خبرگزاری شبستان: یکصد و هفتمین شماره ماهنامه انتظار نوجوان ویژه دی ماه ۹۳ به مدیر مسئولی حجت الاسلام سید مسعود پور سید آقایی از سوی مؤسسه آینده روشن منتشر شد.
دراین شماره از انتظار نوجوان این عناوین بررسی شده است: «سرمقاله»، «اخبار»، «یک دنیا قشنگ تر»، «شکرستان»، «یادش باران یادش دریا»، «مصاحبه با پوروهاب»، «یادداشت های یک دانش آموز: تلاش برای کسب»، «لبخندهای فیلسوفانه »، «روزگار فراموشی»، «روزگار فراموش شده ی علم: مدرسه»، «کبوترانه»، «فقط 17 تا»، «پیامک های مهدوی»، «حاج آقا اجازه: مجالس شادی سروز برای»، «گفتم، گفت: آبرویی شبدر نیست »، «الفبا کسی که صاحب همه چیز است»، «الفبا:کسی که صاحب همه چیز است»، «ویژه نامه شعر: شعر»، «یک روز یک ایرانی»، «طنز نامه دانش »، «رخصت»، «معرفی تاز نما»، «فرم اشتراک».
در بخش شکرستان به چند موضوع پرداخت است که در یک موضوع آن می خوانیم:
روزی مردی خدمت امام جعفرصادق(ع) رفت و عرض کرد: ای پسر رسول خدا، خدا را برایم ثابت کن، خدا کیست؟ امام به او فرموند: آیا تا به حال مسافرت رفته ای؟ مرد عرض کرد: بلی.
امام فرمود: سوار کشتی شده ای؟ مرد گفت: بلی.
امام فرمود: آیا تا به حال اتفاق افتاده که کشتی شما عرق شود و کشتی و کشتی دیگری برای نجات شما موجود نباشد و تو نیز شنا بلد نباشی که بتوانی خودت را نجات دهی؟ مرد گفت: بلی.
امام فرموند: آن موقع بچیزی امید داری؟ مرد عرض کرد: وقتی از همه جا مایوس و ناامید می شدم و می فهمدیم که دیگر که مرا نجات دهد ته قلبم نوری می تابید و امیدوارم می شودم که دستی ازغیب بیرون آید و مرا نجات دهد.
امام لبخند زد و فرمود: همان نیروی که امیداور بودی تو نجات دهد در حالی که هیچ وسیله ای برای نجات تو باقی نماند بود، همان خداست که در ناامیدها و بلاها به داد انسان می رسد و او را نجات می دهد.
در بخش دیگر داستان های شکرستان آمده است: روزی پادشاهی شعر ساخت و بر ملک الشعرای دربار خویش خواند او گفت: شعر متوسط است و در خور قد پادشاه نیست.
ملک بر آشفته و امر کرد او را در طویله به آخور بستند. پس از چند روز شفاعت کردند و شاه او را عفو کرد. مدتی بعد شاه شعری دیگری سرود و به ملک الشعرا داد و گفت: بنگر نیک است؟ ....
شایان ذکر است، یکصد و دومین شماره ماهنامه انتظار نوجوان ویژه دی ماه۹۳ در ۴۸ صفحه و با قیمت ۴۴۰۰تومان ازسوی مؤسسه آینده روشن راهی بازار نشر شد.
پایان پیام/
نظر شما