صفت مدارا كردن با مردم را از پیامبر(ص) بیاموزیم

خبرگزاری شبستان: پژوهشگر تاریخ اسلام با بیان این که تلاش پیامبر(ص) برای هدایت مردم حتی در روزهای پایانی حكومت ادامه داشت گفت: مدارای پیامبر(ص) با مردمان چنان بوده است كه از ائمه اطهار (ع) نقل شده است شایسته است مومن صفت مدارا كردن با مردم را از پیامبر(ص) یاد بگیرد.

حجت الاسلام و المسلمین حسین قاضی خانی پژوهشگر تاریخ اسلام و سیره نبوی در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری شبستان در قم با اشاره به ویژگی‌های پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) عنوان کرد: تحمل مخالفت‌ها و مدارا با افرادی که با انسان همفکر و هم‌عقیده نیستند از صفات نكویی است كه متصفان بدان به احترام نگریسته می‌شوند.

 

استاد همکار گروه تاریخ جامعة المصطفی العالمیه ابراز کرد: با نگاهی به سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درمی‌یابیم نه تنها حضرت با گفتار خویش مسلمانان را به رفق و مدارا با یكدیگر دعوت می‌كرد بلكه با رفتارهای خویش پیروانش را به این امر ترغیب می‌نمود.

 

مدارا نداشتن با مردم یكی از عوامل ناتمام بودن اعمال

 

حجت الاسلام و المسلمین قاضی خانی با اشاره به این که سخن از رفق و مدارا با مردم در احادیث گهربار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فراوان است گفت: از جمله در كتاب الكافی اثر كلینی آمده است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی می‌فرماید «مدارای با مردم نیمی از ایمان و مهربانی و نرمی با ایشان نیمی از  خوشی زندگی است».

 

پژوهشگر تاریخ اسلام افزود: آن حضرت می‌فرماید «پروردگارم مرا به مدارای با مردم فرمان داده است همانگونه كه به انجام فرائض فرمان داده است»، همچنین در حدیثی دیگر فرموده است «در رفق، زیادی نعمت و بركت نهفته است و كسی كه از رفق محروم باشد از بركت محروم است».

 

وی با بیان این که حضرت نداشتن اخلاق مدارای با مردم را یكی از عوامل تمام نبودن اعمال بر می‌شمارند عنوان کرد: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقام عمل نیز چه آن‌ زمان كه در مكه قدرتی نداشت و چه آن‌هنگام كه در مدینه قدرت یافت هیچ گاه از مدارای با مردم روی نگرداند به گونه‌ای كه حضرت علی(علیه السلام)، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را به طبیبی تشبیه می‌كند كه در راه درمان بیماران خود دوره افتاده و به سراغ ایشان می‌رود و با مرحم‌ها و ابزار طبابت خویش به مداوای ایشان همت می‌گمارد.

 

تلاش پیامبر(ص) برای هدایت مردم در روزهای پایانی حكومت ادامه داشت

 

حجت الاسلام و المسلمین قاضی خانی تصریح کرد: با نگاهی به دوران رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مكه و رصد این مطلب كه مسلمانان مكه چگونه توسط ایشان با آیین اسلام آشنا شده و بدان گرویدند جایگاه اخلاق والای ایشان و صبر و دلسوزی حضرت به وضوح نمایان است.

 

پژوهشگر تاریخ اسلام اظهار داشت: ویژگی دلسوزی و تلاش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برای هدایت مردم چنان بوده است كه حتی در روزهای پایانی حكومت حضرت نیز ادامه داشته است به طوری كه خداوند در آیه 128 سوره توبه می‌فرماید «رسولى از خود شما به سویتان آمد كه رنج‌هاى شما بر او سخت است و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است».

 

مدرس گروه تاریخ جامعة المصطفی العالمیه بیان داشت: آیا رهبر و حاكمی سراغ دارید كه پس از تمام دلسوزی‌هایی كه برای هدایت قوم خود كرده است و آن‌ها وی را به شدت اذیت كرده و او را از دیار خود رانده باشند به هنگام قدرت‌یابی و فتح مكه و تسلط بر آزار‌دهندگان، چون از ایشان بپرسد كه اكنون چه می‌پندارید؟ بگویند نیكی می‌كنی و برادری بزرگوار هستی، آیا این جز شناختی بود كه ایشان از حضرت سراغ داشتند؟

 

وی ادامه داد: همچنین آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با تمام بدی‌ها و آزاری كه از قوم خود دید، به ویژه آن‌چه در نبرد احد رخ داد چون از ایشان درخواست شد قوم خود را نفرین كند اما از خداوند می‌خواهد قومش را هدایت كند چون ناآگاهند.

 

پیامبر (ص) با مدیریت هر تنش در جامعه به مواجهه با مساله می‌شتافت

 

حجت الاسلام و المسلمین قاضی خانی ابراز کرد: گاه برخی رفتارها عده‌ای از اصحاب را بر آن می‌داشت كه از حضرت بخواهند با فرد خاطی به شدت برخورد نماید و حتی درخواست می‌كردند حضرت اجازه دهد تا فرد متخلف را بكشند اما آنچه از حضرت دیده شد آن بود كه با مدیریت تنش روی داده، به مواجهه با مساله می‌شتافت، نمونه بارز این امر را می‌توان به هنگام بازگشت سپاه اسلام از نبرد بنی‏المصطلق مشاهده كرد.

 

پژوهشگر تاریخ اسلام افزود: در توقف‏گاهی میان یکی از انصار به نام «سنان بن وبر جهنی» و مردی از مهاجران با نام «جهجاه بن مسعود (سعید)» بر سر برداشتن آب نزاعی پدید آمد، به رسم جاهلی، جهجاه مهاجران را به کمک طلبید و سنان از انصار استمداد خواست؛ در این میان عبدالله‌بن ابی (از منافقان) خشمناک گردید و در میان انصار بانگ برآورد که: «آیا مهاجران را جرأت این است که با ما به مقابله برخیزند؟ آری اینان ما را از خانه و زندگی خود آواره کردند و در سرزمین ما بر ما بزرگی می‏کنند، به خدا اگر به مدینه برگشتیم آنان که عزیز و محترم هستند، اشخاص خوار و ذلیل را بیرون خواهند کرد».

 

استاد همکار گروه تاریخ جامعة المصطفی العالمیه در ادامه گفت: خبر به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید، یكی از اصحاب کشتن عبدالله را پیشنهاد داد اما پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  با رد این خواسته، فرمان حرکت داد در صورتی که اما آن ساعت، ساعتی نبود که معمولاً رسول‏خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)  دستور حرکت می‏داد.

 

وی بیان کرد: عبدالله که متوجه شده بود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از ماجرا آگاه گردیده است، نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  آمد و قسم یاد کرد که چنین سخنانی نگفته است، رسول‏خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن روز را تا شب و شب را تا به صبح به پیمودن مسیر ادامه داد و روز بعد که خورشید بالا آمد و هوا گرم شد دستور توقف صادر کرد، لشگریان که حدود یک شبانه‏روز راه پیموده بودند خسته و کوفته به هنگام بیتوته به خواب رفتند، این اقدام رسول‏خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) باعث گردید با از بین رفتن هیجان‏های دیروز آنان ماجرا را فراموش کنند و کینه حاصل شد از یاد برود.

 

حجت الاسلام و المسلمین قاضی خانی خاطرنشان ساخت: زمانی که کاروان نزدیک مدینه رسید، فرزند عبدالله نزد پیامبر آمد و گفت پدرم خدا و رسول را آزرده است، اگر قصد قتل او را داری یا اگر اجازه فرمایید من خودم او را به قتل می‏رسانم، اما پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  کشتن عبدالله را نفی کرد، هنگام ورود کاروان به مدینه، فرزند عبدالله، شمشیر به دست نزد پدر آمد و گفت: به خدا قسم تا رسول‏خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اذن ندهد داخل مدینه نخواهی شد و سرانجام با اجازه رسول‌ خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عبدالله وارد شهر شد.

 

پژوهشگر تاریخ اسلام اظهار داشت: حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) با عدم پاسخ مثبت به این نوع  درخواست‌ها، از سویی مانع بروز درگیری می‌شد و از سوی دیگر مانع رسیدن خاطیان به اهدافشان می‌شد، همچنین مسلمانان آگاه می‌شدند كه بار دیگر در این گونه دام‌ها نیفتند.

 

صفت مدارا كردن با مردم را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یاد بگیریم

 

استاد همکار گروه تاریخ جامعة المصطفی العالمیه با ذکر ماجرای ذوالخویصره تمیمی در تقسیم غنائم جنگ حنین گفت: مدارای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با مردمان چنان بوده است  كه از ائمه اطهار (علیهم السلام) نقل شده است شایسته است مومن صفت مدارا كردن با مردم را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یاد بگیرد.

 

حجت الاسلام و المسلمین قاضی خانی عنوان کرد: البته ذكر این موارد به این معنی نیست كه حضرت اصول خود را زیر پا می‌نهاده است بلكه به هنگام نیاز از تنبیه خاطیان نیز چشم‌پوشی نمی‌كردند كه پرداختن به این مساله مجالی دیگر می‌طلبد؛ تنها به این ماجرا اشاره می‌كنم كه به علت شرایط خاص نبرد تبوك چون تنی چند از اصحاب با بی‌بصیرتی از همراهی حضرت باز ماندند در بازگشت حضرت با بایكوت آنها چنان شرایطی را برایشان فراهم آورد كه متوجه عمق خطای خود شوند و دیگر اصحاب نیز دچار چنین خطاهایی كه حاصل بی‌بصیرتی است نگردند.

 

 

پژوهشگر تاریخ اسلام در پایان تصریح کرد: با توجه به سیره رسول خدا(ص)، آیا شایسته است برخی گروه‌های منتسب به اسلام اعمالی را مرتكب شوند و آن را به اسلام و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب كنند، اعمال و رفتاری كه نه تنها رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از آن‌ها روی‌گردان بوده است و نمی‌توان در سیره ایشان سراغی از آن گرفت بلكه هر انسان آزاده‌ای نیز با این گونه رفتارها مخالف است.

 

پایان پیام/

کد خبر 429514

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha