خبرگزاری شبستان: امروز بیست و هفتم جمادی الثانی، سالروز رحلت خاتم المحدثین، میرزا حسین نوری طبری (طبرسی) نویسنده کتاب گرانقدر «مستدرک الوسائل» است. زادگاه نوری دهی است از روستهای سرسبزِ شهر نور، به نام «یالو» واقع در استان مازندران.
هیجدهم شوّال (1254) در شهر نور سور و سروری برپاست. شهر حال و هوایی دیدنی دارد. همه خوشحال و شادمانند و دل خوش از اینکه نوری بر نوریان اضافه شده است. تو گویی در آیینه دل، آسمان حدیث را میدیدند که آفتابش آیت الله نوری شده است و سرآمد محدّثان شیعی، همین کودک امروزِ نور است که نام آوری زبانزد گشته است.
سفیر سفرها
مردان بیدار، مردان میدان اند و مدام در حرکت و تکاپو. بیخود نیست که مبدأ تاریخ اسلام را هجرت قرار دادهاند؛ هزار نکته باریکتر از مو اینجاست.
در حدیث حیات و روایت بلند نوری، بخش گستردهای است که تنها با تفسیری از سفرهای سبز او روی نشان میدهد. محدّث نوری قرار و آرام ندارد، همیشه در حرکت و هجرت است، زندگانیش سراسر سیر و سفر است. سیر در بوستان دانشمندان ـ کتابها و کتابخانههای ایران و عراق ـ سیاحت او، استنساخ و نسخهبرداری از نسخههای نفیس و استراحت او، جستن و یافتن کتابهای کمیاب و کیمیاهای نایاب عیش و عشق اوست همچنانکه تحقیق و تفحص، تفریح روح و تفرّج فکر اوست.
جالبتر اینکه نوری در این سفرهای سبز برای سیر و سلوک، نقشی بس نگارین و بسیار زیبا هم دارد که مثلّث وار و دیدنی است. یک نقطه از این نقشه، مکّه مکرّمه، خانه خداست و نقطه دیگر آستان قدس رضوی ـ علیه السّلام ـ و نقطه سوم عتبات عالیات عراق است. محدّث به دور این سه پایه پایدار، پروانهوار میگردد و پرواز میکند.
در سال 1273 ق، از تهران به همراه استادش و پدر زنش به عراق هجرت میکند. پس از گذشت چهار بهار مجبور میشود حوزه علمیّه نجف را ترک گفته، به ایران برگردد ولی باز توفیق رفیقش گشته، با فاصله کمی (1278 ق) به عراق هجرت میکند. این بار همراه و همگام با دانشمند بزرگواری به نام آیه الله شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به «شیخ العراقین» است. پس از اندک زمانی که در کربلا همراه او بود با هم به شهر کاظمین سفر میکنند و دو سال در سایه سار دو امام معصوم (امام موسی کاظم و امام جواد ـ علیهما السّلام ـ) بیتوته میکنند.
محدّث در این فرصت مشغول تحصیل و تحقیق بود تا در سال 1280 ق در حالی که بیست و شش بهار را پشت سر گذاشته بود، نخستین سفرش را به سوی دیار دوست آغاز میکند تا ضمن تجدید عهدالست، در کنگره سالانه و عظیم حج و سیمنار سراسری مسلمانان شرکت جوید.
پس از دیدار با دیار دلدار و راز و نیاز با حضرت حبیب، برای بار سوم به عراق هجرت میکند و در درس آیت الله شیخ مرتضی انصاری (ره) که در نجف اشرف دایر بود حاضر میشود. سوگمندانه استفاده از افادات شیخ اعظم بیش از چند ماه طول نمیکشد زیرا در همین زمان (1281 ق.) شیخ انصاری از سرای فانی به جهان باقی رخت سفر بسته جاودانه میشود. محدث پس از سه سال (1284ق) برای دومین بار به وطن خویش ایران بر میگردد تا ضمن زیارت آستان قدس رضوی ـعلیه السّلام ـ وضع مردم مسلمان ایران را بررسی کرده، از نزدیک حال رقّت انگیز هموطنانش را که آن روز در دست حاکمان قاجار اسیر بودند، ببیند تا بعد از بازگشت به نجف اشراف ـ که آن روز مرکز تشیّع بود ـ گزارشی داشته باشد.
پس از خاکبوسی امام رضا ـ علیه السّلام ـ با یک دنیا درد و غم از غربت شیعه، برای چهارمین بار (در سال 1286 ق.) به عراق بار سفر میبندد. همان سال استادش شیخ العراقین از دنیا میرود و با فراقش دلِ دانشمند جوان و شاگرد شیدای خویش را میسوزاند.
نوری که میبیند استادش رخت سفر بست و رفت تنهایی و دوری استاد را بر نمیتابد و برای فرار از فراق، دل به دریا میزند و برای بار دوم رو به سوی خانه خدا به راه افتاده، میرود که دیداری دوباره با دلدار تازه کند. پس از اتمام اعمال حج، از همان جایگاه مقدّس عزم عراق کرده، رو به سوی نجف اشرف، طی طریق میکند، تا چون کبوتران حرم هر سپیده دم به دور گنبد عین عدل، و داد مجسّم، علی ـ علیه السّلام ـ پر گشوده، طواف کند. این بار با عزمی راسخ در نجف اشرف رحل اقامت میافکند و پروانه درس میرزای بزرگ میگردد. از اینجاست که فصل تازهای از زندگانی نوری شروع میشود و سرفصل جدیدی از حوزه نجف تا تاریخ سامرّا گشوده و گسترده میشود.[1]
اساتید
بیشک فقیه نور از خرمن خیلیها خوشه چینی کرد و شاگرد شایسته دانشمندان و اندیشمندان زیادی بود و بعضی از آنها تعهّد و تخصّص او را به طور کتبی تأیید کردهاند. به اختصار از چند استاد نوری نام میبریم:
1. فقیه فاضل ملا محمد علی محلاتی (1232ـ1306 ق).[2]
2. عالم جلیل القدر شیخ عبدالرحیم بروجردی (در گذشته 1306 ق)، ایشان پدر زن محدث نوری نیز بود.[3]
3. شیخ العراقین عبدالحسین تهرانی (در گذشته 1286 ق.). [4]
4. شیخ اعظم، مرتضی انصاری (1214ـ1281 ق).
5. جمال السالکین، آخوند ملا فتح علی سلطان آبادی (1312ق). [5]
6. فقیه کبیر ملا شیخ علی خلیلی (1226 ـ 1279ق.). [6]
7. معزّالدین سید مهدی قزوینی (1222 ـ 1300 ق.). [7]
8. میرزا محمد هاشم خوانساری (1235 ـ 1318 ق). [8]
9. آیت الله حاج ملا علی کنی (1220ـ1306 ق). [9]
آثار ماندگار
«هر کس با چشم باز و با در نظر گرفتن شرایط آن روزگار، به آثار خطیر نوری نظر کند، آثاری که در آنها دقّت و تحقیق موج میزند، شک و تردید نخواهد کرد که او مؤیّد به روح القدس بود».[10]
آثار نوری با ملاحظه ترتیب در تاریخ تألیف، چنین است:
1. مواقع النجوم، شجره نامهأی است در سلسله اجازات نوریان، و نخستین اثر او است که در 21 سالگی نوشته است.
2. نفس الرحمن فی فضائل سیدنا سلمان، حدیثی است ازحیات سلمان فارسی و فراتی است از فضایل جوشان او که در شهر کربلا به سال 1283 ق تألیف لطیف آن تمام شده است.
3. دارالسلام، در دو جلد، درباره خواب و تعبیر خواب و.. است و جلد دوم در اخلاق و ... است که به ترتیب الفبایی و کارساز نوشته شده، و در 1292 ق، به زیر سایه آستان قدس عسکریین، در سرزمین سامرّا تألیف آن تکمیل شده است.
4. فصل الخطاب ... (تألیف: 1292 ق. در نجف، چاپ: 1298 ق.).
5. معالم العبر (تألیف: 1296 ق. در شهر سامرّاء).
6. میزان السماء (تألیف: 1299 ق. تهران).
7. کلمه طیّبه: (تألیف: 1301 ق. چاپ نخست: بمبئی 1352 ق، در 616 صفحه).
8. جنّه المأوی: (تألیف:1302 ق) تصنیفی است در مقام مهدی (عج) و با سوز فراق حضرت یار ـ روحی فداهـ.
9. فیض القدسی: (تألیف: 1302 ق، سامرّاء) اولین کتاب مستند و معتبر در خصوص زندگانی علاّمه مجلسی. این کتاب چندی پیش به قلم مترجم معاصر حجه الاسلام سید جعفر نبوی به فارسی ترجمه و منتشر شد.
10. بدر مشعسع: (تألیف: 1308 ق.) در شرح حال فرزندان موسی مبرقع پسر امام جواد ـ علیه السّلام ـ است که همراه با تقریظ و تأیید میرزای بزرگ چاپ شد.
11. کشف الاستار (1318 ق.) پرتوی است از حُسن دل انگیز حضرت مهدی ـ روحی فداه ـ[11]
12. صحیفه ثانیه علویّه (1303 ق.)
13. صحیفه اربعه سجادیّه.
14. سلامه المرصاد (1317 ق.).
15. مستدرک مزار بحار.
16. حاشیه بر منتهی المقال.
17. ظلمات الهاویه در معایب معاویه و ...
18. نجم الثاقب (1303 ق) پر انتشارترین کتاب محدث نوری.
19. موالید الائمّه.
20. شاخه طوبی.
21. دیوان شعر محدّث نوری که با نام «مولودیّه» چاپ شده است.
22. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بزرگترین اثر محدث نوری و معتبرترین مجموعه مفصل روایی که پس از وسائل الشیعه نوشته شده است و براستی مستدرک، مرجعی معتبر برای مجتهدان است و هیچ فقیهی از آن بینیاز نیست.[12]
23. لؤلؤ و مرجان (1319 ق.) این کتاب که از سر اخلاص و درد دین نوشته شده نخستین کتاب مستقلّی است که در ردّ خرافات ساخته و پرداخته شده در ساحت مقدس حماسه عاشورا، سخن میگوید و با صمیمیت و صداقت از مدّاحان و منبریانِ محترم میخواهد که در این کار حساس و حیاتی، به هیچ وجه ارکان سه گانه راستگویی، درست گویی و اخلاص را فراموش نکنند و با فدا کردن علم و عقل در پای عشقِ فرضی، آبروی همه را نبرند ... .
24. تحیّه الزائر، از متون زیارتی است.
25. تقریرات بحث استادش شیخ العراقین.
26. تقریرات درس استاد دیگرش میرزای بزرگ.
27. اربعونیّات، همان که در حاشیه کلمه طیّبه چاپ شده است.
28. اخبار حفظ القرآن.
29. رسالهای در شرح حال مولی ابی الحسن شریف عاملی فتونی که در 1276 ق نوشته است.
30. کشکول، گلستانی که گلبرگهای گوناگونی را شامل میشود.
31. حواشی بر توضیح المقال حاج ملا علی کنی که در آخر رجال ابی علی چاپ شده است.
32. رساله فارسی در جواب به شبهات فصل الخطاب و در ردّ تحریف قرآن مجید. تذکر این نکته ضروری است که علاوه بر کتاب القرآن در ضمن مستدرک الوسائل، محدث نوری سه کتاب دیگر نیز در علوم قرآنی نوشته است و بیگمان با چشم پوشی از هر کدام از این چهار کتاب، قضاوت در حق نوری و او را متهّم به تحریف کردن، ناقص و ناروا خواهد بود.
33. ترجمه جلد دوم دارالسلام به فارسی.
34. اجوبه المسائل.
35. حواشی بر رجال ابی علی که نیمه تمام مانده و غیر از شماره 31 میباشد.
36. فهرست کتابخانه بینظیر خویش که به ترتیب الفبایی نوشته شده و در مقدمهاش به تفصیل در خصوص کتاب و نویسندگی سخن گفته است.[13]
37. نامهها و اجازهنامهها و اعلامیّهها. اگر در کتابی گردآوری شود گنجینه گرانبهایی را تشکیل خواهد داد. بیش از ده نامه از محدث نوری که در جواب نامههای میر حامد حسین هندی نویسنده اثر گران سنگ «عبقات الانوار» نوشته شده است در مجلّه نور علم البته بخشهای بریدهای از آنها چاپ شد.[14]
و بسیاری از نامهها و ... که در لابهلای کتابها و ... پراکندهاند.
خوشبختانه آثار محدث نوری ـ بجز سه یا چهار کتاب ـ بارها چاپ شده و بسیاری از کتابها از عربی به فارسی و از فارسی به عربی ترجمه و منتشر شدهاند. بتازگی کتاب نجم الثاقب از فارسی به عربی و در دو جلد بزرگ ترجمه گشت و انتشار یافت، پس از آن، چندی پیش نیز شاهد انتشار جلد 19 مستدرک الوسائل (جزء اوّل از خاتمه مستدرک) گشتیم که به کوشش مؤسسه آل البیت تحقیق و به بازار کتاب عرضه شد.
شاگردان
بسیاری از بزرگان به افتخار شاگردی نوری نایل شده و از انفاس قدسی او بهرهمند گشته و از خرمن خلوص او خوشهچینی و از دریاهای دانش او دانشاندوزی کردهاند. ما با نام بعضی از آن بزرگمردان به کتاب خود زینت میبخشیم:
1. شیخ آقا بزرگ تهرانی، نویسنده دائره المعارف بزرگ کتابشناسی شیعه «الذریعه الی تصانیف الشیعه» در 26 جلد و کتابهایی دیگر.
2. حاج شیخ عبّاس قمی، محدّث مورد وثوقی که در سایه اخلاص و صمیمیت بسیار، آوازه و نام نیکش چون آفتابی تابان است. کتاب مقدّس مفاتیح الجنان تنها یک اثر از میراث ماندگار اوست.
3. مصلح مجاهد آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء (1294ـ 1373 ق). از آثار پر ارج او در عالم ادب قصیدهای است غرّا در دفاع از یوسف زهرا ـ سلام الله علیه ـ حضرت مهدی موعود (عج) که چکیدهای از کتاب کشف الاستار استادش محدث نوری است.
4. اندیشمند نامی آیت الله علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی (1290 ـ 1377 ق.).
5. شیخ اسماعیل اصفهانی.
6. شیخ مرتضی بن محمد عاملی.
7. سید جمال الدین عاملی اصفهانی.
8. حاج شیخ محمد باقر بیرجندی (1276 ـ 1352 ق.) مؤلف کبریت احمر.
9. حاج شیخ علی اکبر نهاوندی.
10. حاج شیخ علی زاهد قمی (1273 ـ 1371 ق.).
11. حاج شیخ محمد تقی قمی.
12. عارف واصل آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی.
13. حاج میرزا ابوالفضل تهرانی معروف به کلانتری نوری و نویسنده «شفاء الصدور فی زیاره العاشورا».
14. شیخ جعفر نوری نجمی.
15. سید علم الهدی نقوی کابلی (متولّد 1288 ق) نویسنده «دستورالمل للنسوان».
16. آقا میرزا محمد تهرانی (متولّد 1281 ق).
17. شیخ مهدی نوری فرزند میرزا هادی نوری، برادر زاده محدث نوری. ایشان پیش عمویش رسائل و مکاسب و دیگر کتابهای درسی آموخته بود و در شمار شاگردان میرزای بزرگ شیرازی بود.
18. شیخ جلیل محمد حَسن آل کبّه (1269 ـ 1333 ق).
19. صدر الاسلام حاج میرزا علی اکبر همدانی معروف به دبیر که ابوالمکارم هم خوانده میشود.
20. مرحوم حاج میرزا محمد ارباب قمی (1273 ـ 1341 ق). همان طور که از آثار چاپ شده ایشان برمیآید نسبت به استادش محدث نوری فوق العاده ارادتمند بوده است و از او به نیکی بسیار یاد میکند.
21. شیخ علی اکبر همدانی (1270 ـ 1325 ق) نویسنده ناسخ التفاسیر.[15]
22. پسر خواهرش و دامادش شیخ شهید، آیت الله فضل الله نوری (1295 ـ 1327 ق).
23. آیت الله شیخ محمد تقی بافقی (1292 ـ 1325 ق) دلیر مردی که مبارزاتش با رضاخان پهلوی بویژه در دفاع از حجاب بسی معروف و مشهور است.[16]
راویان نور
در طول صد و پنجاه سال و اندی که در عصر حاضر بر تاریخ حدیث شیعه گذشته است کمتر «اجازهنامه روایی» یافت میشود که نام نوری زینت بخش آن نباشد.همین است که او را با نام «خاتمه المحدّثین» و سرآمد نوریان، معروف ساخته است. محدّث نوری «شیخ روایتی» بسیاری از دانشوران نامی است که از بابت نمونه علمای زیر نام برده میشود:
1. آیت الله سید محسن امین عاملی (1284 ـ 1371 ق) نویسنده اعیان الشیعه و ... .
2. آیت الله میرزای نائینی (متوفای 1355 ق).
3. حاج شیخ محمد هادی بیرجندی (1277 ـ 1366 ق) معروف به هادوی و متخلص به «هادی».
4. حاج شیخ محمد باقر همدانی (متوفای 1333 ق) از شاگردان عارف نامی ملا حسینقلی همدانی.
5. فدا حسین کهنویی مشهور به نظیر حسن (متولد 1278 ق).
6. منیرالدین بروجردی (1269 ـ 1341 ق.) نوه دختری میرزای قمی (صاحب «قوانین الاصول»).
7. علاّمه مجاهد حاج شیخ محمد جواد بلاغی (1282 ـ 1352 ق) نویسنده تفسیر آلاء الرحمن.
8. شیخ محمد علی کچویی اردستانی (متوفای حدود 1335 ق).
9. سید ابوطالب شیرازی.
10. حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیّه قم، (متولد حدود 1276 ـ 1355 ق).
11. سید ابومحمد حسن صدرالدین موسوی کاظمینی، نویسنده «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام».
12. سید هبه الدین شهرستانی، نویسنده «الهیئه و الاسلام».
13. علاّمه سید شمس الدین محمود حسینی مرعشی (1260 ـ 1338 ق).
14. شریف الاسلام سید اسماعیل مرعشی نجفی نویسنده قانونچه در علم طب.
15. حاج میرزا علی حسینی مرعشی شهرستانی، شارح وجیزه شیخ بهایی در علم حدیث شناسی.
16. شیخ محمد حرزالدین نجفی نویسنده معارف الرجال.
17. شیخ مهدی حکمی قمی مشهور به پایین شهری.
18. حاج میرزا حسن علیاری تبریزی فرزند حاج ملا علی علیاری سردرودی.
19. حاج شیخ عبدالنبی نوری تهرانی.
20. آقا ضیاء الدین عراقی (متوفی 1361 ق).[17]
وفات
محدّث نوری که از پیروان پاک امام حسین ـ علیه السّلام ـ بود در راه بازگشت از آخرین سفر زیارتی خویش از دشت گلگون لالهها، یعنی کربلا، بیمار شده، درد خویش را، برای رعایت حال دیگر کاروانیان نینوا پنهان میدارد، مبادا که کربلاییان را اذیّت کرده باشد. به نجف اشرف، محل اقامت خویش که میرسد، بیماریش روز به روز شدّت یافته، درد دلش سحر به سحر سبز میشود. عاقبت زخمی را که از خنجر هجران خورده بود و سالیان سال، سینه سیناییاش را سوخته بود گل میکند.
شب چهارشنبه، 27 جمادی الثانی سال 1320 قمری بود که آن روشنی بخش آسمان ولایت و درایت (در 66 سالگی) غروب میکند و برای همیشه نوریان را در نار فراق میگدازد و بنا به وصیّت خودش در یکی از ایوانهای آستان قدس امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ به خاک سپرده میشود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 2، ص 544.
[2] . خاتمه مستدرک الوسائل، محدّث نوری، چاپ قدیم سه جلدی، ج 3، ص 877.
[3] . مدرک پیشین، ج 3، ص 877.
[4] . مدرک پیشین، فائده سوم.
[5] . کیهان اندیشه (1371)؛ ش 45، ص 69 ـ 79.
[6] . ماضی النجف و حاضرها، آل محبوبه، ج 2، ص 239، چاپ بیروت.
[7] . احسن الودیعه، اعتماد السلطنه، ج 1، ص 89، چاپ بغداد، 1348 ق.
[8] . پیشین، ج 1، ص 141.
[9] . پیشین، ج 1، ص 101.
[10] . ر. ک: نقباء البشر، ج 2، ص 549.
[11] . کشف الاستار، محدث نوری، چاپ دوم، قم 1400 ق، ص 246، آنجا و در مقدمه کتاب هم حدیثی از حیات محدّث نوری آمده است.
[12] . به این معنی بسیاری از بزرگان اعتقاد داشته و دارند که از بابت نمونه میشود از آخوند خراسانی و شیخ الشریعه اصفهانی و ... نام برد. بنگرید: نقباء البشر، ج 2، ص 553 و مکارم الآثار، ج 5، ص 147.
[13] . در خصوص آثار محدث، علاوه بر نقباء البشر، ج 2، ص 549 و جلدهای مختلف «الذریعه» مراجعه شود به فیض قدسی، مقدمه مترجم.
[14] . مجلّه نور علم، ش مسلسل 48، دوره چهارم، ش 12، (آذر و دی 1371) ص 86 ـ 108؛ فیض قدسی، با ترجمه سید جعفر نبوی، ص 37 ـ40؛ چاپ اول، 1374، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
[15] . زندگینامه این بزرگان را در مصادر زیر میتوان یافت: نفس الرحمن، ص 14؛ معارف الرجال، ج 1، ص 271؛ نقباء البشر، ج 2، ص 546 و ج 4، ص 1601؛ حماسه حسینی، ج 1، ص 13؛ و هدیه الرازی الی الامام المجدد الشیرازی و ریحانه الادب.
[16] . دانشنامه جهان اسلام، حرف ب، جزوه چهارم، ص 623، چاپ اول.
[17] . مشجرّه مواقع النجوم، محدث نوری، ص 20، از منشورات کتابخانه نجفی مرعشی؛ الذریعه، ج 1، ص 181 و ... ؛ علماء معاصرین، واعظ خیابانی تبریزی، ص 213، دائره المعارف تشیّع، ج 2، ص 65 ، ج 4، ص 568 و ...
محمد صحتی سردرودی تلخیص از کتاب گلشن ابرار، ج 1، ص 411
اندیشه قم. زندگینامه علما و بزرگان شیعه
پایان پیام/
نظر شما