خبرگزاری شبستان: مسجد فقط یه مکان مذهبی نیست بلکه می تواند با آوردن همه مردم در عرصه سیاسی سیاسی کشور امکان هرگونه تحول انقلابی را میسر کند. در انقلاب 57 این مسجد بود که توده ها را در کنار هم متحد و یکپارچه به خیابان ها کشاند. در این میان مسجد ارک به لحاظ موقعیت استراتژیک و جغرافیایی و حساسیت نیروهای امنیتی رژیم نسبت به این مسجد نقش موثری در تحولات فرهنگی و جریان های سیاسی دوران انقلاب به ویژه در واقع 15 خرداد 42 داشت.
15 خرداد 42 در مسجد ارک
امام خمینی(ره) پس از واقعه فیضیه با اعتراض شدید به هیئت حاکمه پیام مفصلی برای علما نوشتند که این کار یکی از عوامل زمینهساز قیام مردم در 15 خرداد 1342 و واقعه جدیدی در مبارزه با رژیم بود.
علاوه بر این، امام در چهلمین روز فاجعه فیضیه نیز پیام مهمی که دربردارنده مواضع قاطع و سازشناپذیر سیاسی و انقلابی بود، خطاب به ملت صادر کرد. با صدور و انتشار پیام امام و حرکت علما در نجف، رژیم متوجه شد که برنامه اجرا شده در فیضیه پیامدهای منفی برای رژیم دربر داشته است و بنابراین نیاز به حرکت دیگری است. از آنجا که کارهای انجام شده نتوانسته بود اهداف مورد نظر را تأمین کند، به همین علت لازم بود عملیاتی در مقیاس وسیع و با شدت بیشتری به مرحله اجرا درآید.
در مقابل، شاه هم در سخنرانی 28 اردیبهشت 1342 تهدید کرد که اگر این حرکتها متوقف نشود، کشتار وسیعی می کند و همه علمایی که به گونهای در راهاندازی این حرکتها سهیم باشند، دستگیر می کنند. او گفت: اگر متأسفانه لازم باشد که بگوییم انقلاب بزرگ با خون یک عده بیگناه –یعنی مأموران دولت- و یک عده بدبخت گمراه- متأسفانه آغشته شود، این کاری است که چارهای نیست و می شود.
با فرا رسیدن ماه محرم و آغاز سخنرانیهای وعاظ در این ماه و برملا کردن چهره واقعی رژیم، ساواک سعی کرد هر چه زودتر دست به کار شود و جلوی اقدامات تحریکآمیز را بگیرد. به همین علت جمعی از گویندگان مذهبی را احضار کرد و با تهدید و ارعاب به آنان یادآور شد که در سخنان خود سه مطلب را رعایت کنند: 1- بر ضد شخص شاه سخن نگویند. 2- از اسراییل و آنچه که مرتبط با اسراییل است مطلبی گفته نشود. 3- مرتب نگویند اسلام در خطر است.
زمانی که امام از این موضوع مطلع شدند با صدور بیانیهای خطاب به وعاظ و گویندگان چنین هشدار دادند: این التزامات علاوه بر آنکه ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزامگیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند... سکوت در این ایام، تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است.
راهپیماییهای مذهبی و شعارهای تند انقلابی علیه رژیم و طرفداری از مواضع امام در تهران و شهرستانها هر روز گسترش بیشتری مییافت و این موج به ویژه پس از سخنرانی پرشور امام در عصر عاشورا در فیضیه، به وقایع روزمره در قم و تهران و سایر شهرستانها شتاب بیشتری میداد. در این شرایط با همهگیر شدن تدریجی مخالفت، رژیم چاره کار را در دستگیری امام دانست، به همین علت در صبحگاه 15 خرداد 1342، نیروهای امنیتی با دستگیری امام در منزلش، او را به تهران انتقال دادند و پس از مدتی او را به پادگان عشرتآباد بردند.
خبر دستگیری امام –تلفنی- به مقامات برجسته روحانی، ملی و سیاسی پایتخت رسید و ساعتی بعد، این خبر در تهران و سراسر ایران منتشر شد، تودههای مسلمان با شنیدن این خبر، از خانهها بیرون ریختند، مغازهها تعطیل شد، دامنه تظاهرات گسترش یافت. تظاهرکنندگان خشمگین با هدف سرنگونی رژیم شاه به پا خواسته بودند و در راه تسخیر مراکز دولتی و اداره رادیو (در کنار مسجد ارک) تلاش میکردند. رژیم که پایههای قدرت خود را در معرض خطر میدید دست به خونریزی وحشتناکی زد.
یکی از مصاحبهشوندهها درباره وقایع 15 خرداد 1342 میگوید: زمانی که جرقه انقلاب زده شد، جمعیت زیادی از میدان ارک به سرکردگی طیب و رضایی که از سرکردههای میدان بودند، شروع شد. جمعیت زیادی در بازار به سوی مسجد آمدند، دولت که هجوم مردم را دید، قشون را وارد کرد، برخورد عجیبی رخ داد و تعداد زیادی مجروح شدند، ماشینهایی میآمدند و برای رضای خداوند مصدومان را به بیمارستان بازرگان یا سوم شعبان میبردند. این وضع از صبح تا عصر ادامه داشت و مقدار زیادی از مصدومان به آنجا برده شدند از جمله افرادی که در حمل مصدومان نقش اساسی داشت، حسین سجادی بود که مصدومان را به بیمارستان بازرگانان میبرد.
عطایی نیز درباره حوادث 15 خرداد میگوید: حوادثی که در 15 خرداد 1342 شروع شد از مسجد ارک آغاز شده بود و کسانی که در این حوادث کشته شدند، ختم آنان در این مسجد برگزار شد.
حسن خوانساری که از شرکتکنندگان در این مراسم بوده است با اشاره به روز 15 خرداد میگوید: در این روز سربازان در جلوی مسجد ارک ایستاده بودند و تظاهرکنندگان را میزدند. حوادثی که در 15 خرداد اتفاق افتاد و سرانجام به میدان ارک (15 خرداد) و مناطق دیگر رسید، بیشتر از ناحیه بازاریها شروع شده بود.
یکی از مصاحبهشوندهها درباره وضعیت بازار در آن روز میگوید: ما روز 15 خرداد 8 صبح به بازار آمدیم، جلوی بازار، محل کار پدرم بود. ناگهان یک دسته از جلوی بازار تهران بیرون آمدند و گفتند: یا مرگ یا خمینی، چون خبر رسیده بود شب قبل امام را گرفتهاند، تظاهرات گسترش پیدا کرد و نیروهای انتظامی با مردم درگیر شدند، گارد شهربانی دخالت کرد و شروع به کتک زدن مردم کردند، شهربانی و کلانتری در سرکوب مردم اظهار ناتوانی کردند، لذا گارد ارتش وارد عمل شد. شهربانی با باتوم بود اما گارد ارتش با اسلحه، تمام بازار خون پاشیده شده بود.
اگرچه رژیم در این روز عدهای از افراد بیگناه را قتلعام کرد و تعدادی را دستگیر کرد اما با پافشاری علمای سراسر کشور و مهاجرت عدهای از آنان به تهران و سیل تلگرافهای اعتراضآمیز نسبت به دستگیری امام، شاه سرانجام چاره را در آزاد کردن امام دید، به همین سبب در 12 مرداد 1342 امام و چند تن از علمای دیگر را که دستگیر شده بودند از زندان آزاد و در منزل تحت نظر قرار دادند. سرانجام در فروردین 1343 رژیم مجبور شد حضرت امام را آزاد کند اما این آزادی امام دیری نپایید زیرا ایشان پس از سخنرانی در 4 آبان 1343 علیه لایحه کاپیتولاسیون دوباره دستگیر و به ترکیه تبعید شد.
پس از تبعید امام به ترکیه، علما و روحانیون و تودههای مذهبی، تبعید ایشان را به اشاره آمریکا میدانستند، از این رو انتقاد از سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا در جهان به ویژه در ویتنام از موضوعات عمده سیاسی وعاظ بود، به همین مناسبت در جلسهای که بعدازظهر 27 بهمنماه 1344 در مسجد ارک برگزار شده بود، سخنران جلسه به سیاستهای آمریکا حمله کرد و حمله به روحانیون و دستگیری آنان توسط رژیم شاه را از ناحیه آمریکا دانست.
پایان پیام/
نظر شما