به گزارش خبرنگار شبستان، نیره سادات احتشام رضوی همسر شهید نواب صفوی در اختتامیه همایش پیش اهنگ جهاد و شهادت که عصر دیروز برگزار شد گفت: چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون رو من عذر می خواهم که در این سن و کهولت مزاحمتان می شوم.
احتشام رضوی ادامه داد: گمان ندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مردهاند این شعار همیشگی نواب بود در کلمه نواب یک دنیا مستتر است.
وی با اشاره به نماز شهید نواب صفوی خاطرنشان کرد: اذان و نماز نواب یک مکتب اموزنده بود و کسانی که نواب را درک کرده اند این سخن مرا میفهمند وقتی نواب نماز می خواند گویی خدا را میبیند طور عجیبی تضرع داشت و عاشق شهادت بود.
همسر شهید نواب صفوی اظهار داشت: همیشه از شهید میپرسیدم که چرا انقدر شهادت را میخواهید اگر باشید بهتر است لحظات با ایشان دنیایی از کمال و معرفت و نزدیکی به خدا بود.
وی با بیان اینکه به مدت 8 سال با نواب صفوی زندگی کردهام عنوان کرد: در این مدت حتی یک سال هم مثل مردم معمولی کنار هم نبودیم چون ایشان اکثراً مخفی بودهاند قوای نظامی در یک شب 150 خانه را تفحص می کردند در آب انبارها نورافکن می انداختند تا ببینند اسحله ای انجاست و حتی زیر فرشها را می گشتند و می گفتند حتی اگر یک کلمه پیدا کنیم که در اعلامیههای نواب است برای ما کافی است.
احتشام رضوی یاداور شد: من در تهران بودم و نواب صفوی هم در تهران اما گاهی 3 ماه همدیگر را نمی دیدیم و من شبها گریه می کردم و می گفتم می شود الان در بزنند و او بیاید.
وی با اشاره به عشقی که نسبت به همسر خود داشت گفت: راضی بودم خودم و بچه هایم را به رگبار ببندند اما نواب زنده باشد زیرا او را بسیار دوست داشتم.
همسر شهید نواب صفوی تصریح کرد: تصور کنید کسی که انسان با تمام سلولهایش به او عشق می ورزد دیگر نباشد و بگویند که دیشب تیربارانش کردند وقتی من این خبر را شنیدم می خواستم مجنون وار به بیابان بروم اما به خود نهیب زدم که تو رسالت بزرگی داری رفتم به بهبهانی که یکی از علمای درباری بود گفتم من جنازه نواب و شهدای دیگر را می خواهم و انها گفتند که ما انها را دفن کردیم.
احتشام رضوی اظهار داشت: بر سر خاک نواب صفوی در مسگراباد رفتم 28 کامیون مسلح بودند مردم هم بودند و یک عده علاقه مند عده ای بی تفاوت و عده ای هم قوای نظامی بودند من روی قبر افتادم و گریه کردم و یک افسر با نوک پنجه به طرز بی ادبانه ای به من اشاره کرد که گریه نکنم.
وی ادامه داد: من مثل باروت منفجر شدم و در حالیکه پوشیه داشتم ایستادم و شروع کردم به سخنرانی، سخنرانی ام بدون انقطاع یک ساعت و نیم طول کشید و در این بین حتی نظامی ها هم گریه می کردند.
همسر شهید نواب صفوی گفت: سخنرانی من در ان جمع لطفی از طرف خدا بود که من می توانستم کلمات را بگویم و صحبت کنم و ترسی هم نداشتم فقط ارزو داشتم که به من رگبار ببندند و شهید شوم.
احتشام رضوی عنوان کرد: انهایی که جان خود را در راه اسلام فدا می کنند در روز الست به حضرت سیدالشهدا لبیک گفته اند امیدوارم ما هم بتوانیم تداوم دهنده راه شهدا باشیم و در زمره یاران حضرت بقیه الله قرار گیریم.
پایان پیام/
نظر شما