خبرگزاری شبستان: سخنرانی ها و جلسات تفسیر آیت الله طالقانی در مسجد هدایت، بسیاری از طلاب را نیز از شهرستان ها به تهران کشاند. محمد مجتهد شبستری از جمله طلابی بود که جذب این جلسات شده بود. او درباره تاثیر این جلسات و نقش آن در فعالیت های سیاسی این دوره می گوید:
«من از جمله طلابی بودم که از همان اوایل تحصیل نسبت به مسایل اجتماعی و سیاسی در خود علاقه شدید احساس می کردم و در این مرحله نیز خیلی میل داشتم که آن حرکت سیاسی را که مرحوم طالقانی یکی از بنیان گذاران آن بود، به خوبی بشناسم. از طرفی فعالیت های سیاسی مرحوم طالقانی و دیگران در تهران و بعضی از شهرستان ها اوج می گرفت و مرا به سوی خود می کشید و از طرف دیگر فکر می کردم که این کارها با طلبگی سازگار نیست.
این کشمکش درونی وجود داشت. گاهی به تهران می آمدم. شب جمعه سری به مسجد هدایت می زدم و تفسیر مرحوم طالقانی را که در آن روزها یک تفسیر نمونه بود با جان و دل گوش می کردم. این برای من بسیار جالب بود. آن روزها هر وقت به مساجد می رفتیم اگر انتقادی در لحن واعظ بود بر محور اخلاقیان دور می زد، ولی در مسجد هدایت انتقاد از سیستم حاکم بر جامعه بود و بیشتر مسایل بر محور سیستم اجتماعی دور می زد».
بدین ترتیب مسجد هدایت در این دوران برای کسانی که دنبال پایگاهی برای فعالیت و مکانی برای ارتباط با مردم بودند موقعیت مساعدی فراهم کرد. عباس صاحب الزمانی درباره این ویژگی مسجد هدایت می گوید:
«مسجد هدایت یک پایگاه بود. کسانی که می خواستند نفوذی پیدا می کنند، چهره های جوانی که دنبال محیطی برای فعالیت می گشتند از این موقعیت استفاده می کردند و به مسجد هدایت می آمدند... . مخصوصا آقای باهنر، هاشمی رفسنجانی، معادی خواه، چهره های جوان و انقلابی در آن روزگار بودند که از این فرصت ها استفاده می کردند. آیت الله طالقانی شمع فروزانی بود که پروانه های فراوانی دورش می چرخیدند و از این مسیر هم راه را باز می کردند و خودشان را نشان می دادند» .
مسجد هدایت و نهضت ملی ایران
پس از ترور شاه در سال 1327، فضای سیاسی کشور تغییر کرد و مبارزات ملی شکل جدیدی به خود گرفت. عمر مجلس پانزدهم پایان یافته و شرایطی ایجاد شده بود تا پس از انتخابات، مجلس شانزدهم به مساله نفت جنوب و لوایح پیشنهادی دولت بپردازد. اما مجلس شانزدهم به واسطه تقلبی که در انتخابات آن صورت گرفته بود با اعتراض و تحصن بیست تن از رجال سیاسی کشور که از مدیران جراید و سران گروه ها و احزاب سیاسی بودند رو به رو شد.
با شروع و اوج گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت، آیت الله طالقانی از سنگر مسجد هدایت به حمایت و پشتیبانی خود از جنبش پرداخت. حمایت و مساعدت ایشان«بدان گونه نبود که خود را به زیر چتر مصدق کشیده، تحت الشعاع شخصیت او قرار گیرد و یا آنکه بخواهد بدین وسیله برای خود شخصیت کاذبی کسب نماید. قسمت عمده فعالیت وی در آن زمان صرف تلاش و ایجاد تفاهم بین جناح های مختلف جنبش بود» .
حمایت آیت الله طالقانی از نهضت ملی منحصر به سنگر مسجد هدایت و تبلیغ از این پایگاه نبود. بلکه هرگاه فرصتی پیش می آمد و از ایشان دعوتی صورت می گرفت، بدون هیچ گونه چشم داشتی، فعالیت و سخنرانی خود را به بیرون از مسجد هم توسعه می داد و به آگاهی طبقات مختلف جامعه، به ویژه کارگران که یکی از نیروهای اصلی جامعه بودند، می پرداخت.
هوشنگ حشمتی درباره فعالیت آیت الله طالقانی میان صنف کارگران و نقش ایشان در به راه انداختن نهضت عظیم کارگری برای ملی شدن صنعت نفت می گوید:
«...سال 1330 رسید. در این سال که نهضت ملی شدن نفت اوج گرفته بود، من (حشمت) یکی از مسئولین فعال اتحادیه (سندیکا) کارگران ایران بودم. این اتحادیه خواست، علی المعمول چندسال، از فلسفی (واعظ مشهور) برای یک دهه تبلیغ و سخنرانی جهت کارگران دعوت می نماید. اما این امر با توجه به جریانات روز و شناختی که از فلسفی داشتیم با مخالفت چند نفر از ما رو به رو شد و پیشنهاد کردیم از آقای طالقانی دعوت کنیم.
بحثی جنجالی در گرفت و قرار شد با توجه به اوضاع اقتصادی کشور و اعلام «قرضه ملی» و وضع ناگوار کارگران، اگر آقای فلسفی بپذیرد بر خلاف سال های قبل انتظار کمتری داشته باشد، از وی دعوت شود. روز بعد به منزل حجت الاسلام فلسفی رفتیم و در نامه ای که به خدمت شان دادیم اشاره کردیم که با توجه به اوضاع خراب اقتصادی و عقب افتادگی حقوق و دستمزد کارگران، رعایت بیشتر این قشر زحمتکش بشود. ایشان که به نظر می رسید در آن جو تمایلی به آمدن ندارد، زیر نامه نوشت: به علت گرفتاری های زندگی، برایم مقدور نیست.
بلافاصله به سراغ آقای طالقانی رفتیم؛ در منزل نبود، گفتند که برای بدرقه هیئت مامور خلع ید به فرودگاه مهرآباد رفته اند. فورا به آنجا رفتیم و در یک فرصت کوتاه به خدمت اش رسیدیم. در حالی که چندان شناختی از ما نداشت، به گرمی ما را پذیرفت. از ایشان دعوت کردیم و برخی جریانات جناح بندی ها و درگیری های سندیکا را با وی در میان گذاشتیم. فرمود من از همین جا حاضرم به اتحادیه بیایم. وقتی که اطلاعیه دعوت ایشان پخش شد، پس از یکی دو سخنرانی، بیانات گرم و سخت کوبنده اش آنچنان مورد توجه مردم و کارگران قرار گرفت که روزهای بعد، سالن بزرگ دخانیات و محوطه وسیع و خیابان های اطراف آن، ظرفیت اجتماع عظیم و بی سابقه شرکت کنندگان را نداشت»
پایان پیام/
نظر شما