میرشمس الدین ادیب سلطانی روانه بازار نشرشد.

 به گزارش خبرنگار کتاب شبستان، داستان این نمایش نامه از آنجا آغاز می‌شود که هملت شاهزاده دانمارک از سفر آلمان به قصر خود در هلسینبورگ دانمارک بازمی‌گردد تا در مراسم خاک سپاری پدرش شرکت کند. پدرش به گونه مرموزی به قتل رسیده‌است. کسی از چندوچون قتل شاه آگاه نیست. در همان حین هملت درمی‌یابد که مادر و عمویش باهم پیمان زناشویی بسته و هم بستر شده‌اند. وسوسه‌ها و تردیدهای هملت هنگامی آغاز می‌شود که روح شاه مقتول بر او نمودار می‌گردد. روح بازگو می‌کند که چگونه به دست برادر خود به قتل رسیده‌است و از هملت می‌خواهد انتقام این قتل مخوف و ناجوانمردانه را بازستاند. هملت در این اثنا درمی‌یابد که پدر معشوقه‌اش اوفلیا نیز در قتل پدرش دست داشته‌است. اوفلیا از نقشه‌های هملت آگاه می‌شود و پس از آگاهی از مرگ پدرش مجنون می‌گردد و خود را در رودخانه‌ای غرق می‌کند. سرانجام هملت انتقام پدر را از عمو می‌گیرد و در پایان نمایش هردو کشته می‌شوند.

 در بخش هایی از این اثر جاودان می خوانیم:

بودن، یا نبودن، سوال اینجاست

آیا شایسته تر آن است که به تیر و تازیانهٔ تقدیرِ جفاپیشه تن دردهیم،

و یا تیغ برکشیده و با دریایی از مصائب بجنگیم و به آنان پایان دهیم؟

بمیریم، به خواب رویم و دیگر هیچ؛

و در این خواب دریابیم که رنج‌ها و هزاران زجری که این تن خاکی می‌کشد، به پایان آمده.

این سرانجامی است که مشتافانه بایستی آرزومند آن بود.

مردن، به خواب رفتن، به خواب رفتن، و شاید خواب دیدن...

ها! مشکل همین جاست؛ زیرا اندیشه اینکه در این خواب مرگ

پس از رهایی از این پیکر فانی، چه رویاهایی پدید می‌آید

ما را به درنگ وامی‌دارد. و همین مصلحت اندیشی است

که این گونه بر عمر مصیبت می‌افزاید؛

وگرنه کیست که خفّت و ذلّت زمانه، ظلم ظالم،

اهانت فخرفروشان، رنج‌های عشق تحقیرشده، بی شرمی منصب داران

و دست ردّی که نااهلان بر سینه شایستگان شکیبا می‌زنند، همه را تحمل کند،

در حالی که می‌تواند خویش را با خنجری برهنه خلاص کند؟

کیست که این بار گران را تاب آورد،

و زیر بار این زندگی زجرآور، ناله کند و خون دل خورد؟

اما هراس از آنچه پس از مرگ پیش آید،

از سرزمینی ناشناخته که از مرز آن هیچ مسافری بازنگردد،

اراده آدمی را سست نماید؛

و وامی‌داردمان که مصیبت‌های خویش را تاب آوریم،

نه اینکه به سوی آنچه بگریزیم که از آن هیچ نمی‌دانیم.

و این آگاهی است که ما همه را جبون ساخته،

و این نقش مبهم اندیشه است که رنگ ذاتی عزم ما را بی رنگ می‌کند؛

و از این رو اوج جرءت و جسارت ما

از جریان ایستاده

و ما را از عمل بازمی‌دارد.

آه دیگر خاموش، افیلیای مهربان! ای پری زیبا، در نیایش‌های خویش، گناهان مرا نیز به یاد آر."

«هملت» با ترجمه ای دقیق از میر شمس الدین ادیب سلطانی، در چاپ سوم خود از سوی انتشارات نگاه با 369 صفحه و قیمت 15000 تومان در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.

پایان پیام/

 

 

 

 

 

کد خبر 438461

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha