خبرگزاری شبستان: دکتر خدامراد سلیمیان، عضو هیات علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی در یادداشتی به بررسی ضرورت های دشمن شناسی مهدویت در دنیای معاصر می پردازد.
و چه زیبا فرمود علی(ع) به مردم مصر آنگاه که مالک اشتر را به سوی آنها گسیل میداشت: گروه گروه روی به جنگ دشمنتان نهید و در خانه ها و شهرهاتان درنگ مکنید، که به ستم گرفتار شوید و به خوارى دچار، بهرهتان کم مقدار. همانا جنگجو بیدار است، و آنکه بخواب رود چشمی پی او باز و هشیار. والسّلام.
ضرورتهای دشمن شناسی باورداشت مهدویت در دوران معاصر
برای رسیدن به هدف، لازم است تا موانع راه به خوبی و روشنی شناخته شود؛ از این رو "دشمنشناسی" در آموزههای دینی، همواره مورد توجه و سفارش بوده است. در همة دورانها در برابر حق، باطل به مخالفت و دشمنی پرداخته است: از رویارویی ابلیس با آدم(ع) و از قابیل با هابیل(ع) تا فرعون و موسی(ع) و ابوسفیان در برابر پیامبر خاتم(ص) و… همه از بیپایان بودن این دشمنیها حکایت میکند.
حضرت مهدی(عج)، به عنوان آخرین ذخیرة الهی برای برپایی حکومت عدل جهانی و پایانبخش همة باطلها، از آغاز تا به امروز و تا برپایی آن حکومت جهانی، همواره مورد دشمنی بوده و هست؛ به ویژه آنکه اندیشه مهدویت، و انتظار ظهور سبب میشود تا استکبار و دشمنان به بسیاری از خواستههای خود دست نیابند.
بایسته است با شناسایی این دشمنیها و جدّی بودن مبارزه دشمنان با مقولة مهدویّت،با قوّت و قدرت به پاسداشت این اعتقاد اساسی بپردازیم و با بهرهگیری از شیوهها و روشهای دقیق،به اقدامات لازم دست بزنیم.
این بحث در عرصههایی قابل بررسی است:
یک. ضرورت دشمنشناسی
آیات قرآن در حوزههای گوناگون، به این بحث پرداخته و دشمنان را به صراحت معرفی کرده است. در بررسی آیات، گروههای زیر بیشتر به چشم میخورد:
1-1. کافران، دشمن خدا و مؤمنان
خداوند در آیات فراوانی، کافران را دشمن خود و دشمن دوستان خود دانسته و مسلمانان را از دوستی با آنان پرهیز داده است؛ چنان که در سورة ممتحنه میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی میگیرید؛ [به طوری] که با آنها اظهار دوستی کنید، و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که برای شما آمده، کافرند [و] پیامبر [خدا] و شما را [از مکّه] بیرون می کنند که [چرا] به خدا، پروردگارتان ایمان آوردهاید… .[1]
بنابراین مهمترین تلاش کافران، زدودن دین از زندگی انسانها و به گمان خود خاموش کردن نور الهی است؛[2] کاری که امروزه به روشنی در دستور کار دشمنان قرار گرفته است.
1-2. یهود سرسختترین دشمن
آیات قرآن از «یهود» به عنوان دشمنترین گروه برای مؤمنان یاد کرده و پس از آنان به «مشرکان» اشاره نموده است.
مسلّماً یهودیان و کسانی را که شرک ورزیدهاند، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت… .[3]
آیاتی دیگر علت این دشمنی را کفر به آیات خداوند،[4] تکذیب و قتل برخی پیامبران،[5] سلطهجویی و خوی استکباری،[6] روحیه عصیان و تجاوزگری،[7] فساد در زمین[8] و جنگافروزی[9] دانسته است.
1-3. مشرکان
"مشرکان" در دشمنی با مسلمانان، همانند یهودیان هستند؛ امّا در مرتبه و اولویّت دوم قرار دارند و خطر ایشان کمتر از یهود است؛ لذا پیامبر اکرم(ص) درطول مدّت رسالت خود، همـواره مراقب تحرکات و اقدامـات آنان بوده و چنانچه هرگونه تحرکی از طرف آنها میدید، به مقابله و رفع آن میپرداخت.
1-4. منافقان
در آیات فراوانی از نفاق و منافقان به عنوان دشمنی خطرناک یاد شده و ویژگیهای آنان، کفر ورزیدن در پوشش ایمان، فریبکاری و نیرنگ، افساد در پوشش اصلاح، چند چهرگی و رنگارنگی، سفاهت و نادانی، طغیانگری و سرکشی،[10] تشویق مردم به منکرات، جلوگیری از نیکیها، دروغگویی[11] و… دانسته شده است.
1-5. نصارا
اگرچه نگاه قرآن به مسیحیان ملایمتر از یهود است؛ اما این نگاه هرگز به معنای دوستی آنان با مسلمانان نیست؛ بلکه در آیاتی، مؤمنان را از دوستی با آنان پرهیز داده است.[12] آنجاییکه تعالیم حضرت عیسی(ع) بیشتر بر محور مواعظ و توصیههای اخلاقی تکیه دارد و رفتارهای سیاسی ـ اجتماعی پیروان او نیز ریشه در این آموزهها دارد؛ از این رو آنان از مواضع صلح جویانه بیشتر استقبال میکنند. به همین جهت قرآن در پایان همین آیه میفرماید: زیرا برخی از آنان دانشمندان و رهبانانیاند که تکبر نمیورزند.[13]
اینان در مرتبة سوم دشمنی قرار گرفتهاند و امروزه نیز مواضع سیاسی و نظامی دولتهای مسیحی در ارتباط با مسلمانان بیانگر همین واقعیّت است. گروههای یادشده در دشمنی با اسلام ناب، «مهدویت» را به عنوان آموزهای تأثیر گذار، همواره مورد هجوم خود قرار دادهاند.
دو. عوامل مخالفت و دشمنی با حق
2-1. دنیاپرستی
بدون تردید «دنیا پرستی»، از مهمترین عواملی است که شمار فراوانی از انسانها را از مسیر حق جدا کرده،[14] آنها را در صف دشمنان قرار داده است. تاریخ گواه روشنی است بر اینکه افرادی به جهت بهرههایناپایدار دنیایی، در برابر حق و اهل آن، به مخالفت و دشمنی برخاستهاند؛ خواه این بهرهها، ثروت، جاه و مقام باشد و خواه هوا و هوس و… .
از آنجایی که جهت آموزة مهدویت مبارزه با دنیا پرستی و دنیا پرستان و خلاف خواستههای آنان است؛ به شدّت مورد دشمنی آنها قرار دارد.
2-2. سلطه جویی
آموزههای بلند دینی با هرگونه استکبار و «سلطهجویی» بر دیگران مخالف است؛ بویژه آنکه در اندیشه مهدویّت نابودی ستم و ستمگران به عنوان هدفی مهم به چشم میآید؛ از این رو سلطه جویان، آن را در مقابل خود میدانند. به گونهای که میتوان گفت دشمنترین اشخاص با مهدویت و حضرت مهدی(عج)، ستمگران و سلطهجویان عالماند.
آنان با این عقیده، مخالف و دشمناند و میدانند که این عقیده و باور، برای هدفهای مستکبرانه آنها مزاحم است. از این رو همواره، تلاش کردهاند تا آن را از زندگی مردم دور نمایند و یا مفاهیم این باورداشت را تحریف کنند.
2ـ3. تعصبهای کور
در طول تاریخ گروههایی بودهاند که با پافشاری بیجا بر پندارها و گاهی باورهای خود، در بیراهه و کژراهه گام نهادهاند. اینان به جهت تعصبهای کور از پذیرش حقیقتهایی را که پیامبران الهی بیان کردهاند، سر باز زده و به دشمنی با آن برخاستهاند. خداوند متعال لجبازی برخی را در برابر حق را اینگونه توصیف کرده است: و اگر پاره سنگی را در حال سقوط از آسمان ببینند، میگویند: «ابری متراکم است.»[15]
اینان آنقدر لجوجاند که حقایق حسی را منکر میشوند و سنگهای آسمانی را به ابرهای متراکم تفسیر میکنند. تاریکی گناه و هوا پرستی و دشمنی و لجاجت، چنان افق دید انسان راتیره و تار میسازد که حتی عاقبت کار او به انکار محسوسات میکشد و با این حال امیدی برای هدایت او نیست.
اینان به فکر و اندیشه ارج نمینهند و با بیاعتنایی به برهان و استدلال محکم، بر ایمان سطحی و تقلیدی خویش پا فشاری میکنند. شهامت تجزیه و تحلیل را ندارند و از شنیدن حق و پذیرفتن آن امتناع میورزند.
گروه فراوانی از دشمنان حضرت مهدی(ع) و اندیشه مهدویت، صرفاً به جهت تعصب بیجا مخالفت میورزند و آن را به این جهت که در منابع روایی شیعه آمده است، نمیپذیرند.
2ـ4. ناآگاهی از حقیقت مهدویت
از افتخارات مهم اسلام، دعوت انسانها به اندیشیدن و کسب آگاهی است. پیشوایان معصوم(ع) همواره پیروان خود را به خردورزی سفارش کردهاند تا مبادا در دام جهل و نادانی به انکار حقایق نرسند. خداوند متعال دلیل انکار آیات الهی را به سبب جهل برخی از افراد دانسته است: بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن، احاطه نداشتند….[16]
آنها قرآن را به جهت اشکالات و ایرادهایی انکار نمیکردند؛ بلکه تکذیب و انکارشان این دلیل بود که از محتوای آن آگاهی نداشتند و عامل انکار جهل آنها بود.
همین طور بخش قابل توجهی از کسانی که به دشمنی با اندیشه مهدویّت برخاستهاند، به سبب ناآگاهی از حقیقت این باور بوده است.[17]
سه. راهبرد دشمنان در برابر مهدویت
امروزه دشمنان، به عظمت و کارآیی این اعتقاد پی برده و به هر طریق با این اعتقاد دشمنی میکنند و در این مبارزه از «راهبردهای مختلفی» بهره میبرند؛ از قبیل:
3-1. انکار
نخستین حربه و شگرد دشمنان در مواجهة با بحث مهدویت «انکار» آن است که با القای شبهههایی چون متولد نشدن حضرت، عدم امکان طول عمر و… همراه است.
آنان مهدویت را برآمده و پاسخی خیالی به نابسامانیها و حوادث تاریک و ستمآلود زندگی دانستهاند و یا آن را باوری وارداتی از دیگر ادیان پنداشتهاند! روشن است که این انکار گسترهای وسیعتر از باور شیعی را هدف گرفته است.
3-2. تحریف
آنگاه که دشمن در عرصة انکار چندان طرفی نبست، به راهبرد تحریف متوسل شده است. او در قالب پذیرش این باور، آن را به گونههایی نادرست ارائه میکند. و در این عرصه نقش قلم به مزدان دینفروش بسیار دارای اهمیت است! آنان با آشنایی با بعضی از این آموزهها، میتوانند نقاط ضعف آن را برجسته و به اهداف شوم دشمنان یاری رسانند.
3-3. تخریب
راهبرد دیگر دشمنان در برابر این باور تخریب آن است. این تخریب بهطور عمده به دو صورت تحقق مییابد:
الف. القای شبهه: آنان با بیان زیرکانه برخی پرسشها و شبههها، ذهن مخاطبان را دچار تشویش کرده، این باور را مخدوش میسازند.امروزه بخش قابل توجهی از این شبههها، از طرف مخالفان مکتب اهل بیت(ع)، ناجوانمردانه کسانی را در معرض هجوم قرار میدهد که از توانایی لازم، برای تجزیه و تحلیل مطالب برخوردار نیستند. آنان که در برابر دانشمندانی بزرگ چون شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی راه به جایی نبردهاند، انسانهای عادی را مورد هجوم قرار میدهند.[18]
البته پیشوایان معصوم(ع) موضع مؤمنان را در برابر شبهه افکنی دشمنان، به روشنی بیان کردهاند. امام هشتم از پدرانش(ع) روایت کرده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:قسم به کسی که مرا بشیر مبعوث کرد! به یقین امام قائم از فرزندان من است و طبق پیمانی که از جانب من بر عهده اوست، غایب میشود تا آنجا کهبیشتر مردم میگویند: خدا را در خاندان محمّد حاجتی نیست! و دیگران در اصل ولادت او شکّ میکنند، پس هر کس در زمان او واقع شود، بایستی به دین او متمسّک شود و به واسطه شکّ خود راه شیطان را باز نسازد تا شیطان او را از آیین من زایل ساخته و از دین من بیرون برد. او پیشتر پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد و خدای تعالی شیطان را ولی بیایمانان قرار داده است.[19]
ب. تحقیر و استهزا: همواره در طول تاریخ یکی از جلوههای دشمنی در برابر حق «مسخره کردن» حق[20] و باورمندان[21] به آن بوده است.
امروزه دشمنان بخشی از خصومت خود را در استهزای این باور نشان میدهند؛ همانگونه که در صدر اسلام چنین میکردند. خداوند این برخورد را اینگونه توصیف کرده است: [آری در دنیا] کسانی که گناه میکردند، آنان را که ایمان آورده بودند، به ریشخند میگرفتند![22]
این خندة تمسخرآمیز و تحقیر کننده، ناشی از روح طغیان و کبر و غرور و غفلت است، و همیشه افراد سبکسر مغرور در برابر مؤمنان با تقوا چنین خندههای مستانه داشتهاند.
در آیه بعد دومین برخورد زشت آنها را بیان کرده، میفرماید:و چون بر ایشان میگذشتند، اشاره چشم و ابرو با هم ردّ و بدل میکردند.[23]
البته آنچه باعث تأسف است، دشمنی مسلمانان با این باور در بین پیروان مکتب اهلبیت(ع) است. غافل از اینکه بیشترین نفع را در این جریان، دشمنان اسلام میبرند!
خداوند متعال برای تقویت قلب پیامبر(ص) به او اطمینان میدهد که در برابر استهزا کنندگان از وی حمایت میکند: ما [شرّ] ریشخندکنندگان را از تو برطرف خواهیم کرد.[24]
3-4. جلوگیری از ترویج حق
از حربههای دیگر دشمنان در برابر گسترش حق و حقیقت، جلوگیری از گسترش آن است. این مسئله در زمان رسول گرامی اسلام(ص)، با گرفتن گوشها و یا ایجاد سر و صدا برای نشنیدن صدای قرآن صورت میگرفت: کسانی که کافر شدند گفتند: «به این قرآن گوش مدهید و سخن لغو در آن اندازید، شاید شما پیروز شوید!»[25]
برپا کردن جنجال و هیاهو، روش قدیمی برای مبارزه در برابر نفوذ حق است که امروز نیز به صورت گستردهتر و خطرناکتری ادامه دارد. برای منحرف ساختن افکار مردم و خفه کردن صدای منادیان حق و عدالت، محیط را آن چنان پر از جنجال میکنند که هیچکس صدای آنها را نشنود، و با توجه به اینکه «و الغوا» از ماده «لغو»معنای گستردهای دارد و هر گونه کلام بیهودهای را شامل میشود، وسعت این برنامه روشن خواهد شد.
امروزه هرچند سردمداران کفر به روشنی توصیه به پرهیز از شنیدن صدای حق نمیکنند، اما با گسترش امور لغو و بیهوده (مانند فیلمهای سینمایی و تلویزیونی مبتذل؛ بازیهای رایانهای و صدها ابزار دیگر) به طور عملی، جلوی اندیشیدن در سخن حق را میبندند.
3-5. جایگزینی
یکی دیگر از شگردهای دشمنان «جایگزین سازی» است. آنها که نمیتوانند علاقه فطری انسانها را به حق و حقیقت از بین ببرند، امور باطلی را در پوشش حق ارائه میکنند. خداوند در این باره میفرماید: و چون آیات ما بر آنان خوانده شود، میگویند: «به خوبی شنیدیم، اگر میخواستیم، قطعاً ما نیز همانند این را میگفتیم، این جز افسانههای پیشینیان نیست.»[26]
یکی از کارهای اساسی دشمن، جایگزین کردن اشخاص و جریانهای دروغین به جای درست است. تاریخ گواه آن است که بسیاری از مدعیان مهدویت، نیابت و ملاقات، دستپروردگان و مزدوران دشمنان بودهاند.
این راهبرد دشمن در دوران حاضر، در قالب فیلمها، سریالها و بازیهای هیجانآور رایانهای با محوریت منجی ـ به صورت مستقیم و غیر مستقیم ـ به علاقهمندان ارائه میشود.
3-6. گمراه کردن پیروان
دشمنان همواره در صدد انحراف به پیروان مکتب اهل بیت(ع) هستند و میکوشند تا با آلوده کردن آنان به گناه، کیان و عظمت آنان را متزلزل سازند. آنان امروزه همة تلاش خود را در به انحراف کشاندن جوانان مسلمان و شیعه به کار میبرند؛ چرا که میدانند تا ایمان و اعتقاد آنها ثابت و استوار باشد، راه به جایی نخواهند برد. آنان هزینههای سنگینی را صرف میکنند تا مردم را از خداوند دور سازند و مهمترین کارشان، اشاعة فساد و تباهی است.
چهار. راههای مقابله با دشمن
در آیات قرآن و بیانات بزرگان دین بعضی از راههای مقابلة با دشمنان نیز بیان شده است که از این قرارند:
4-1. شکیبایی و تقوا
خداوند وعده داده اگر مسلمانان «صبر و تقوا» پیشه سازند، هرگز نیرنگ دشمنان به آنان آسیبی نمیرساند.
اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید، نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمیرساند. یقیناً خداوند به آنچه میکنند، احاطه دارد.[27]
این سنت الهی، مربوط به زمانی غیر از زمان دیگر نیست و امروزه پیروان مکتب اهل بیت(ع) به شدت نیازمند شکیبایی و پرهیزگاریاند.
4-2. مجهز شدن به تجهیزات مناسب
یکی از راههای مقابله با دشمنان «فراهم آوردن همة امکانات مناسب» برای رویارویی با آنان است:هر چه در توان دارید، از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگری را جز ایشان- که شما نمیشناسیدشان و خدا آنان را میشناسد- بترسانید.[28]
از آنجایی که این عرصه کارزار فرهنگی است، سلاح مناسب خود را میطلبد و مهمترین سلاح در این زمینه، بالا بردن آگاهی و بصیرت است.
دشمنان برای اینکه بتوانند نقشههای شوم خود را اجرا کنند، همیشه از راه دشمنی وارد نمیشوند. گاهی با دراز کردن دست دوستی و در پس آن دشمنی، از ناآگاهی مسلمانان به اهداف خود میرسند.قرآن مجید از این نقشههای شوم پرده برداشته، مسلمانان را از دوستی با کافران[29]، منافقان، یهود، نصارا[30] و… پرهیز داده است.
امروزه دشمنان با طرح شعارهای بشر دوستانه، به دنبال مسخ باورهای اسلامی هستند و متأسفانه شاهد دوستی برخی از سران مسلمانان با آنها هستیم.
4-3. مبارزه منفی با دشمنان
یکی از راههای عملی مبارزه با دشمنان، در بیتوجهی به آنها و «مبارزه منفی» است. قرآن خطاب به پیامبر(ص) میفرماید:هرگز بر هیچ مردهای از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نایست؛ چرا که آنان به خدا و پیامبر او کافر شدند و در حال فسق مُردند.[31]
4-4. شناساندن دشمن
مرور زمان گاهی دشمن را از یاد انسانها ـ بویژه نسل نو ـ به فراموشی میبرد. خدواند در آیاتی مسلمانان را به یادآوری چهرة دشمن و دشمنیهای آنها متذکر میشود.[32]امروزه چهرة بسیاری از دشمنان، در پس نقابی از دوستی قرار گرفته و این کار شناخت آنان را ـ بویژه برای جوانان ـ بسیار مشکل کرده است!
4-5. همکاری نکردن با دشمنان
آموزههای دینی و دستورات پیشوایان معصوم(ع)، همواره بر عدم همکاری با دشمنان پافشاری کرده است؛ تا جایی که کمترین مساعدت با آنها را گناهی بزرگ دانستهاند.
4-6. اتحاد و برادری
خداوند یکی از ابزارهای مهم در برابر دشمن را «اتحاد و یکپارچگی» معرفی کرده است:همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.[33]
امروزه در برابر انسجام دشمنان علیه باورهای دینی، بیش از هر زمان دیگر نیازمند همدلی و اتحاد هستیم. همه باورداران به حضرت مهدی(ع) باید ضمن مقابله با فعالیتهای دشمنان، همة حرکات آنها را زیر نظر داشته، هرگز از شیطنتهایشان غفلت نکنند.
پی نوشت ها:
[1]. ممتحنه (60)، آیه 1و 2.
[2]. توبه (9)، آیه 32.
[3]. مائده (5)، آیه 82.
[4]. همان، آیه 78.
[5]. همان، آیه 70.
[6]. بقره (2)، آیه 87.
[7]. مائده (5)، آیه 78.
[8]. همان، آیه 64.
[9]. همان.
[10]. نک: بقره(2)،آیات 8 تا 14.
[11]. نک: توبه(9)، آیه 67 و منافقون(63)، آیات 1 تا 8.
[12]. مائده (5)، آیه51.
[13]. همان، آیه 82.
[14]. امام سجاد7 فرمود: حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص130، ح11. و نیز: آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص142، ح2519.
[15]. طور (52)، آیه 44.
[16]. یونس (10)، آیه 39.
[17]. البته نگارنده معترف است که در میان آموزههای روشن مهدویت بحثهای آسیبزای فراوانی وارد شده که سبب شده برخی به حقایق این اعتقاد دست نیابند.
[18]. متأسفانه هر سال شاهد نشر کتابها و جزواتی در دشمنی با مکتب اهل بیت: در مراسم وحدتبخش حج هستیم که بیگمان در راستای خشنودی صهیونیسم جهانی است.
[19]. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص 51.
[20]. حجر(15)، آیه 11.
[21]. بقره(2)، آیه 13.
[22]. مطففین (83)، آیه 29.
[23]. همان، آیه30.
[24]. حجر (15)، آیه 95.
[25]. فصلت (41)، آیه 26.
[26]. انفال (8)، آیه 31.
[27]. آل عمران(3)، آیه120.
[28]. انفال(8)، آیه60.
[29]. آل عمران (3)، آیه28.
[30]. مائده(5)، آیه 51.
[31]. توبه(9)، آیه 84.
[32]. نک: سوره منافقون، جمعه و …
[33]. آل عمران(3)، آیه 103.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پایان پیام/
نظر شما