خبرگزاری شبستان: امام علی در حکمت 289 نهج البلاغه در توصیف کسی که او را "اخ / برادر" خطاب می کند و گفته شده که این شخص ابوذر غفاری یا عثمان بن مظعون بوده می فرماید: "كان اذا بدهه امران ينظر ايهما اقرب الى الهوى فيخالفه / هرگاه دو کار برایش پیش می آمد- در یک دوراهی قرار می گرفت - می دید کدام یک از آن ها به هوای نفس نزدیک تر است پس با آن مخالفت می کرد."
این حکمت می تواند در تشریح این فصل از کلام امام در توصیه های پنج گانه شان کارگشا باشد. یعنی اگر کسی می خواهد به آن خرد راستین برسد در دوراهی های زندگی وقتی در برابر دو فعل قرار می گیرد که از میان آن دو یکی را باید انتخاب کند در آن صورت همان رفتاری از او سر بزند که مورد تأیید و تشویق امام (ع) قرار گرفته است، یعنی پیش از آن که مبادرت به انتخاب کند با خود بیندیشد کدام یک از انتخاب های او به هوای نفس نزدیک تر است و کدام دورتر. میل نفس به کدام سو است و میل خرد به کدام سو، اگر این سوها و میل ها را در درونش تمییز دارد و خود در جانب خرد و دوراندیشی و عقل ایستاد در آن صورت گامی دیگر برای رسیدن به حکمت حیات طی شده است. در واقع توصیه امام به یک محاسبه گری دایم در درون است. همچنان که ما هر لحظه ممکن است در برابر دوراهی های کوچک و بزرگ زندگی قرار بگیریم پس محاسبه گری و سبک و سنگین کردن ها هم هر لحظه نیازی مبرم خواهد بود.
نفسی که مهذب نشده به خرد نمی رسد
دومین توصیه مهم از توصیه های پنج گانه امام علی علیه السلام برای رسیدن به حکمت زیستن و سلوک راه حق بعد از "لایرجون احد منكم الا ربه / امید نبستن به کسی غیر از پروردگار" این است که "لا یخافن الا ذنبه / جز از گناه خود نترسد." اگر کسی می خواهد به حقیقت برسد این دومین گام است که جز از معاصی و گناهان خود از چیزی نترسد، چون رسیدن به آن عقل شهودی و ناب با غبار معاصی و گناه ممکن نخواهد بود. نمی توان باور کرد که زنگارها و غبارها بر آیینه قلب آدم بنشیند و او همچنان بتواند پرتو تجلی الهی را در این آینه به تماشا بنشیند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در "غرر الحکم و درر الکلم" به زیبایی درباره این حقیقت می فرماید: "مَنْ لَمْ يُهَذِّبْ نَفْسَهُ لَمْ يَنْتَفِعْ بِالْعَقْل / هر که نفس خود را تهذیب نکند، از خرد بهره مند نشود." اگر نفس را منشأ خطاها و گناهان آدمی بدانیم در آن صورت پیراستن نفس و میدان ندادن به او میدان را برای جولان خرد راستین مهیا خواهد کرد. به عبارت دیگر حکمت زندگی با عقل الهی میسر می شود و این عقل هم زمانی برای انسان به ثمر می نشیند که او بتواند گرد و غبار معاصی را از دامن روح و روان خود بتکاند.
دشمنی که در درون ماست
عجیب است که مهم ترین دشمن آدمی در درون خود اوست و این نکته عبرت آموزی است که دشمن ما یعنی نفس ما در ما خانه ساخته است. یک امرکننده به بدی ها در درون ما لانه کرده است و دست و پا و جوارح ما را رایگان به خدمت می گیرد تا اوامر و نواهی خود را پیش ببرد، همان دست و پایی که خداوند به آدمی عطا کرده و در زیر یوق نفس قرار گرفته و به استخدام نفس اماره درآمده، روزی علیه آدمی شهادت خواهند داد. این اِنذار وحیانی در آیه 65 سوره یاسین است که : "الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ / امروز در برهان هایشان مهر می نهیم و دست هایشان با ما سخن خواهد گفت و پاهایشان شهادت خواهد داد که چه می کرده اند."
نفس ها افسارگسیخته اند و به سمت معصیت می تازند
اما گناهان انسان از کجا می آید؟ منشأ گناهان آدمی در قرآن و روایات، نفس اماره آدمی است که آدمی را در خواب و بیداری به سمت بدی ها و زشتی ها دعوت می کند. همچنان که در آیه 53 سوره یوسف آمده است: "وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي / و من نفس خود را تبرئه نمىكنم، چرا كه نفس قطعاً به بدى امر مىكند، مگر كسى را كه خدا رحم كند." حال اگر کسی می خواهد به حکمت زندگی و حیات طیبه برسد، جز در مخالفت با هواهای نفسانی محقق نخواهد شد. اصلا نمی توان باور کرد کسی هم اصرار داشته باشد در سایه و تاریکی نفس بماند و هم آفتاب شهود حق را رؤیت کند پس ترس از گناهان خود به واقع مخالفت با هواهای رنگارنگ نفسانی است.
امام علی علیه السلام در غرر الحکم و دررالکلم می فرمایند:" النّفوس طلقة لكنّ أيدى العقول تمسك أعنّتها عن النّحوس / نفس ها افسار گسیخته اند اما دست های خرد عنان آن ها را گرفته اند و نمی گذارند به بدبختی و هلاکت بیافتد."
وعده های دروغی که نفس می دهد
نفس اماره در درون انسان که به بدی ها فرمان می دهد خصلت هایش دقیقا خصلت های شیطان است. همچنان که شیطان به معصیت پیشه وعده همراهی و پشتیبانی می دهد اما در روز گرفتاری تنهایش می گذارد و به او می گوید تو خود مرتکب این رفتارها شده ای، نفس نیز به آن هایی که می فریبد وعده های شیرین می دهد اما وقتی تلخی آن گناه ها زیر زبان گناهکار حس شد نفس شانه خالی می کند. این است که امام علی علیه السلام در غررالحکم می فرماید: "النّفس الامّارة المسوّلة تتملّق تملّق المنافق و تتصنّع بشيمة الّصديق الموافق حتّى إذا خدعت و تمكّنت تسلّطت تسلّط العدوّ و تحكّمت تحكّم العتوّ فأوردت موارد السّوء / نفس امّاره، همچون منافق، چاپلوسی می کند خود را چون دوستی سازگار و دلسوز جلوه می دهد و همین که فریب داد و بر انسان تسلط یافت، هم چون دشمن، بر او مسلّط شده و با خودخواهی و قلدری فرمان می راند و شخص را به جایگاه های سوء و هلاکت می کشاند."
در واقع فقط خداوند و پیوستگان به حق هستند که در وعده هایشان خلاف راه ندارد. همچنان که قرآن حکیم به این حقیقت اشاره می کند که: اِنّ الله لا یُخلف المیعاد / خداوند خلف وعده نمی کند.
ببین کدام راه از میل نفس دورتر است؟
اما امام علی در حکمت 289 نهج البلاغه در توصیف کسی که او را "اخ / برادر" خطاب می کند و گفته شده که این شخص ابوذر غفاری یا عثمان بن مظعون بوده می فرماید: "كان اذا بدهه امران ينظر ايهما اقرب الى الهوى فيخالفه / هرگاه دو کار برایش پیش می آمد- در یک دوراهی قرار می گرفت - می دید کدام یک از آن ها به هوای نفس نزدیک تر است پس با آن مخالفت می کرد."
این حکمت می تواند در تشریح این فصل از کلام امام در توصیه های پنج گانه شان کارگشا باشد. یعنی اگر کسی می خواهد به آن خرد راستین برسد در دوراهی های زندگی وقتی در برابر دو فعل قرار می گیرد که از میان آن دو یکی را باید انتخاب کند در آن صورت همان رفتاری از او سر بزند که مورد تأیید و تشویق امام (ع) قرار گرفته است، یعنی پیش از آن که مبادرت به انتخاب کند با خود بیندیشد کدام یک از انتخاب های او به هوای نفس نزدیک تر است و کدام دورتر. میل نفس به کدام سو است و میل خرد به کدام سو، اگر این سوها و میل ها را در درونش تمییز دارد و خود در جانب خرد و دوراندیشی و عقل ایستاد در آن صورت گامی دیگر برای رسیدن به حکمت حیات طی شده است. در واقع توصیه امام به یک محاسبه گری دایم در درون است. همچنان که ما هر لحظه ممکن است در برابر دوراهی های کوچک و بزرگ زندگی قرار بگیریم پس محاسبه گری و سبک و سنگین کردن ها هم هر لحظه نیازی مبرم خواهد بود.
پایان پیام/
نظر شما