خبرگزاری شبستان: «مساله وحدت را هم از سیره اهل بیت (ع) می توان برداشت کرد و هم عقل سلیم حکم می کند در مقابل هجمه هایی که کفر به سوی اسلام دارد و در برابر هژمونی که تمدن غرب ایجاد کرده است، و دین و دنیا را به عزلت می کشاند، همه مذاهب اسلامی باید زیر عَلم خدا محوری ،مقابل عَلم کفر رفته و ضمن احترام به اعتقادات یکدیگر، در برابر دشمن جدی خود متحد شوند.» این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام مصطفی جمالی، عضو هئیت علمی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم است که به مناسبت فرا رسیدن هفته وحدت با شبستان در میان گذاشته است. مشروح گفتگوی ما را با این پژوهشگر علوم اسلامی در ذیل می خوانید:
دشمن تا چه میزان بر مساله وحدت میان مسلمانان متمرکز شده و بر آن به عنوان خطری در راه رسیدن به توسعه اهداف خود در کشورهای اسلامی، تمرکز داشته و هوشیاری خود را در این زمینه به کار می بندد؟ اساسا وحدت تا چه اندازه می تواند در پیشرفت جهان اسلام و قدرت مسلمانان تاثیر داشته باشد؟
استراتژی وحدت یک استراتژیکی نیست که پس از انقلاب مطرح شده باشد بلکه از همان ابتدا ائمه معصومین (ع) به پیروان خود تعلیم می دادند که وحدت و صلح نه تنها میان مسلمانان، بلکه باید پیروان دیگر ادیان ابراهیمی و توحیدی نیز وجود داشته باشد و به گونه ای مسالمت آمیز کنار یکدیگر زندگی کرد. بنابراین اسلام، دین رحمت است و در باب تالیف قلوب و نزدیکی آنها به یکدیگر که جزو مسلمات دین است، با همه انسان ها حتی انسان های فاقد دین، توصیه به رفتاری همراه با محبت و رأفت شده است. هر چند از نتایج این نوع برخورد، می توان به گرایش قلبی غیر مسلمانان به اسلام و پس از آن، اسلام ناب نام برد.
لذا وحدت تنها یک راهبرد سیاسی نیست بلکه جنبه فرهنگی نیز دارد و البته این موضوع در بستر تاریخ، همیشه جزو استراتژی شیعه بوده در عین حالی که مبانی و عقاید خود را نیز حفظ کرده اند. اما پس از وقوع انقلاب اسلامی، ضرورت این مساله صد چندان شد چرا که شیعه پس از دوره تاریخی که طی کرده بود، در موازنه قدرت توانسته بود حکومت اسلامی تشکیل دهد. از سوی دیگر تشیکل حکومت شیعه تنها منحصر به مرزهای ملی نمی شد بلکه به گفته امام خمینی (ره)، هدف تشکیل امت و تمدن اسلامی بود لذا تمدن مساله ای فراتر از حکومت است و این تمدن با سایر تمدن ها تفاوت چشمگیری خواهد داشت. بنابراین امام (ره) معتقد بودند که باید پرچم لا الله الّا الله در جهان به اهتزاز درآید و به عبارتی دیگر حاکمیت توحید که محور همه ادیان توحیدی اعم از مسیحی و یهودی و مسلمان است و محور حرکت انبیاء بوده، در دنیا مشاهده شود. در حقیقت این نگاه عمیق امام خمینی (ره) در مقابل تمدن کفر و درگیری آن با اسلام بود.
امروز درگیری میان کفر و اسلام به شدت خود رسیده است و در هیچ دوره ای از تاریخ ما شاهد این شکل پیچیده از تقابل اسلام و کفر نبوده ایم و در هیچ دوره ای غرب مدرن و اسلام اینگونه مقابل هم قد علم نکرده بودند.
امروز غرب در همه دنیا تصرف کرده و سبک زندگی بشر را به انحطاط کشیده است؛ منکرات را به عنوان معروف معرفی کرده و توانسته بر اساسا این اندیشه های کفر آمیز، تمدن ابلیسی را بسازد. انقلاب اسلامی که در این فضا متولد شد، و درگیری خود را با این جریان کفری می داند که همه ساز و کار خود را در مقابل اسلام به کار گرفته است، وقتی می خواهد تمدن اسلام را با لوازم خود طراحی کند، در آن تنها سخن از جامعه شیعی نیست هر چند این امر مطلوب است اما مساله مهم تری در این میان قرار دارد.
یعنی شیعه باید اعتقادات و مبانی خود را در این میان به کناری وانهد یا کمتر از آنها دفاع کند؟
خیر هرگز این مساله مطرح نیست؛ بلکه منظور آن است که اختلافات اعتقادی و ... باید در فضاهای علمی با حضور علمای مذاهب صورت گیرد و مناظره ها به قوت خود باقی بماند اما این اختلاف ها و مناظرات نباید به صحنه های علنی جامعه کشیده شود و مانعی برای شکل گیری تمدن اسلامی در مقابل تمدن کفر شود. از سوی دیگر طبق آیات قرآن (رحماء بینهم) مسلمانان باید بایکدیگر مهربان بوده و رحمت میان آنها حاکم باشد.
بنابراین، مساله وحدت را هم از سیره اهل بیت (ع) می توان برداشت کرد و هم عقل سلیم حکم می کند در مقابل هجمه هایی که کفر به سوی اسلام دارد و در برابر هژمونی که تمدن غرب ایجاد کرده است، و دین و دنیا را به عزلت می کشاند، همه مذاهب اسلامی باید زیر عَلم خدا محوری ،مقابل عَلم کفر رفته و ضمن احترام به اعتقادات یکدیگر، در برابر دشمن جدی خود متحد شوند.
در صورت خلاف این اتفاق و عدم وحدت چه مساله ای جهان اسلام را تهدید خواهد کرد؟
اگر این اتحاد انجام نشود، موازنه قدرت به نفع نظام کفر تغییر خواهد کرد و کفر با تمام قوای خود می تواند مانع بسط انقلاب و شعار آن که تشکیل امت توحیدی است، شده و از هر راهکاری در این زمینه استفاده کند. بنابراین تا خط مقاومت و مقابله با کفر در جهان اسلام شکل نگیرد، نمی توان تمدن اسلامی ساخت. در حقیقت غرب تمایلی به تشکیل این تمدن ندارد و لذا نظریه درگیری تمدن ها را مطرح می کند و برای مبارزه با خط مقاومت، مباحثی همچون تحریم و جنگ نظامی و سیاسی را دنبال می کنند. البته امروز غرب به این نتیجه رسیده است که مهم ترین و موثرترین کار در این راستا و برای رسیدن به هدف خود، راهکار تهاجم فرهنگی است. آن فهمیده اند که باید مبانی امت توحیدی را از بین ببرند و خمیر مایه اعتقادی مسلمانان را مورد هجمه قرار دهند تا امت اسلامی دچار اختلاف شده و از درون پاشیده شود که یک نمونه این جنایت، حرکات داعش است.
اگر این وحدت، میان مذاهب اسلامی رو به افول رفته و کمرنگ شود، تا چه اندازه این امر می توان بنیه و بنیان گروه های تکفیری همچون داعش را تقویت کرده و آنها را در رسیدن به اهداف خود و انجام جنایات، گستاخ تر و راسخ تر کند؟
قصه داعش، ماجرای دین هراسی است. داعش محصول سیاست غرب و آلت دست آن است که به تحریب چهره اسلام بپردازد. در حقیقت ایران هراسی، شیعه هراسی و در نهایت اسلام هراسی، سه راهکار تهاجمی غرب است که از داعش و امثال آن در این زمینه بهره فراوان می برد.
اگر وحدت میان مسلمان کمرنگ شود، یقینا جبهه کفر به دست عواملی همچون داعش، بر اسلام تسلط خواهد یافت. ضمن آنکه غرب تنها به دنبال مهار کردن انقلاب اسلامی نیست بلکه به طور می خواهد اصل دین را از بین ببرد. بنابراین نباید فریب آن را خورد که داعش یک گروه داخلی اسلامی است که با مذاهب آن دچار اختلاف شده بلکه غرب به وسیله این گروه و به نام اسلام به دنبال براندازی کامل خداباوری است. بنابراین عدم وحودت در گام نخست موجبات اختلاف مذاهب اسلامی و پیروزی گروه های تکفیری را به دنبال دارد و در گام دوم نفی اسلام.
پایان پیام/
نظر شما