نقش آفرینی مساجد در تکون تمدن اسلامی 

خبرگزاری شبستان: عضو كميته فرهنگ و تمدن اسلام و ايران شوراي عالي انقلاب فرهنگی با اشاره به جایگاه مساجد در شکل گیری تمدن در جوامع اسلامی، اظهار کرد: تکون این تمدن در پرتو نقش آفرینی مساجد بوده است و مسجد همواره به مثابه پایگاه رشد فکر و اندیشه شناخته می شد.

به گزارش خبرنگار سرویس مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان، مسجد در سیر تمدن سازی امت اسلام از جایگاه مهمی برخوردار است به گونه ای که تبلور رشد فکری و فرهنگی مسلمین از دریچه مسجد تحقق یافت.

برگزاری مهمترین جلسات علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در مساجد از زمان صدر اسلام به مثابه یک سنت در مساجد پایه گذاری شد و در ادوار دیگر تاریخ اسلام این جایگاه برقرار بود هرچند که در برخی مقاطع با تغییراتی در کارکردهای جانبی ف ارغ از کارکرد عبادی و معنوی مواجه شد.

در راستای بررسی این جایگاه و به ویژه نقش تمدن ساز مسجد با دکتر «علیرضا واسعی»، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و عضو كميته فرهنگ و تمدن اسلام و ايران شوراي عالي انقلاب فرهنگی به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:

 

نقش مساجد در سیر تمدنی جهان اسلام چگونه بود و تا چه اندازه می توانیم برای مساجد قرون اولیه اسلامی وجهه گسترش و ترویج علمی قایل شویم؟

همان طور که می دانیم مسجد از بدو تاسیس در جهان اسلام یا در فرهنگ اسلامی به مثابه یک مرکز آموزشی تبلیغی قلمداد شده بود به همین جهت در آغاز بیش از آنکه وجه عبادی و جنبه سیاسی در آن مطرح باشد جنبه های آموزشی، تبلیغی و حتی به عنوان نهاد پشتیبانی کننده فعالیت های اجتماعی، سیاسی حساب می رفت.

 

شاید نزدیک به دو قرن مسجد از چنین وجهه ای برخوردار بود و به گونه ای همه فعالیت ها و آموزش های مورد نیازجامعه در مساجد انجام می شد به ویژه تعالیم دینی و تعالیم علمی تا اینکه مسایلی پدید آمد و مشکلاتی رخ داد که حضور برخی از آدمیان در مسجد امکان پذیر نبود و یا به اعتبار سن، یا مشکلات خاصی که برای برخی ( بانوان)  پیدا می شد و یا برای افرادی که مسلمان نبودند و می خواستند در جایگاه تدریس یا طالب علم واقع شوند، در نتیجه به تدریج نهادهای دیگری برای آموزش در کنار مسجد ایجاد شد.

 

 در نتیجه در قرن اول و دوم هجری مسجد را به عنوان پایگاه آموزشی و علمی می دیدیم و طبیعتا در این مقطع مسجد نقش برجسته ای در حوزه تمدن سازی بازی می کرده است و می توانیم بگوییم شکل گیری و تکون تمدن اسلامی در پرتو و ذیل نقش آفرینی مساجد بوده است.

 

البته بعدها که مراکز علمی و نهادهای آموزشی در جهان اسلام شکل گرفت و مدارس ایجاد شدند و حوزه های علمیه، بیمارستان ها و کتابخانه ها پدید آمدند طبیعتا مسجد از نقش آموزشی خود تا اندازه ای فاصله گرفت اما همچنان نقش تبلیغی را داشت با یک تفاوت که از قرن سوم به بعد مساجد بیشتربه سمت و سوی موجه کردن فعالیت های سیاسی و حکومتی پیش رفتند و طبیعتا به عنوان یک پایگاه و جایگاه برای دستگاه حکومتی قلمداد شد، امامان جماعات، ائمه جمعه و سایر شخصیت ها که عملا مساجد در اختیارشان بود عموما از سوی حاکمان گمارده می شدند و طبیعتا یکی از کارکردهای آنها باید توجیه اوضاع و کمک به نظام و حکومت بوده باشد .

 

با این وصف فعالیتی جامع الابعاد فارغ از جنبه های عبادی در مساجد در جریان بوده است؟

بله اما از منظر همین وجهه عبادی و نیایشی قرون میانی شاهد فعالیت های گسترده معنوی در مساجد است و می بینیم که مساجد عموما پایگاهی برای عبادت، نیایش و گرد هم آمدن دینداران است و حتی برخی فعالیت های عرفانی هم در مساجد دنبال می شد تا اینکه وقتی دوره های اخیر را نگاه می کنیم می بینیم که در کشوری مثل ایران شاید اندکی تفاوت با کشورهای عربی در کارکرد مساجد باشد اما در مجموع مساجد بیشتر در انجام عبادات خلاصه می شدند و به عنوان یک مسجد محل سجده شناخته شدند و از کارکردهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خودش تا حدی فاصله گرفت اگرچه همچنان آن نقش آفرینی را داشت.

 

اگر از بُعد تاریخی به فعالیت های مساجد نگاه کنیم به نظر دوره صفویه بیش از سایر ادوار در حوزه رشد علوم عقلی در سطح مساجد فعال بوده است. اعتقاد شما در این باره چیست؟

البته رشد علوم عقلی از قرن سوم هجری دچار معضل شد، جهان اسلام در قرن دوم به دو طیف و یا به دو گروه کاملا متمایز از هم تقسیم شده بود، یک گروه گروه نقل گرایان و گروه اشاعره بودند و دسته دوم گروه عقل گرایان و معتزله بودند، عقل گرایان با رویکرد عقلی به مسایل دینی نگاه می کردند و به مثابه روشن اندیشان و نونگران زمانه خود به شمار می آمدند ولی چیزی نگذشت که این نوع تفکر یعنی تفکر عقل گرایانه توسط اشاعره به حاشیه رانده شد و این قدرت تا به امروز همچنان حاکمیت دارد و نقش آفرینی می کند در حالی که بسیاری معترض به نگاه اشاعره بودند و این وجهه غالب شد.

 

در تفکر شیعه البته اخباری گری بوده و هست، گرچه امروزه گروهی تحت عنوان نومعتزلیان پیدا شده اند که سعی کردند در مقابل اندیشه  سنت گریان وارد صحنه شوند، به هرحال این طبقه بندی بیشتر در جهان اهل سنت بود اما سایه آن در جهان تشیع هم قرار گرفت و زمانی که بررسی کنیم می بینیم که گرچه سیر علوم عقلی در میان شیعه رشد بیشتری نسبت به اهل سنت داشته است اما در میان شیعه این تفکر فقهی و نقلی بود که غلبه داشته است و فقها عموما فلاسفه را مورد نقد و حمله خود قرار دادند و به نحوی آنها را متجری در دین و منحرف به شمار می آوردند ولی در عین حال بودند عده ای که به مقولات عقلی می پرداختند و اساسا فلسفه و به ویژه کلام را مدافع دیانت می دانستند و می گفتند اگر کلام فلسفی و کلام عقلی که از شقوق فلسفه است نباشد دیانت نمی تواند خودش را در صحنه اندیشه ورزی محفوظ بدارد در نتیجه سعی داشتند تا توامان هم فلسفه  ورزی کنند و هم خود را دین دار نشان دهند.

 

اما در دوره صفویه که اشاره داشتید برخی شخصیت ها پیدا شدند که به فلسفه روی کرده بودند، البته علت آن به لحاظ روان شناسی و جامعه شناسی قابل بررسی است، اولین علتی که ذهن انسان را بدوا مشغول می کند افراط در نقل گرایی و افراط در حدیث گرایی بوده است که در این دوره پدید آمده بود. در دوره صفویه به طور بسیار عجیبی اهل حدیث شیعی برای احیای تراث شیعی و یا حفظ فرهنگ شیعی وارد صحنه شده بودند اما فکر و فرهنگ نقل گرایی و حدیث محوری از یک جایگاه و گستردگی عجیبی برخوردار شده بود و طبیعتا این افراط در حدیث گرایی عده ای را به سمت تفلسف کشاند و عده ای نیز پیدا شدند که فیلسوفانه عمل کردند ولی واقعیت آن است که شاید به آسانی نتوانیم این را اثبات کنیم که مساجد به مثابه مراکز توسعه علوم عقلی و فلسفی در آ ن زمان نقش آفرینی داشتند هرچند که در همیشه تاریخ مساجد اسلامی نقش تعلیمی و آموزشی خود را داشتند از جمله در دوره صفویه.

 

با این اوصاف وجهه دینی پررنگ تر بوده است؟

بله؛‌ البته مساجد در حوزه های مختلف علوم دینی نقش داشتند و اگر بخواهیم میزان نقش آفرینی مساجد را درعلوم بیان کنیم شاید در عرصه توسعه و رشد فلسفه نقش مساجد چندان در مقایسه با نقشی که در حوزه حدیث و فقه بازی کرده کرده اند نباشد.

در عهد صفویه نیز که اولین حکومت مرکزی -شیعی ایرانی است نیاز بود که نقطه محوری برای اتحاد و انسجام جامعه آن زمان ایجاد شود و طبیعتا اندیشه شیعی یک تاثیر بسیار جدی می توانست داشته باشد چرا که بسیاری از مردم ایران شیعه نبودند، به هرحال باید برای تبلیغ این فکر شیعی از هر عنصری بهره جسته می شد و این امر معقول قابل دفاعی است.

 

بنابراین یکی از ابزارها و راه های دفاع از این تفکر بحث تبلیغ منبری یا تبلیغ مبتنی بر تحریک احساسات و عواطف معنوی مذهبی که در این دوره به شدت رواج یافت و  از پشتوانه نقلی و حدیثی برخوردار بود و به پشتوانه این فعالیت جعل حدیث و اعتماد به احادیث ضعیف زیاد شد، یا احادیثی که از حیث سند و پشتوانه از استحکام برخوردار نبودند اما در دوره صفویه مورد تمسک قرار گرفتند و به عنوان حدیث درست و قابل استناد وارد عرصه فرهنگ و حیات مذهبی ایران شدند.

 پایان پیام/

 

کد خبر 431524

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha