علم دینی به یک معنا ریشه در تاریخ تفکر بشر دارد

شاید بتوان گفت خصلت تاریخی بشریت این است که علومی پیدا شود و خصلت های و ویژگی های دینی اش با آن مطابقت و متاثر از تفکر دینی آن باشد. در واقع علم دینی به یک معنا ریشه در تاریخ تفکر بشر دارد.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نشست نقد و بررسی نظریه علم دینی خسرو باقری با ارائه پاره ای از انتقادات به این دیدگاه گفت: با پاره ای از مطالبی که دکتر باقری گفت موافقم و در کل مطالب ایشان دو جنبه سلبی و ایجابی دارد.

 

وی اظهار کرد: از لحاظ جنبه سلبی برای خواننده واضح است اما جنبه ایجابی هنوز تفاوت با بخشی از نظرات دیگران که در مقاله مطرح شده است وجود دارد و مشخص نیست. در مقاله هنوز مشخص نیست که علم را چه می دانند و همچنین دین را چگونه تعریف می کنند. علم به معنی ساینس می تواند تجربی باشد که یک پشت صحنه دارد و یکسری صحنه. به عنوان مثال متافیزیک مربوط به پشت صحنه علم است و پیش فرض هایی که علم دارد مربوط به پشت صحنه علم هستند که از دید فلسفی و علمی پنهان هستند.

 

وی بیان کرد: لذا مسائل پشت صحنه علم از لحاظ تاریخی اینگونه بوده است که در زمان متاخر به آن پرداخته شده است در مورد علم دینی این دین کجا تاثیر می گذارد. در نظریه دکتر باقری برخی ها معتقدند که متافیزیکی که در علم مطرح است با متافیزیکی که در فلسفه مطرح است فاصله زیادی دارد این متافیزیک چه خاصیتی دارد. آیا آن را از فلسفه ای که در طول تاریخ اسلام رخ داده است مانند فلسفه صدرایی می گیرد. علم دینی را صرفا به سمت متافیزیک و پیش فرض ها سوق می دهیم و صرفا آن را مربوط به پشت صحنه می دانید. آن گونه که از مطالب پیداست علمی دینی باید اختصاص به جامعه امروزی داشته باشد سوال این است که برخی از مسیحیان این را مطرح کردند که علوم انسانی امروزی یک خلصت مسیحی دارد به هر حال پیوندی با مکتب پروتستان دارد شاید بتوان به طوری کلی گفت که اصلا علم غیر دینی نداریم.

 

حجت الاسلام قائمی نیا در بخش دیگری از سخنانش ابراز کرد: لذا اگر قلمرو دین را خیلی وسیع تر در نظر بگیرید اصلا علم غیر دینی ندارید و علومی که در غرب پیدا شده است با پروتستان پیوند خورده است شاید بتوان گفت خصلت تاریخی بشریت این است که علومی پیدا شود و خصلت های و ویژگی های دینی اش با آن مطابقت و متاثر از تفکر دینی آن باشد. در واقع علم دینی به یک معنا ریشه در تاریخ تفکر بشر دارد.

 

وی افزود: این مقاله دین را در حد یک منبع که می تواند الهاماتی به ما بدهد پایین می آورد در صورتی که دین فراتر از آن است و در واقع یک حوزه معرفتی خاص است و حوزه های معرفتی متفاوتی دارد که تاثیراتی هم بر هم دارند. قطعا این درست نیست که هر چیزی را بتوان از دین استخراج کرد این نظریه به طور کلی رد شده است اما این دو حوزه معرفتی که علم و دین در هم تاثیر می گذارند یک واقعیت است.

 

حجت الاسلام قائمی نیا بیان کرد: ادعای من ادعای کلی نیست نمی خواهم بگویم که ایده های دینی می توانند در تمام ساحت های علم تاثیر بگذارند اما در بخش هایی می توانند تاثیر داشته باشند. سوال دیگر من این است که تفاوت دیدگاه شما با دیدگاه هایی که رد کرده اید مثلا با دیدگاه تلفیق چیست چراکه شما هم دارید بعضی از نظریه ها را با هم ترکیب می کنید؟ منظورتان از عینی در متنی که آورده اید چیست؟ آیا صددرصد عینیت منظورتان است؟ شما که از صفر شروع نمی کنید بلکه می خواهید از علوم غربی استفاده کنید و آن علوم را تغییر بدهید و به یک نتیجه برسید. هر نظریه ای که در علم دینی مطرح می شود باید چند مسئله را حل کند یکی واقع گرایی است بالاخره علم باید تا حدی از واقعیت را برخوردار باشد. آیا علم آیینه تمام نمای واقعیت است یا آیینه مقعر یا محدب است. آن موقع آیا دین در واقع گرایی تاثیر می گذارد.

 

وی خاطرنشان کرد: ویژگی دیگر تکثرگرایی علم است آیا دین این تکثر گرایی را محدود می کند یا اینکه متکثرتر می کند. آیا علم دینی نسبت به علم رایج ناکارآمدتر می شود یا موفق تر می شود. نقش تاریخ در علم ویژگی دیگری است که یک نوع هویت تاریخی به علم می دهد و یک نوع نسبیت گرایی را ما شاهدیم. در علم دینی وضعیت چگونه است. من هم معتقدم که هنوز پارادایم علم دینی مطرح نشده است اما مسئله دیگری که مطرح شده است دوگانگی بین ساختار و عاملیت وجود دارد. آیا فقط اسلام باید به عاملیت توجه داشته باشد یا ساختار را هم مدنظر دارد. من برخلاف نویسنده معتقد نیستم که دوگانگی در متن کتاب وجود دارد.

پایان پیام/

کد خبر 436200

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha