خبرگزاری شبستان: آیت الله طالقانی در تمام دوره سی سال فعالیت خود در مسجد هدایت، روی سه مساله اساسی که مساله روز جامعه ما شده بود، قدم های موثر و عملی برداشت. این سه مساله عبارت بود از:
1.اندیشه جدایی دین از علم و تضاد میان مسجد و دانشگاه و دوره عملی دانشجو از طلبه و بالعکس.
2. اندیشه جدایی علم از سیاست و ترسیدن از آلودگی های سیاسی و عدم مداخله در سرنوشت کشور از لحاظ سیاسی و اجتماعی نیز اشاعه این اندیشه از طرف بازیگران سیاسی که علمای اعلام و راهنمایان دینی باید به دنبال تربیت و موعظه و درس باشند و نباید بی جهت خود را آلوده امور سیاسی که مستلزم زد و بندهای مختلف است کنند و به جامعه و حقوق و سیاست و مالیت و فضا و بانک، کاری نداشته باشد.
3.مساله جدا بودن مردم از مفاهیم قرآنی و تردید در توانایی درک قرآن و اکتفا به خواندن ظاهری قرآن به وسیله مردم به طوری که اغلب مردم ، قرآن را کتابی مقدس می شمردند و از آن فقط برای مراسم تحلیف و تقدیم به عنوان جهیزیه و خواندن با صوت در مراسم عزاداری و نظایر آن استفاده می شد نه اینکه کتاب عملی و دستور زندگی باشد.
آیت الله طالقانی و همفکران اش تمام تلاش و همت خود را در مسجد هدایت در مبارزه با این سه مساله قرار دادند. ایشان در مورد این شبهه که هرکس بیشتر تحصیل کند به مسایل دینی کم علاقه تر می شود و هرکسی به دین علاقه دارد حق دارد به دانشگاه و دانشجو سوء ظن پیدا کند، معتقد بود اگر در سیر مذاهب چنین باشد در اسلام به هیچ وجه چنین نیست بلکه اسلام دین علم و عقل است.
او برای مبارزه با این مسایل، اولا مسایل دینی را در قالب های قابل درک و با بیان قابل فهم و با الفبای علم و دانش محققین باز کرد، ثانیا به جای طرح مسایل سطحی و ابتدایی، مفاهیم دینی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دارد و یک سلسله مسایل اصولی و قابل اجرا و کارساز و مشکل گشای زندگی از اسلام را طرح کرد تا مردم بدانند دین اسلام ناظر به زندگی دنیا به بهترین شکل است و حتی استقرار نظام عادلانه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را از اهم وظایف یک مسلمان می داند.
آیت الله طالقانی می دانست که اسلام چه قدر از نظر محتوا غنی است و برای بن بست های بشری راه حل های صحیح دارد و او رنج می برد که چرا اسلام ناشناخته مانده است و به یک سلسله دستورهای سطحی از آن قناعت می شود. مسجد هدایت در چنین شرایطی کانون و بستر اصیلی بود برای رشد اندیشه های دینی و تربیت و آموزش دانشجویان مسلمان. علی گلزاده غفوری وضعیت مذهبی دانشگاه ها و اهمیت مسجد هدایت در این دوره را چنین ترسیم می کند:
« واقعا وضع طوری شده بود که یک دانشجوی محقق و پاک و علاقه مند، به عنوان پایگاه دینی خود کمتر مکانی می یافت که بتواند اگر سوالاتی دارد آزادانه طرح کند و حتی به اشکالاتی که آن روزها مد هم شده بود پاسخ گوید.
در کلاس های دانشگاه ها به اندک مناسبتی، به فرهنگ دینی حمله می شد و مخصوصا در کلاس های حقوق و جامعه شناسی کار از ایرادگیری و شبهه افکنی در اذهان جوانان به حمله ای یک طرفه و داوری های یک جانبه و محکوم کردن ها و گاهی به هتاکی هم می رسید و واقعا بعضی جوان ها به دنبال پناهگاهی بودند که اشکالات و ایرادات در آنجا مطرح شود و یا لااقل امکان مطرح کردن آنها باشد. با توجه به این موقعیت زمانی، می توان اهمیت اقداماتی را که در زمینه نزدیک کردن دو تیپ دانشگاهی و مسجدی انجام گرفت، دریافت.
آری، از جمله اقداماتی که در این زمینه انجام گرفت و مرحوم طالقانی سهم موثری در آن داشت، توجه جدی به این مساله و علاوه بر نشان دادن چهره بشاش در برابر این گونه مراجعات، اقداماتی در زمینه تشکیل جلسات درس به صورت پرسش و پاسخ در همین مسجد هدایت بود.
یکی از روش های حکومت استبدادی و استعمار برای ایجاد تفرقه میان مردم، بدبین کردن روحانیون به تحصیل کرده های دانش جدید و از غرب آمده در دانشگاه ها به عنوان بی دین از یک سو و بدگمان ساختن دانش آموختگان علوم جدید از سوی دیگر بود.
آیت الله طالقانی با طرح مسایل مورد نیاز جوانان و جامعه و مطرح کردن مسایل اساسی اسلام در زمینه های مختلف سیاسی و اجتماعی، چنان زمینه و جاذبه ای در مسجد هدایت ایجاد کرد که در مدت اندکی این مسجد منشا و منبع و مرکز رشدی برای اقشار تحصیل کرده و روشنفکر شد و با وجود اعتراض بعضی از مقدس مأبان ، جوانان بسیاری به این مسجد و جلسات آن اقبال نشان دادند.
ادامه دارد...
نظر شما