به گزارش خبرنگارکتاب شبستان، نام «ایوب» با صبر مقاومت عجین است روایت زندگی ایوب آدم را به شگفتی وا می دارد. انسانی که در اوج نعمت به واسطه امتحان الهی به بدترین احوالات گرفتار می شود. رنج فقر و بیچارگی را تحمل می کند، داغ فرزندان می بیند بیماری لاعلاج می گیرد وچون در می یابد که اینها امتحان الهی است همه اینها را به خاطر عشق به پرودگار تاب می آورد و با ایمان از این امتحان الهی سر بلند بیرون می آید.
در واقع کتاب ایوب، از مجموعه کتوبیم در عهد عتیق و از نوشتههای مقدس مسیحیان و یهودیان است. این کتاب مشتمل بر ۴۲ باب است و موضوع اصلی آن رنج است. این کتاب شاعرانهترین و خیالانگیزترین بیان در عهد عتیق را داراست و از نخستین تلاشها برای هماهنگ جلوه دادن عقیده شر و عقیده به خدا به شمار میرود. شخصیت شیطان که در نوشتههای قدیمتر عهد عتیق نامی از او نیست، در این کتاب برای نخستین بار آمده است؛ چنان که برخی این مفهوم را در یهودیت وامگرفته از دوران اسارت بابلی و بر اثر آمیزش قوم یهود با زرتشتیان دانستهاند. از مهمترین کتابهایی که از کتاب ایوب تأثیر پذیرفتهاند، فاوست نوشته گوته است.
این کتاب حاکی از زندگی بندهای از بندگان خدا در سرزمین عوص است که ایوب نام داشت. اصل داستان از این قراراست. شیطان با خدا شرط بست که او را از پرستش خدا بازدارد، و خدا پذیرفت که شیطان اموال، اولاد و تندرستی را از ایوب بگیرد. از این پس مصیبت گریبانگیر ایوب شد و بلاهای متعدد بر او فروفرستاده شد، پنج فرزندش در یک توفان سهمگین کشته شدند، داراییاش از بین رفت و خود نیز به بیماری جانکاهی دچار شد.
سه تن از دوستانش به نامهای الیفاز تیمانی، بلدد شوحی و سوفر نعماتی به دیدار او آمدند و کوشیدند دلیلی برای این رویدادهای ناگوار بیابند. نقل این گفتگو، به شیوه مناظرهای طولانی بین ایوب و دوستان دانشمند او، در کتاب ذکر شدهاست. این گفتگوها بیشتر مانند یک مناظره کلامی و اعتقادیاست. زوایای مهمی از دیدگاههای کلامی یهودیت درباره عدل الهی، تقدیر و مشیت الهی و در مقابل اراده و تسلیم انسان در این گفتگوها تبیین میگردد. البته در گفتار دوستان ایوب، گرفتاریها و رنج و درد ایوب ریشه در نافرمانی و گناهکاری او بود و ایشان آن بلاها را مجازات خداوند میخواندند اما ایوب پافشاری مینمود که این درست نیست و او گناهی نکرده که شایستگی این درد و رنج را داشته باشد. آنها از ایوب خواستند که شهر را ترک کند، اما ایوب از پذیرفتن این پیشنهاد سرمیپیچد.
سرانجام یهوه، از یک گردباد با ایوب و دوستان او سخن گفت و به او یادآوری کرد که انسان هرگز قادر به دریافتن دانش بزرگ خدایی نیست. ایوب نیز از خود بیزار شده در خاک و خاکستر توبه کرد. ایوب پی برد که ایمان او به خدا نباید وابسته به رویدادهایی باشد که برای او رخ میدهد بلکه باید راضی به تقدیر الهی باشد، حتی اگر حکمت آن را درنیابد.
پیام این کتاب آن است که هر مصیبتی به عنوان مجازات گناهکاران نیست، بلکه گاه بازتاب مهر خداوندیاست که برای آزمایش و آموزش بر نیکوکاران فرو میآید. در این مورد گرفتاریها، همان آزمون الهیاست که در میان آن میزان فضایل و کرامتهای انسانی آشکار میشود. در انتهای کتاب، یهوه جوانی و دارایی ثروت ایوب را دوچندان به او بازمیگرداند و بزرگی و شکوه او را نسبت به گذشته میافزاید؛ به او ده فرزند میبخشد و دوستان او را به دلیل توبیخ ایوب سرزنش میکند.
پایان پیام/
نظر شما