به گزارش گروه فرهنگ و ادب خبرگزاری شبستان، مجموعه داستانک های «خوب من» نوشته محمد آقاسی، عنوان اثری است که به تازگی منتشر شده است.آقاسی که در اولین تجربه داستان نویسی خود ترجیح داد در حوزه داستان های مینی مال ظاهر شود، توانست با این اثر مجموعه ای از موضوعات مختلف را برای مخاطب بیان کند. از ویژگی های این اثر می توان نثر روان و البته تنوع موضوعی را به عنوان نقطه قوت دانست.
خبرنگار سرویس فرهنگ و ادب خبرگزاری شبستان، در این راستا با وی به گفت وگو نشسته است که حاصل آن را می خوانید:
فکر می کنم برای آغاز بحث و بررسی کتاب «خوب من» از قالب نوشتاری این داستان ها شروع کنیم، این مجموعه در واقع متشکل از داستانک ها یا همان مینی مال هایی هستند که به لحاظ موضوعی در حوزه های مختلفی نوشته شده اند، چه شد که تصمیم گرفتید سراغ داستانک بروید؟
داستان مینی مال یا تعبیر فارسی شده آن، داستانک، ماحصل تنگناهای زندگی بشری امروز است. زندگی که سرعت یافته و گاه از معنا نیز تهی گشته و یا معنای آن عرفی و زمینی و نفسانی شده است. از این روست که انسانی که فرصت ندارد به غذاهای فست فودی روی آورده تا زودتر بتواند به باقی کارهایش برسد، چون حوصله حکیم سنتی نداشته به کپسول رجوع می کند تا خودش را زودتر درمان کند و از انواع سریع سازی غذاها استفاده نموده است تا بتواند بیشتر و بیشتر و بیشتر از اوقاتش استفاده نماید؛ و حالا چون فرصت و حوصله رمان های چند جلدی و داستان های تک جلدی نیست، برای انتقال معنا و پیام سراغ داستانک رفته تا در کوتاهترین زمان ممکن، معنایی دقیق و عمیق منتقل شود. داستانک، خلاقیت انسان امروزی است که آن را خلق کرده. البته بنده به خوبی می دانم بسیاری از ادیبان و نویسندگان نگاه مثبت به این قالب جدید ندارند، اما چیزی است که وجود دارد و چون شعر نو، که مطرود و منکوب بود، راه خود را باز خواهد کرد. پیش از آنکه بخواهم راجع به بخش دوم سوال بپردازم باید بگویم که اصلا معتقد نیستم که این سرعت در تمام انسان ها یکی است، بلکه معتقدم در بسیاری جوامع دامنگیر شده است و حال با روحیات و خلقیات منفی آنان نیز اگر گره بخورد، دشوارتر می گردد. جامعه ما نیز و شهری که در آن زندگی می کنم از همان اقتضائات برخوردار است و نسبت به قبل سرعت بیشتر شده است. به تعبیر بهتر باید بگویم این قالب، یعنی داستانک، سراغ بنده آمده است چرا که بنده هم به عنوان یک شهروند تحت تاثیر لایه های مختلف نمادین، هنجاری، ارزشی و بنیادی جامعه هستم. البته به نظرم در همین کتاب هم گاهی از کالبد این قالب خارج می شوم و در جاهایی به داستان کوتاه نزدیک می گردد.
به نظر شما ویژگی یک داستان مینی مال خوب چیست؟
کم گوید و گزیده گوید چون درّ. گاهی در مطالعه داستانک ها تعلیق تقویت شده ملاحظه می گردد که خاصیت درّ بودن داستانک را از بین می برد. چرا که خواننده در یک فضای معلق توقف می کند، اما تعقل خیر، چرا که به سرعت در زندگی می رود و آن را فراموش می کند. لذا به نظرم باید به این نکته توجه ویژه نمود.
مجموعه «خوب من» با وجود آنکه از قلم روان برخوردار است و اصطلاحا سکته متنی ندارد اما به لحاظ موضوعی با پراکندگی مواجه است، بعضا تداعی یک مجموعه صرفا با مضامین مذهبی، مضامین عاشقانه و یا مضامین جنگی نیست بلکه مجموعه از همه اینهاست، این تصمیم خودتان بود؟
پراکندگی مضمونی «خوب من» به خاطر همان است که در جامعه ما این پراکندگی وجود دارد. کنار هم قرار گرفتن داستانک ها هم یک ماجرای مقرر از پیش تعیین شده نبود. فصل نخست از نوشته های است از سال 1387 بدین سو که بخش اعظم آن در وبلاگ چهارسوق بنده منتشر گردید. البته برخی ایدههای داستانی آن به سالها قبل باز می گردد. در طول این زمان گاه با رخدادی عشقی در جامعه مواجه می شدم و آن را ملاحظه میکردم که منجر به خلقی می شد و گاه حتی بازدید از یک موزه دفاع مقدس مرا به تامل وامیداشت. برخی از داستانکهای حوزه دفاع مقدس نیز بسیار واقعی هستند و تقریبا از عنصر تخیل در آن ها استفاده نشده است. گاه حتی یک آسیب اجتماعی یا معضل و مساله ای که می دیدم تبدیل می شد به روایتی کوتاه از جامعه یا همان داستانک. بخش نخست کتاب مشحون همین واقعیت هاست.
فصل دوم برای بند حال و هوایی دیگر داشت. در دهه محرم یک سال به تعبیر عرفی نذر و به تعبیر فقهی عهد کردم که تا 14 شب یک داستانک بنویسم و بر روی وبلاگم قرار بدهم. این اتفاق تا نه شب ادامه داشت و بعد از آن به خاطر کسالت و شاید هم قدری تنبلی ادامه نیافت اما بعدها این بخش نیز تکمیل گردید. لذا برای همین اگر هم در بخش نخست داستانک هایی عاشورایی وجود دارد، ماجرای متفاوتی را بخش دوم دارد و از این رو نیز در دو بخش قرار گرفتند. این را عرض کنم که حتی عدد قرینه دو بخش 14 تایی از پیش برنامه ریزی شده نبود و بعد که تصمیم گرفتم همه این داستانکها را کنار یکدیگر قرار دهم، متوجه شدم که در بخش نخست نیز به همان تعداد وجود دارد.
نام این مجموعه را چگونه انتخاب کردید؟ چرا «خوب من» و چرا تصویری از یک «کبوتر»؛ این دو خصوصیت دو مساله را ذهن تداعی می کند، می توانیم کتاب را عاشقانه انگاریم و می توانیم با وجود آن کبوتر بگوییم کتاب مجموعه از داستانک های جنگی است، این ایهام وجود دارد، علت این انتخاب ها چه بود؟
در یک نگاه ظاهری «خوب من» نام یکی از داستانکهای کتاب است. اما وقتی در حال نخ کردن این دانه های جدا از هم یعنی همین داستانک ها، بودم متوجه شدم که فضای برخی به شدت زمینی است و برخی به شدت آسمانی. ماجرای عشق زمینی و آسمانی هر چند در زبان و ادب کلیشه ای و تکراری است، اما همچنان در جامعه ما زنده و پویاست و شاید هم مانا. خلاصه گویی داستانکها نیز سیری از یک خوب من زمینی به سمت خوب من آسمانی دارند. قلعه رفیع عشق الهی در اینجا به نظر بنده حضرت سیدالشهدا علیه السلام هستند. راجع به جلد کتاب نیز همین مطلب صدق میکند. پرنده ای که شوق و میل پرواز دارد و جای خود را در آسمان می داند. هر وقت روی زمین است برای رفع خستگی و حوائج است اما همیشه خود را متعلق به آسمان می داند. تصویر کتاب هم نمادی است از سیر «خوب من» زمینی به «خوب من» آسمانی.
در ابتدای کتاب عنوان کردید که این اثر تقدیم به شهید غنی پور می شود، چه قدر با شهید غنی پور آشنایی داشتید و یا چه ویژگی از آن شهید بزرگوار شما را مجذوب کرد که کتاب تان را تقدیم او کردید؟
اصل تقدیم اثر به یک شهید بزرگوار، عرض ارادت به ساحت کسانی است که گمنام، در میان اهل آسمان و زمین خوشنام شدند. اما این که چرا این کتاب بنده به شهید غنیپور تقدیم شد بر می گردد به چند ویژگی ایشان و همذات پنداریم در این ویژگیها. یکی این که ایشان بچه جنوب شهر تهران بوده اند و خب بنده هم این افتخار را داشته ام. دیگر این که در همان محله ها معلمی کرده اند و بنده هم سابقه و افتخار تدریس در یکی از مناطق جنوب شهر تهران را داشته ام. دیگر این که علی رغم کشاکشها و به قاعده محرومیتها اهل قلم و ادب بوده اند. لذا از آنجا که شهیدان را به اعتبار قرآن زنده می دانم، برکت این مسیر را با تقدیم به ایشان از خداوند منان خواستار شدهام.
خودتان نسبت به کتاب و این مجموعه چه حسی دارید؟ آیا این اثر همان چیزی شد که می خواستید و یا فکر می کردید؟ از مجموعه راضی هستید و بازخوردها چه طور بوده است؟
طبیعی است که خالق یک اثر آن را دوست بدارد، اما برای بنده تجربه اول بودنش بیشتر اهمیت دارد. البته قرار بود که این اثر مدتها قبل تبدیل به کتاب شود که متاسفانه به خاطر حجم کاری بنده و بدقولی عده ای حدود دو سال به درازا کشید. در حال حاضر از انتشار آن راضی هستم اما چون هنوز کمتر از یک ماه است که پا به عرصه انتشار گذاشته است، بازخورد خاصی را نمیتوانم ارزیابی نمایم.
اگر مطلبی در مورد کتاب باقی مانده است که دوست دارید به آن اشاره داشته باشید، این مجال در اختیار شماست.
این کتاب ابتدای راهی دشوار و دور و دراز است و در عین حال تجربه ای وزین و شیرین. بنده خودم را نویسنده حرفه ای نمی دانم، اما خوشحالم که به فضل الهی موفق به انتشار «خوب من» شدم. امیدوارم صاحب نظران، دوستان و استادانم با نقد مشفقانه در ادامه مسیر یاری رسانم باشند. از سرکارعالی هم که مجدانه در انجام مصاحبه تلاش نمودید سپاسگزارم.
پایان پیام/
نظر شما