به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان؛ طی این برنامه که با استقبال پر تعداد مردم از اقشار مختلف مواجه شده بود حسین اقبالی نسب، مشاور، کارشناس قرآنی به بیان مطالبی با موضوع «آیات درمان گرایانه قرآن» در قالب اذکار الهی پرداخت.
در این سمینار، آقای اقبالی نسب به تبیین و تشریح رویکردهای درمانجویانه قرآن کریم پرداخت و طی آن با بررسی چهار کارکرد محوری از قرآن با عناوین «موعظه»، «شفاء»، «هدایت» و «رحمت» به ارائه راهکارهای برای فرار از اضطراب و افسردگی و نزدیک شدن به خداوند به عنوان منبع امنیت وجودی انسان پرداخت.
وی در این سمینار جنبههای قرآندرمانی یا شفاء در مواجهه با دو بیماری شایع «اضطراب» و «افسردگی» و نقش قرآن در درمان این بیماریها را مورد بحث قرار داد و جایگاه درمانگرایانه قرآن و آموزههای نورانی آن، برای التیام امراض روحی را تبیین کرد و به گونه ای سعی بر آن داشت به نحوی حاضران در سمینار را با تغییر نگرش مواجه نماید.
اقبالی نسب به شرکت کنندگان در این سمینار گفت:در علم روانشاناسی معمولا سعی برآن می شود با به کار بردن روش های درمانی موجود به انسان کمک کنند گذشته ناامن خود را ترمیم کنند ولی ما بر اساس آموزه هایمان می گوییم نوبت آن رسیده است که انسان احساس امن بودن از آینده را لمس کند تا بتچاند آن را سرمایه خنثی کردن ناامن کننده های گذشته و حال خویش قرار دهد و این جز در سایه امنیت یافتگی فرا روان شناختی میسر نمی شود.
این روانشناس ادامه داد: مغز در حالتهای شادی بالاترین آمادگی را برای یادگیری دارد، احساس امن و خوشایند و زندگی کردن با نیمه ایمن براساس حادثههای خوشایند و اتفاقات خوب و احساس نا امن و ناخوشایند و زندگی کردن با نیمه ناامن و براساس ناراحتیها.
وی با عنوان اینکه بزرگترین امنیت آدمی، امنیت شناختی اوست گفت: شخصیت انسان از یک سازمان دو قطبی روانی که شکل دهنده تمام رفتارهای مثبت و منفی اوست تشکیل می شود که این دو قطبی براساس تجربه های ایمن و ناایمن انسان ها در طول زندگی و حتی از قبل از تولد پدید می آید.
وی در ادامه به تعریف اضطراب و افسردگی پرداخت و گفت: اضطراب همان تجربه زندگی با حضور مولدهای ناامن کننده سازمان روانشناختی انسان است و افسردگی تجربه زندگی با فقدان واقعی و یا ذهنی مولدهای ایمن کننده سازمان روانشناختی انسان می باشد و در واقع فقدان هر چیزی انسان را به افسردگی می کشاند، چه از دست دادن یک عزیز یا از دست دادن جوانی و بزرگترین فقدان هر انسانی فقدان الوهیت و یا همان دوری و از دست دادن خداست که احساس ناامنی را به انسان می دهد.
وی با اشاره به اینکه «موقعی میتوان چیزی را درمان کرد که تعریف آن را بدانیم» تصریح کرد: فروید درباره افسردگی میگوید که آن ریشه در فقدان دارد وقتی همه چیز را از دست میدهی در حالی که دوستش داری و به آن نیاز داری و در سوگ قرار میگیری آن هنگام افسرده میشود. افسردگی درماندگی آموخته شده است و فقدان باعث ایجاد افسردگی است. همه آنچه که در زمینه مثبت مغز وجود دارد جزو مواد ایمن شما است و وقتی اینها از بین برود ایجاد افسردگی میکند.
وی در این خصوص به مسئله ازدواج پرداخت و عنوان کرد: علت اکثر طلاق های موحجود ازدواج های نادرست است و و ازدواج غلط در انسان یک فقدان تلقی می گردد که سبب افسردگی می شود.
وی در پاسخ به اینکه اضطراب شیوع بیشتری دارد یا افسردگی گفت: اضطراب شیوع بیشتری دارد نسبت به افسردگی چراکه افسردگی آویزان شدن ذهن انسان در یک مقطع خاص از زندگی می باشد ولی اضطراب در همه وجود انسان و در همه زمان های زندگی انسان وجود دارد و ریشه ای شیخصیتی در انسان ایجاد می کند و حاصل بار منفی ناهشویاری های ذهنی انسان هاست. اضطراب سبب ترشح هورمون های آدرنالین و کورتیزول در انسان می باشد که این ترشحات سبب مختل کردن و در ادامه از کار انداختن سیستم ایمنی بدن می شود و از این روی هجوم انواع امراض به بدن انسان را نتیجه می دهد.
وی با توجه دادن مخاطبان به آموزههای دینی عنوان کرد: در سخنان بزرگان ما آمده است قبل از آنکه بدنتان را شفا دهید می بایست ذهنتان را شفا دهید و طب سنتی عنوان می کند بهترین غذاها نیز اگر با اضطاب میل شوند به سم تبدیل می شوند و منبع بیماری می گردند و انسان اگر بتواند در طول روز تنها 5 دقیقه به داشته های خود فکر کند می تواند ریشه افسردگی و اضطراب را در وجود خود بسوزاند.
وی با بیان اینکه درمان اضطراب ذکر اختصاصی دارد گفت: ذکر اعجاز آور «حسبناالله و نعم الوکیل» چنانچه با اعتقاد خوانده شود و وجود انسان قبل از بیانش از کژی ها و زشتی ها دور شده باشد می تواند ریشه اضطراب را در دل انسان از بین ببرد.
اقبالی نسب در ادامه ضمن اشاره به ذکر تخصصی درمان افسردگی گفت: ذکر «لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» از بین برنده افسردگی است چراکه القائات منفی را که از سوی افراد منفی گرا و حسود و موجودات غیر ارگانیک و در رأس آن شیطان به انسان وارد می شود را خنثی می کند.
وی اضافه کرد: ترس ها و نگرانی های آدمی ریشه در دو احساس عمیق در ناهوشیار انسان اند و آن دو احساس را می توان در اعتقادات مسلمانان یافت . فقدان الوهیت و احساس داشتن یک گمشده به نام حضرت حق و فقدان خدا سبب می گردد در وجود انسان عمیق ترین افسردگی وجودی ایجاد گردد. این افسردگی اقتضایی به دلیل فقدان شرایط عالی در مجاورت حضرت حق است که همیشه ما را در حالت غم نگه داشته است یعنی فقدان خدا موجب افسردگی وجودی در انسانها میکند.
وی تصریح کرد: پیامبران و امامان آمدهاند که ما را با ارائه راهکارهایی از این فقدان خداوند رهایی بخشند اما چون ما به راهکارهای آنان توجه نمیکنیم موجب میشود که فقدان خداوند را داشته باشیم.
اقبالینسب عنوان کرد: بنا بر صریح آیات ما دو الهام یکی شر و دیگری خیر داریم «و نفس وما سواها، فألهما فجورها و تقواها» که الهام خیر نمادش خداوند است و الهام شر نمادش شیطان است و هر وقت سبک زندگی ما عجین شده با کارهایی که الهام خیر است، فرد خوشحالتر و با اخلاقتر میشود. به دلیل تأیید آن الهام خیر از درونت، حالت خوب پیدا میکند و اگر سبک زندگی اتخاذ کرده باشی که الهام شر را تداعی کند، حالت بد به انسان دست میدهد و این هیچ ربطی به مذهب ندارد بلکه زبان فطرت است.
این روانشناس خاطرنشان کرد: ریشه ترسها و یأسهای کوچک، همان انرژیهای متراکمتر و افسردگی اقتضایی و اضطراب وجودی هستند. مجموعه ترسها و غمها تعادل روانی هر آدم را به هم میزنند. تمام غمها اسمش افسردگی و همه ترسها اسمش اضطراب است و ترسها و یأسهای کوچک قطراتی از دریای مواج که ما را به یاد نگرانی مبنایی و فقدان ذاتی خودمان میاندازند. اینها ناشی از دوری از خدا و نزدیکی شیطان به تو است و در شفای با ذکر گفته میشود که نگرانیهای بنیادی را از طریق ذکر درمان کن و خود به خود قدرت تمام تنشهای تو پایین میآید.
اقبالینسب تأکید کرد: خداوند یا همان الله تنها منبع ایمنکننده بشریت است. چهار کار درباره خدا انجام میدهیم؛ شناخت، حسی که به خدا داریم، گفتوگویی که با خدا میکنیم و عبودیت خدا یعنی هرچه تو میگویی چشم، اگر در رابطه با خدا کاسبکارانه برخورد کنیم در آن هنگام از خداوند طلب کاریم و اگر اعتقاد داشته باشیم که رابطه عاشقانه با خداوند داشته باشیم هرچی که او میگوید، میگوییم چشم.
وی ادامه داد: ایمان درمانی سه ذکر دارد؛ ذکر معرفتی، زبانی و رفتاری. ذکر به طور کل به معنای انتقال اراده شفاء و امنیت یافتگی خداوند است از طریق کلمات ذاکر، به شرط اینکه ذاکر قابلیت و صلاحیت داشته باشد.
اقبالینسب عنوان کرد: شفا تنها کار خداوند است و درمان کار درمانگر و دکتر و تمام کائنات دستبه دست هم دهند نیز نمیتوان با اراده خدا مقابله کنند. هنگامی که مسیرهای آلوده گناه و معصیت از وجود آدمی پاک شود، این اذکار عملیاتیتر میشوند و هرکس اعتقادش بر این باشد که کاری که انجام میدهد بنام خود تمام میکند این القائات شیطان است. شکم پر و زبان گناهآلود باعث عدم عملیاتی شدن ذکر میشود و اگر ما جان و زبان و روانمان را پاکسازی کنیم کمترین کارمان این است که میتوان التهابات آدمها را کم کنیم آن هم بدون هیچ ادعایی. به میزانی که مسیر وجودی ذکر آلوده به حسادت و گناه و هوای نفس شود، اراده خدا در قالب ذکر نیز کمرنگ می شود.
وی در این خصوص اظهار کرد: بزرگ روانشناس عالم هستی حضرت علی (ع) در دعای کمیل می فرمایند: «اللهم اغفرلي الذنوب التي تحبس الدعا» یعنی ای خدای من، مرا به خاطر گناهانی که دعاهایم را حبس کرده اند ببخش و این نشان از قدرت و جایگاه ذکر است.
وی در توضیح ذکر معرفتی عنوان کرد: ذکر معرفتی یعنی اینکه دانش تو به برهان نزدیک شود و خداوند در آیه 24 سوره انبیاء می فرمایند: « أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِيَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلي بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ» یعنی آیا آنها معبودانی جز خدا برگزیدند؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید! این سخن کسانی است که با من هستند ، و سخن کسانی [ پیامبرانی ] است که پیش از من بودند!» امّا بیشتر آنها حق را نمی دانند و به همین دلیل ( از آن ) روی گردانند.
اقبالی نسب پیرامون ذکر رفتاری گفت: ذکر رفتاری بنا بر آیه 36، سوره زخرف « وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ» و هر کس از یاد خدای رحمان ( در اثر اشتغال به شهوات) چشم بپوشد ( و کوردل شود ) برای او شیطانی میگماریم، که همواره ( برای وسوسه و گمراهی ) یار و قرین باشد.
این روانشناس تصریح کرد: اضطراب و افسردگی، استرس تولید میکند، حالتی از تشویش که تواناییهای آدم نمیتواند این استرس را پشتیبانی کند هوش یا توانایی مجموعه توانایی پذیرش، انطباق و حل مسئله است و هوش نیز به پنج گروه تقسیم میشود، IQ که نمیتوان برای آن کاری کرد و خدادادی است اما چهار هوش دیگر را میتون تغییر دارد و آن هوش بدنی، هوش هیجانی، هوش معنوی و اخلاقی است. هنگامی اتفاق استرسزا برای فرد میافتد این پنج هوش مقابل آن جریان میایستند اما هرچقدر اینها در تو بالاتر باشد میتوان آن مسئله را بپذیری و حل کنی و تحلیل کنی و مسئله در وجود بزرگ تو کوچک میشود.
وی عنوان کرد: هنگامی که دچار خطر ذهنی میشوید بخشی از مغز هورمونی سمی بنام آدرنالین تولید میکند که برای بدن ضرر دارد و موجب بیماریهایی چون خارش، لکه در پوست، کم اشتهایی، بیاشتهایی، فشار خون بالا میشود و آدمها بیمار میشوند و میمیرند نه اینکه پیر شوند و بمیرند.
اقبالینسب تأکید کرد: انسان ها نیازمند سه پاکسازی در بدن خود هستند؛ پاکسازی جسم، روح و ذهن. خداوند در آیاتش پنج استرس را بیان میکند « وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ و قطعاً شما را به چیزی از قبیلِ ترس و گرسنگی، و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و مژده ده شکیبایان را».
وی بیان کرد: ضربات مهلکی که در زندگی به ما میخورد خداوند ما را محکم نگه دارد تا بتوانیم به راحتی آنها را هضم کنیم. اما اینها واقعیتهای زندگی است که چیزی که میتواند ما را محکم کند در برابر آنها ذکر است. چنانکه حضرت علی(ع) فرمودند «من خداوند را در شکسته شدن تصمیمهایم شناختم».
این روانشناس با تأکید بر اینکه بدترین نشانه اضطراب ریتم تنفس و قلب بهم میخورد، تصریح کرد: ذکر، انتخاب هوش معنوی برای مقابله با شرایط استرسزا است.
وی در تعریف ذکر گفت: خود قران اولین معنای ذکر است، همانطور که در قرآن آمده است « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» و معنای دوم به معنای نماز است همانطور که فرمودند « إِنَّنی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری» و سومین معنای آن به معنای واژه الله این اسم که جمیع صفات جلالیه خداوند است.
وی در پایان خاطر نشان کرد: سعی کنید در بلا ها ذکر بگویید و دو رکعت نماز بخوانید که همواره دو اثر بزرگ برای شما دارد، یکی اینکه یا مشکل شما را حل می کند و دیگری اینکه این ذکر سبب شناسانده شدن و فهمانده شده فلسفه آن مشکل به شما می گردد.
نظر شما