اسلام در تضاد با لیبرالیسم است نه با دموکراسی

خبرگزاری شبستان: بعضی می گویند اسلام با دموکراسی جور در نمی آید زیرا در دموکراسی به اومانیزم و نسبی بودن اخلاقی معتقد هستند. اینها دموکراسی را با لیبرالیسم خلط کرده اند، زیرا اسلام در تضاد با لیبرالیسم است نه با دموکراسی.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، پیش نشست چهارمین كنفرانس سالانه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با موضوع: «گفتمان انقلاب اسلامی؛ هویت و پیشرفت» عصر روز ۲۸ دی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

 

در این پیش نشست علی بیگدلی با موضوع ظرفیت تمدن سازی ایران در گذر تاریخ، موسی حقانی با موضوع اندیشه ترقی خواهی غرب گرا و هویت ملی ایرانیان، محمدرحیم عیوضی با موضوع آینده گفتمان انقلاب اسلامی و پیشرفت هویتی، حجت‌الاسلام علی ذوعلم با موضوع هویت انقلابی و تمدن سازی گفتمان انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام حسن علی اكبری با موضوع هویت فرهنگ انقلاب اسلامی و پیشرفت گرایی و حجت‌الاسلام  احمد جهان بزرگی با موضوع مردم سالاری دینی و تمدن اسلامی سخنرانی كردند.

 

بنابراین گزارش، جهان بزرگی در مورد «مردم سالاری دینی و تمدن اسلامی» سخنرانی کرد. وی گفت: اندیشمندان در طول تاریخ برای رسیدن به حکومت مطلوب، حکومت‌ها را به دسته‌های مختلف تقسیم بندی می‌کنند؛ از جمله استبداد مطلقه فردی، اشرافی مردمی، سلطنتی مشروطه و جمهوری و دموکراسی.

 

وی اظهار کرد: اندیشمندان اسلامی هم حکومت اسلامی را به دو دسته حکومت الله و طاغوت تقسیم می‌کنند. اندیشمندان اسلامی به محتوای حکومت و نه به شکل حکومت اسلامی توجه زیادی دارند. چیزی که همه حکومت‌ها را در طول تاریخ از هم جدا می‌کند مبنای قانونی آنهاست. مردمسالاری دینی از دو بخش مردمسالاری و بخش دیانت تشکیل شده است. اگر چه این دو در اندیشه اسلامی جدا از هم نیستند. مفهوم مردم و حاکمیت حداقل از ۳۰۰۰ سال پیش در جوامع مختلف وجود داشته است.

 

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: مهم این است که چه الگویی برای تمدن نوین اسلامی ارائه می کنیم که قابل پذیرش باشد و از دل آموزه های اسلامی ما هم بیرون آمده باشد. مردمسالاری از جهت صفات به دو دسته تقسیم می شود: یکی مردمسالاری محض که در آن خواست مردم مبنای قانونگذاری است و دیگری مردمسالاری غیرمحض که بر مبنای قانون مکتوب است. در این نوع مردمسالاری ۱- مبنای قانون خواست مردم  ۲-مونوئیزم عقیدتی ۳-سیاست می تواند مبتنی بر دین ماوراءالطبیعی باشد. ۴-مشارکت مردمی ۵- تساوی در برابر قانون و ۶- آزادی های نسبی، مطرح است. در طول تاریخ مردمسالاری غیرمحض همواره تحقق یافته است.

 

عدم تایید دموکراسی محض توسط اسلام

وی عنوان کرد: اسلام به هیچ وجه دموکراسی محض را مورد تأیید قرار نمی دهد ولی با دموکراسی غیرمحض مخالفتی ندارد. اندیشه‌های امام(ره) هم در مردمسالاری غیرمحض و دموکراسی اسلامی مندرج است. یعنی می خواهیم دموکراسی از احکام اسلامی به وجود بیاوریم. امام(ره) در جایی می‌فرمایند «دموکراسی که ما می‌خواهیم به وجود بیاوریم در غرب اصلاً وجود ندارد»؛ مردمسالاری به مثابه یک معادله چندمجهولی است که افرادی نمی توانند آن را حل کنند و صورت مسئله را پاک می کنند. مسلماً اگر در تمدن نوینی اسلامی که ما می خواهیم به جهان عرضه و نهادینه کنیم و گسترش دهیم، مردمسالاری دینی را در نظر نگیریم امکان ندارد چنین مسئله ای اتفاق بیفتد. مقام معظم رهبری هم می فرمایند: «جمهوریت ما از اسلام گرفته شده است و اسلام این جمهوریت را به ما یاد داده است. اجازه نمی دهیم در این کشور مردمسالاری دینی نباشد».

 

وی بیان کرد: بعضی ها می گویند اسلام با دموکراسی جور در نمی آید زیرا در دموکراسی به اومانیزم و نسبی بودن اخلاقی معتقد هستند. اینها دموکراسی را با لیبرالیسم خلط کرده اند، زیرا اسلام در تضاد با لیبرالیسم است نه با دموکراسی. مشخصه های لیبرالیسم در هفت فاکتور اومانیزم،  نسبی بودن اخلاق، لذت گرایی، عقلانیت عرضی، پلورالیزم مذهبی،  سکولاریزم سیاسی و سودگرایی گنجانده می شود. این فکر که ما مردمسالاری‌مان را از دموکراسی غربی ها گرفته ایم باطل است. دموکراسی یک ظرف است و مکاتب ظروف آن هستند.

 

آغاز اندیشه ترقی‌خواهانه غرب‌گرا در ایران

این گزارش می افزاید: موسی حقانی هم که در این نشست در مورد «اندیشه ترقی‌خواهانه غرب‌گرا و هویت ملی ایرانیان» سخنرانی کرد، گفت: بحث ترقی و اندیشه ترقی خواهانه از دوران قاجار در مواجهه ما با غرب یا به عبارت بهتر وقتی غربی‌ها به سراغ کشور ما آمدند، مطرح شد. اینکه ما بخواهیم بدانیم اندیشه‌های ترقی‌خواهانه چه دیدگاه‌هایی دارند، باید تاریخ و دین هر سرزمینی را مورد بررسی قرار دهیم.

 

وی افزود: میرزا حسین سپهسالار و میرزا ملکم خان و فتحعلی آخوندزاده و مستشارالدوله و دیگران روند ترقی خواهی را در ایران دنبال کردند. من به خود اندیشه ترقی نمی پردازم بلکه به تعامل و مواجهه آن با پیشرفت و توسعه کاردارم. در عصر روشنگری، بشر رویکردش از جهان و انسان و خدا و طبیعت تغییر می کند. هم مکتب اصالت علم و هم جامعه شناسی و هم روانشناسی به این تعامل رسیدند. دانشمندان این دوره معتقدند که در این تغییرات آدمی به سمت کمال و سعادت پیش می رود. مدنیت هم تابع قانون تکاملی است. شرق هم در همین اندیشه و مسیر ترقی افتاد. بحثی که از فروید مطرح است این است که هر ملتی که شایسته تر است  در این مقطع به جا می ماند. جریان های روشنفکری در ایران اندیشه ترقی را با یک قرن فاصله از غرب دنبال می کنند. در خصوص پاره ای از عناصر اصلی دیدگاه هایی دارند که از نظر ما خلل هایی بر اندیشه ترقی وارد کرده است.

 

این استاد تاریخ معاصر تصریح کرد: در اندیشه ترقی غرب یک جریان ضد دینی و دیگر غیر دینی به وجود آمد. با این رویکرد آنها وقتی با ایران اسلامی مواجه شدند کمر به نابودی اسلام بستند یکدسته شان هم این راه مستقیم را پیش نگرفتند اما کارشان همین نتیجه دسته اول را می دادکه به نظرم این دومی از اولی هم خطرناکتر بود. در روش نسخی افرادی امثال آخوندزاده سخن از حذف دین می دادند اما در روش مسخی از حذف دین سخن نمی گفتند اما از بازگشت به دین ایران باستان و ایجاد پروتستانتیزم در دین اسلام را مطرح می کردند.

 

حقانی بیان کرد: ریشه های خطرناک روشنفکری دینی را در همین رویکرد می توان دید. واضع آن میرزا ملکم خان بود. جریان اول با تشیع خصومت جدی دارد، معتقدند تشیع منحط ترین بخش دین اسلام است. اما دسته دوم خواهان پروتستاتیزم در دین اسلام و بازگشت به دین زرتشتی بودند و عظمت ایران باستان را ترویج می کردند. هر دو دسته به شدت در الگوی توسعه شان اروپامحور بودند. اما هر دو پروژه در ایران ناکام ماند.

 

در پایان این نشست، حجت‌الاسلام والمسلمین علی ذوعلم در مورد «هویت انقلابی در تمدن سازی انقلاب اسلامی» سخنرانی کرد و گفت: اگر روی بعد و هویت انقلابی مان تاکید نکنیم، قطعا نمی‌توانیم به تمدن نوین برسیم و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ناکام خواهد ماند. هویت انقلابی ما برخاسته از اسلام ناب محمدی ماست که با یک نگاه جامع به منابع معرفتی و روش اجتهادی با جامعیت و روزآمدی می تواند پاسخگوی نیازهای جمعی و تمدنی ما باشد. تمدن سازی بدون تکیه بر هویت جمعی امکان پذیر نیست. ما باید هویت و روح جمعی را در جامعه به یک توانمندی و بلوغ برسانیم.

 

وی ادامه داد: هویت اسلامی ما بر مبنای نه شرقی و نه غربی قرار دارد و نماد هویت اسلامی ماست ما باید همین نگاه مستقل و استغنای نظری را پیش ببریم و در مسیر الگوی پیشرفت ایرانی و اسلامی هم باید به این نکته توجه کنیم. شعار ما می‌توانیم را که امام (ره) مطرح کرد بحث خودباوری لازمه تمدن‌سازی است. هویت انقلابی ما باید به ما کمک کند تا این شعار را محقق کنیم.

 

این عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: بحث انسجام درونی و ملی ما که امام (ره) در شعار همه با هم مطرح کردند، وجود دارد. ما در اینجا نیاز به یک وحدت و انسجام درونی با راهبری عنصر ولایی داریم. در راستای تمدن‌سازی باید روحیه و اخلاق انقلابی و ساده زیستی و کار و تلاش را در دستور کار خود داشته باشیم. اقتصاد مقاومتی و کار جهادی هم با همین ساده زیستی و تلاش به دست می‌آید. در بحث فرهنگی هم باید تمدن‌سازی در دستور کار قرار گیرد.

 

حجت الاسلام ذوعلم تصریح کرد: بحث مردمسالاری رشد یابنده و عمیق دینی عنصر اساسی ای است که ما برای رسیدن به تمدن‌سازی باید به آن و مفهوم الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی توجه کنیم. امام (ره) نگاهشان به مردمسالاری نگاه ناقص غرب نبود بلکه یک نگاه عمیق دینی داشتند. در بحث تولید علم و معرفت شناختی در مبانی علوم غربی به شدت با آنها اختلاف نظر داریم.

 

ضعف ضربه زننده با ما!

وی بیان کرد: اگر به فرهنگ و هویت انقلابی مان بها دهیم قطعاً چالش های پیش رو هموار خواهند شد. آنچه که در دستاورد انقلاب اسلامی است دیدگاهی است که عقل را در کنار منابع وحی معتبر می داند که می تواند پایه گذار تحول علمی باشد. اگر به این معنا توجه نداشته باشیم در آسیب شناسی تمدن سازی دینی و ماهیت و هویت انقلابی در جامعه خطرساز می شوند و پیشرفت مردم مدار و بومی تحقق نخواهد یافت. باید معتقدین به انقلاب اسلامی نظریه پردازی کنند. تولید علم و نظریه پردازی  ضعفی است که به ما ضربه خواهد زد.

پایان پیام/

 

کد خبر 432736

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha