به گزارش خبرگزاری شبستان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عصر دوشنبه، هشتم دی ماه میزبان حجت الاسلام محسن غرویان و حجت الاسلام محمد سروش محلاتی در مناظره ای با عنوان «کرامت انسانی از دیدگاه اسلام» بود که گزارشی کوتاه از این مناظره را با هم می خوانیم:
حجت الاسلام غرویان گفت: به نظرم در اینگونه مباحث راهی جز اینکه شروع فلسفی نداریم. در این زمینه این بحث را باید از یک مبحث فلسفی و انسانی شروع کرد. احادیث و قرائت های مختلفی در این زمینه وجود دارد. بنده معتقدم باید این قرائت های مختلف را بپذیریم چرا که اجتناب ناپذیر است. نمی توانیم از زیر بار واقعیت پلورالیزم و کثرت قرائت ها بگریزیم و آنها را انکار کنیم. اما آنکه کدام را می پذیریم بستگی به قوت استدلال ما دارد که استدلال بر کدام قرائت قوی تر است چرا که دنیای امروزی دنیای استدلال و برهان است. ما هم باید استدلال و برهان بیاوریم.
وی ادامه داد: اما ابتدا در این بحث ما باید معنای کرامت را به عنوان کلید واژه روشن کنیم. همچنین باید بگوییم که مراد از بحث فلسفی چیست؟ فلسفه را به هستی شناسی تعریف کرده اند. با نگاه کلان انسان به عالم هستی، فیلسوف کسی است که بر بام هستی می ایستد و بحث ها را نظاره می کند. دنیا ، حیات و... در فلسفه همه اینها را فیلسوفان مطرح می کنند. در بحث کرامت انسان هم اگر بخواهیم فیلسوفانه وارد شویم باید یک تعریف فیلسوفانه مطرح کنیم که آیا انسان یک موجود مجرد است؟ یا یک موجود دو بعدی و چند ساحتی؟ حرکت انسان، رشد انسان ترکیب روح و بدن و خلقت انسان همه اینها نگاه های فلسفی است.
حجت الاسلام غرویان اظهار کرد: ملاصدرا نظریه کرامت و کتاب «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» را ارائه میدهد و معتقد است که بدن بر روح انسان مقدم است. ابن سینا هم همین گونه است. ارسطو نظرش این است که روح قبل از بدن هست و بعد در بدن حلول می کند. شروع فلسفی مورد نظرم این است یعنی باید وارد اینگونه بحث ها بشویم تا بعد عرضی آن روشن شود. چرا که اینها زیربنای علوم انسانی هستند.
استاد حوزه تصریح کرد: معنای کرامت را باید بحث کرد که آیا این یک مفهوم نسبی و اضافی است یا یک مفهوم نفسی دارد. منظور این است که آیا این نسبت به سایر موجودات است یا نسبت به موجودات دیگر بحث نمی کنیم؟ به نظرم کرامت یک معنای نسبی دارد. اما برای روشن شدن بحث وقتی می گوییم انسان یک موجود کریم است نسبت به چه چیزی کرامت دارد؟ نسبت به خداوند؟ جمادات؟ نباتات؟ این بحثی است که لازم است تدقیق شود.
تجلی نفخت فیه من روحی
وی ادامه داد: ما نگاهی که به بحث کرامت می توانیم داشته باشیم تا کرامت ذاتی را تقویت کنیم این است که خداوند حی است و انسان هم حی است و حیات انسان تجلی حیات خداوند است. انسان اشراف احیا و شریفترین موجودات زنده است و این حیات او تجلی «نفخت فیه من روحی» است که خداوند فرموده است. بدین معنی همه انسان ها یک کرامت ذاتی دارند برای اینکه خداوند یکی از صفات خودش را در انسان متبلور کرده است. بنابراین با این نگاه می شود برای همه انسان ها یک کرامت ذاتی قائل شد. همچنین برای تمام حیوانات و نباتات هم به درجات می توان نفس قائل شد. به این اعتبار می توان کرامت را کرامت ذاتی تفسیر کنیم و گفت همه انسان ها کرامت ذاتی دارند.
حجت الاسلام غرویان عنوان کرد: اما نگاه دیگر این است که انسان ها نسبت به موجودات و نباتات کرامت دارند که یک کرامت اضافی و نسبی است و در همین جاست که این کرامت مرتبه دارد. کرامت اکتسابی در آنجایی مطرح می شود که انسان ها تحصیل می کنند. فضائل اخلاقی را اکتساب می کنند و برخی هم جاهل می شوند. از نگاه فضایل و رذایل یا ایمان و کفر هم می توانیم به بحث کرامت انسانی وارد شویم.
بنابراین گزارش، حجت الاسلام سروش محلاتی در ادامه این مناظره گفت: اگر کرامت انسانی کرامت ذاتی است پس همه انسانها از نظر برخورداری از این کرامت مشترک هستند و جنسیت، دین و ملیت هیچ تاثیری در برخورداری از این کرامت ندارد و دخالتی در آن ندارد انسانهای فاقد دین هم دارای کرامت هستند.
وی اظهار کرد: چراکه کرامت امری ذاتی است. به همان میزانی که شخص دیندار از کرامت ذاتی برخوردار است شخص غیر دیندار هم برخوردار است اما اگر به کرامت ذاتی معتقد نباشیم و معتقد نباشیم که کرامت برای انسان ناشی از دینداری است و کسی که دین حق را نمی پذیرد برخورداراز کرامت نیست خیلی نیاز نیست که موضوع و دامنه آن را گسترده بگیریم که در نتیجه گیری دچار مشکل شویم. آنچه امروز در جامعه ما مطرح میشود این است که کرامت ناشی از دینداری است و کسی که دین حق را نمی پذیرد و دیندار نیست یعنی کرامت ندارد.
وی افزود: دو دیدگاه در جامعه ما وجود دارد. یکی می گوید ارزش انسان در خلیفة الهی است و اینکه او بفهمد خدا چه می گوید و ثانیا دستورات آن را اجرا کند اما اگر به جای آن بنشیند و نان آن را بخورد و حرف خود را بزند آن موقع کالانعام می شود.
کرامت خلیفه الهی است
کرامت برای خلیفة الله است و اگر نافرمانی شود کالانعام می شود. کرامت انسان برای دیندار و دین پذیر است و منشا انسان دین است. این دیدگاهی است که از آن به عنوان دیدگاه رقیب نام می برم که معتقد است کرامت برای دین است و اما کرامت برای خود انسان است. اما آنچه که در اثبات آن کرامت ذاتی البته نه به آن نحوی که آقای غرویان مطرح کرده اند که منشا آن حیات و زندگی باشد. نه! مقصودم آنقدر گسترده و وسیع نیست ما از بحث کرامت از انسان بحث می کنیم و امتیاز انسان را در آن می بینیم این فرد خلیفه الله نیست و شامل کرامت انسانی نمیشود .
حجت الاسلام محلاتی ابراز کرد: تمام بحث من این است که کرامت انسانی در دین است یا یعنی میخواهم بگویم کرامت به علاوه دین یا غیر دین سایر افراد هم دارای کرامت هستند. کرامت انسانی چرا؟ انسان به ماهو انسان دارای کرامت است نه انسان به ماهو حی. انسان از جهت انسان بودن چه کرامتی دارد؟ انسان به هر مقیاس می خواهید بگیرید فرقی نمی کند. بالاخره انسان کرامت پیدا می کند و نیازی هم به آن بحث های انسان شناسی نیست.
وی عنوان کرد: آیا انسان نسبت به انسان دیگر و موجودات دیگر چه امتیازاتی دارد؟ عقل انسان امتیازی برای او هست یا نیست؟ عواطف و احساسات چگونه؟ همه اینها را به عنوان اصول موضوعه مطرح می کنیم که آیا اینها برای انسان امتیاز هستند یا نه؟ آیا برای انسان با این امتیازات کرامتی ایجاد می شود که به تبع آن حقوق خاصی برایش ایجاد شود. این مسئله را هم از جنبه عقلی و هم نقلی می توان بررسی کرد.
قدرتی که خدا به انسان بخشیده خود منشاء کرامت است
حجت الاسلام محلاتی تاکید کرد: از نظر عقلی خود این امتیازات موجب کرامت است که ما بر این اعتقاد هستیم که هر استعداد در یک موجود سند طبیعی برای یک حق است و هر استعدادی منشأی برای یک حق است چرا انسان حق فکر کردن دارد چون خداوند قدرت فکر کردن به او داده است. خداوند بیهوده این قدرت را در اختیار انسان قرار نداده است هم قدرت فکر کردن داده باشد و هم بگوید آن را قفل کنید این با حکمت خداوند هماهنگ نیست وقتی که خداوند یک قدرت را به انسان داده است خود یک قدرت منشاء یک کرامت می شود.
وی ابراز کرد: خداوند به انسان اراده داده و به دیگران حتی انبیاء گفته است که آن را سلب نکنید و اگر کسی آن را سلب کند این با حکمت خداوند همخوان و هماهنگ نیست. خداوند می گوید من نخواستم و نکردم که همه را هدایت کنم و همه را مسلمان و یا دیندار کنم و بعد از آن که این را می گوید که من نکرده ام آیا تو می خواهی آن را اجرا کنی این اراده باید پا برجا بماند. «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لاَمَنَ مَن فىِ الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَ فَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتىَ يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ»: اگر پروردگار تو بخواهد، همه كسانى كه در روى زمينند ايمان مىآورند. آيا تو مردم را به اجبار وامىدارى كه ايمان بياورند؟سئوالی که اینجا مطرح است این است که آیا حد و مرزی در اینجا وجود دارد چه کسی این را قبول ندارد و آن یک بحث ثانوی است.
وی بیان کرد: در قدم اول مبنا و در قدم دوم رابطه و در قدم سوم حقوق برخاسته از کرامت انسان دارای چه محدودیتهایی است اگر کسی این را بپذیرد و برای آن یک مبنای عقلی قائل باشد و اگر کسی نپذیرد و دلش به آیات و احادیث قرص باشد به او باید گفت بنی آدم را ما کرامت دادیم و این آیه قرآن است که بنی آدم را ما کرامت داده ایم و نه بخشی از انسا نها که دیندار هستند ... شما نمی توانید یا ایها الناس را به یا ایها الامنوا محدود کنید و در ادامه آیه هم عموم و شمول را نشان می دهد. اگر کسی این استدلال را نپذیرد باید گفت که این تفسیر المیزان است و علامه طباطبایی در آن گفته است که کرامت حتی شامل کفار هم می شود.
چرایی تجربه های بشری!
حجت الاسلام محلاتی گفت: ما انسان ها در اینجا می خواهیم زندگی کنیم آیا امکان همزیستی بین انسان ها را به وجود آورده ایم. اگر معنای کرامت انسان را هم کنار بگذاریم، آنهایی که نشستند و حقوق بشر را نوشتند آنها از نگاه فلسفی در صدد اثبات این مبحث نبودند بلکه آنها در پی اثبات کرامت انسانی بودند که جنگ جهانی دوم آنها را به بن بست رسانده بود، چیزی که در عمل برای انسانها مشکل زا است و نمی توان آن به اسلام نسبت داد. اصلا تجربه بشری یکی از ملاک هایی است که چه چیزی را به اسلام می توان یا نمی توان نسبت داد.
این گزارش می افزاید: حجت الاسلام غرویان در ادامه بیان کرد: حدس بنده این است که فرمایشی که نقد شد فرمایش آیت الله جوادی آملی است. من می خواهم هم همراهی کنم و هم از آیت اللهی جوادی دفاع کنم. بسیاری از مباحثی که استاد سروش مطرح کردند بنده هم معتقدم بحثی که مطرح است، این است که آنچه در بحث کرامت مطرح است مسئله دین است که آیا انسان اگر دیندار باشد کرامت دارد یا نه.
وی ادامه داد: استدلال ایشان بر لقد کرمنا بود یعنی همه انسان ها را دربر می گیرد و معتقد است که آن دینداران و دین مداران که معتقدند و استدلال می کنند که همه انسان ها دیندارند و هیچ انسانی پیدا نمی شود که دین نداشته باشد و دین خاصی را نگفته ایم. این دین اگر مراد باشد آن موقع شامل همه انسان ها می شود و شاید منظور آیت الله جوادی آملی این است که انسان به اعتبار ایمان و تدینش است که کرامت دارد. آیه دیگری به ذهنم آمد و آن این است که ان دین عند الله الاسلام.
وی تاکید کرد: اسلام را باید در گسترش دهیم که همه انسان ها مسلمان شوند. انسان موجود زنده متاهله است یعنی کسی که معبود و الله را قبول دارد اگر انسان را این گونه تعریف کردیم همه انسان ها مومن و متدین می شوند و همه دارای کرامت ذاتی می شوند. بنابراین ما اینجا به ناچار وارد بحث دیگری می شویم و آن معنای کفر و ایمان است. یک کفر و ایمانی است که در فقه و فقها تعریف می کند. مثلا بعضی فقها ایمان را مساوی با تشیع گرفته اند که در شرح لمعه مومن یعنی شیعه است. بعضی مومن را مسلمان می گویند یعنی غیر مسلمان را کافر می دانند.
عضو جامعه المصطفی (ص) العالمیه ابراز کرد: نگاه فقهی با نگاه وسیع تر و غیرایدئولوژیک این است که همه انسان ها خداشناسند اما خودشان نمی دانند. آیتالله جوادی آملی در کتاب خداشناسی این بحث را مطرح کرده اند که همه انسان ها خداشناسند، یعنی ایمان قلبی دارند، اما علم به علم ندارند اگر ما این نگاه را داشته باشیم پس همه انسان ها ایمان دارند، اما نمی دانند و به لحاظ آن ایمان نظری که به مبداء دارند کرامت ذاتی دارند و ملاک آن کرامت ذاتی ایمانشان است یعنی بالقوه به تعبیری می توانیم بگوییم همه مومن هستند و کرامت ذاتی را دارند. این بحث را هم باید مطرح کنیم که کفر و ایمان را چه کسی تعریف می کند.
وی ادامه داد: همه افراد خودشان را مومن می دانند. چه کسی می تواند حد و مرز ایمان و کفر را مشخص کند و بر اساس آن ما بگوییم که چه کسی مومن و چه کسی غیرمومن است. بر اساس آن چه کسی کرامت دارد یا ندارد. ما نمی توانیم خودمان را قاضی بدانیم برای همه انسان ها و بعد بگوییم هر حرفی غیر از حرف من کفر است و کسی که به آن قائل نیست پس کرامت ندارد.
حجت الاسلام غرویان در پاسخ به این سوال که از این کرامت بالقوه که برای انسانها قائلید آیا سطحی از حقوق هم برای انسان ها بیرون می آید؟، پاسخ داد: بنده اعتقاد دارم که با این نگاه حقوقی برای همه انسان ها نتیجه می شود. به هر حال ما تفسیرهای متفاوت و مختلف از اسلام داریم. همانطور که اشاره کردم نگاه های مختلفی هم در این زمینه وجود دارد، بنابراین کلیت حرف بنده این است که حقوقی برای همه انسان ها قائل هستم. در کنفرانسی در ژاپن از من سئوال شد که توجیه تان از اینکه شما جهاد ابتدایی دارید چیست؟ گفتم که ما جهاد ابتدایی نداریم تحلیل ما از جهاد ابتدایی چیز دیگری است، یعنی دفاع از حقیقت است، دفاع از انسانیت و ارزش های انسانی و کرامت های انسانی است و معنای آن این است که اگر در یک گوشه ای از جهان به حیثت انسان تجاوز شود (توحید، ارزش های اخلاقی...) به ارزش های عام انسانی ظلم شود ما مسئولیت داریم که با متجاوز وارد کارزار شویم و اول کارزار هم دعوت است و بعد از آن گفتگو می شود پس ما اصالت الحرب نداریم بلکه اصالت الدعوت داریم اما وقتی دیدیم که کار به جاهای باریک رسید وارد جهاد می شویم.
در ادامه حجت الاسلام محلاتی بیان کرد: اولاً آنچه را که آقای جوادی آملی می فرمایند با این توجیهاتی که آقای غرویان فرمودند قابل توجیه نیست که همه انسان ها دیندار هستند، چون تصریح کردند آنگاه که انسان خلیفه است که حرف خدا را بفهمند و ثانیا آن را اجرا کند آیا مردم هند و چین حرف خدا را می فهمند و اجرا می کنند؟ حرف ایشان به همه انسان ها نیست، نگاهی که ایشان به مسئله دارند قابل توجیه نیست. وی بیان کرد: ملاک همان دین فطری است. دین فطری دین بالقوه است نه دین بالفعل. شما افرادی که بالفعل کافر هستند می گویید که بالفطره در وجودشان دین است. ما می خواهیم کرامت بالفعل را اثبات کنیم و احکام بالفعل را با احکام بالفطره اثبات کردن چیزی به دست نمی آید. این مشکلی را حل نمی کند. نکته دیگر این است که اصلا ایمان ملاکی برای کرامت ذاتی نیست، اگر بنا است بر اساس ایمان کرامت ذاتی تعریف شود چرا شما اجنه را دارای کرامت نمی دانید، چرا که آنها هم در بینشان مسلمان وجود دارد؟ چرا بحث را روی ملائکه نمی گذارید، شما باید امتیاز انسان را نشان بدهید اگر از امتیازات انسان مایه بگذارید.
حجت الاسلام محلاتی عنوان کرد: اینجا مسئله کرامت انسان جایگاه خودش را پیدا می کند. مشکل چهارم افرادی که دین و ایمان ندارند چه می شود. جواب آقای غرویان این است که ما درباره دین و دیگران نباید قضاوت کنیم این مطلب اگر گفته شود باید در همه جا گفته شود، چرا جاهای دیگری که می رسید، احکام کفر را مترتب می کنید. به فرض مثال ازدواج با کافر جایز نیست. آنجا می گویید کفر قابل شناسایی است و اگر کسی شهادت ندهد کافر است اما اینجا که می رسید می گویید همه انسانها مومن هستند و آن هم ایمان بالفطره.
وی ابراز کرد: نکته دیگر این است که ما در جهات ابتدایی دفاع از حقیقت می کنیم. آقای غرویان مثالی زدند که دفاع از توحید بود اگر یکی پیدا شود و تشخیص او از تشخیص ما متفاوت باشد چرا فهم ما برای حقیقت ملاک باشد؟ همه مردم عالم حقیقت را باید از ما بیاموزند در صورتی که آنها هم حرفشان این است که ما هم حقیقتیم و اگر حقیقتی که ما می گوییم نپذیرید باید جنگید. هیچ چیزی را با نام حقیقت یا غیر حقیقت نمی توانید نشان بدهید که به این نزاع خاتمه دهد و اگر ما گفتیم طرف مقابل نمی تواند به آن رجوع کند. آن منطقی که امیرالمومنین به فرزندش می گوید را باید اجرا کرد. فرزندم خودت را میزانی بین خود و غیر قرار بده و آنچه را برای خود می پسندی برای دیگری بپسند و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگری هم نپسند.
وی تاکید کرد: ما باید یک منطق مشترک پیدا کنیم و هر کسی که حقیقت را به تشخیص ما نمی شناسد او را می کشیم. بفرمایید این منطق چه فرقی با منطق داعش دارد. به نظرم اختلاف بنده با آقای غرویان اختلافی جدی است ما در یک مسیری قرار گرفته ایم که این مسیر آینده روشنی ندارد. در سال ۱۳۵۷ انقلاب ایران به رهبری امام به پیروزی رسید و بعد از ۵ ماه مجلس قانون اساسی تشکیل شد. شخصیت اول جامعه ما از نظر فکری و علمی در آن موقع شهید مطهری بود. در همان موقع شهید بهشتی را داشتیم ما آن موقع وقتی کتاب های اینها را می خواندیم به سهولت از کرامت ذاتی انسان بحث می کردند.
حجت الاسلام محلاتی افزود: ما با این سرمایه تا انقلاب آمدیم مجلس خبرگان که تشکیل شد در پیش نویس قانون اساسی بحث کرامت انسان نبود. شورای انقلاب به کمک و اصرار شهید بهشی آن را تصحیح کرد و اصل دوم را با شش ماده به آن اضافه کرد و در آن کرامت انسان را گنجاند. این اصل را به عنوان پایه پذیرفته ایم و در مجلس بحث شد و تصویب شد که هیچ قانونی از کرامت انسانی عدول نکند و چنانچه مخالف کرامت انسانی بود تصویب نشود. بعد از یکی، دو دهه به اینجا هبوط کردیم که هر کسی که دین دارد کرامت هم دارد و اگر دین نداشته باشد کرامت ندارد.
وی بیان کرد: آقای جوادی آملی در کتاب نظریه حقوقی اسلام که متن سخنرانی های قبل از خطبه ایشان هستند ملاک کرامت حقوقی را تن دادن به نظام جمهوری اسلامی می داند و به صراحت می گوید که کسی که معتقد به آن نیست کرامت ندارد. این مسیری است که ما داریم می پیماییم و امید دارم که به جاهای خطرناکی نرسد. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و در آیه «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» می گوید که مربوط به تقوایی است که خداوند آن را مطرح می کند و ربطی به مسائل اجتماعی ندارد.
حجت الاسلام محلاتی ادامه داد: اولا کرامت ذاتی از نظر مبانی اسلامی قابل دفاع است. ثانیا اگر قابل دفاع نباشد باید آن را جایگزین و معرفی کنیم. ثالثا جریان عمومی بحث کرامت در جامعه ما دچار چالش است و متفکران باید آن را حل کنند و پاسخ روشن برای آن داشته باشند و بگویند مبنایمان چیست و چگونه عمل کنیم. اینها مطالبی است که وجود دارد و نمی توان آنها را نادیده گرفت.
در ادامه حجت الاسلام غرویان بیان کرد: من چندین سال پیش نقد کردم و از مجموعه ای که آنجا بودم بیرون آمدم پس عملا بنده از آقای سروش جلوترم و حتی خواستند که آزادی تفکر را از من بگیرند. راهی که ما داریم می رویم پایانش معلوم نیست که آقای سروش با نگاهی یأس آلود به آن نگاه کرده اند و آن را فرمودند نه شرایط زمان، علما و فقهای ما را به سمتی می برد که به هر حال به طور ناخودآگاه یک سری از واقعیت های جهان امروز را می پذیرند و فتاوای آنها تغییر می کند.
وی تاکید کرد: من از بیرون که فتواهای آنها را رصد می کنم فقهای ما وادار می شوند که فتواهای جدید بدهند الان اکثر فقها می گویند کفار اهل کتاب پاکند و اصلشان هم بر پاکی ذات است. مثال دیگری این است که نماز خواندن در بین نماز جماعت اهل سنت مشکلی ندارد من این را به شما نوید می دهم که در آینده فتاوای کارکردی دیگری را شاهد خواهیم بود، چون ضرورت های زمان اقتضا می کند که فتواها تغییر کنند اما باید بگویم که آیت الله جوادی آملی دو نگاه دارند. نگاه های عرفانی با نگاه فقهی که اینها با هم متفاوتند. ایشان در بعضی از نظراتشان نگاهشان عرفانی است در بعضی جاها نگاه فقهی و ایدئولوژی دارند که اینها را باید توجه کرد.
پایان پیام/
نظر شما