به گزارش خبرگزاری شبستان میدان کی یف این تصویر منظم را منفجر کرد. جهان خشن خارجی به دنیای داخلی تجاوز کرده و مسکو را به وصله زدن با شتاب همه سوراخ ها و ساخت خط جدید دفاعی وادار کرد. ولی همین حوادث نوع جدید تجاوزکارانه و همزمان تدافعی دنیای روسی را به وجود آورد که سعی می کند فضای خود را نه از اجزایی که طبیعی به نظر می آیند بلکه از تکه پاره های باقی مانده تشکیل دهد. به جای تصویر منظم، جنگ خونین داخلی رخ داد و روند مینسک با هدف مجهول در شرایط بیش از پیش وخیم راه اندازی شده است.
هدف اساسی یعنی دفاع از خود در برابر جهان خارجی که از هر طرف حمله می کند، از بین نرفته است. این هدف به مسأله اوکراین ختم نشده بلکه با شرایط اقتصاد جهانی و محیط جهانی اطلاع رسانی ارتباط دارد. روسیه بعد از یک ربع قرن اصلاحات و تحولات بین دو حالت، معلق شده است. روسیه به بخش برابر حقوق اقتصاد جهانی که مانند چین بتواند از روند جهانی شدن بهره خوبی بگیرد، تبدیل نشده است. ولی از سوی دیگر، همگرایی روسیه با اقتصاد جهانی کفایت می کند تا همه تکان های بازار جهانی و تأثیر خارجی را احساس کند. این وضعیت بینابینی هم برای طرفداران همگرایی عمیق تر ناراحت کننده شده است و هم برای طرفداران توسعه جدا از دیگران. افزایش خطرات سیاسی که با وخامت عینی اوضاع بین المللی ده ساله دوم قرن 21 ارتباط دارد، باعث شد که گزینه دوم انتخاب شود و آن قطع روابط – در حد امکان – با روندهای جهانی است.
نوآوری های سال های 2013-2012 یعنی بومی کردن نخبگان، مبارزه با آفشورها و مقابل هم قرار دادن اندیشه های روسی و ارزش های غربی، همگی زمینه را برای قطع روابط مهیا کردند که حوادث اوکراین این روند را سرعت بخشید. تحریم ها و سقوط نرخ روبل این نتیجه را محکم تر کرد. روسیه تا پایان سال به وسیله حصاری از عداوت سیاسی، آمادگی جنگی، ضدیت ایدئولوژیکی و نوسانات نرخ ارز ملی که صادرات از اروپا را زیان آور می کند، خود را از غرب جدا کرده است.
این روند، فعال گرایی دیپلماسی و تجارت خارجی در محور غیر غربی را به دنبال داشت. تازه رئیس جمهور روسیه قبل از انفجار اوکراینی هم آسیا را محور حائز اولویت روسیه در طول قرن 21 اعلام کرده بود. ولی روسیه نتوانست فوراً ذهنیت خود را از غرب به شرق منتقل کند و نیز در جهت دستیابی به هیچ نوع رهبری در جامعه غیر غربی پیشرفت نکرده است. سخنان والدای پوتین از این نظر بسیار گویا است که در آن جهان خارج از آمریکا گویا وجود ندارد و آمریکا مخاطب اساسی این سخنرانی است. بازگشت قبل از موعد رئیس جمهور از اجلاس گروه 20 در استرالیا هم که آنجا با پذیرایی غیر مؤدبانه از سوی میزبانان و برخورد غیردوستانه رهبران غرب روبرو شد، از این نظر بسیار نمایان است. ولادیمیر پوتین که صبر نکرد تا این گردهمایی رسماً خاتمه یابد، در واقع اعتراف کرد که گروه 7 غربی امور این گردهمایی را می چرخاند. و این در حالی است که گروه 20، مجمع غیر غربی است که نیمی از اعضای آن به روسیه با چشم دیگری می نگرند. اگر مسکو به جستجوی موازنه جدید جهانی علاقه مند بود، بایستی از گروه 20 مواظبت بکند و بر اهمیت و تنوع آن تأکید نماید. ولی در حال حاضر این کار موشکافانه برای روسیه جذابیت ندارند.
یکی از رایج ترین کلمات قصار درباره سیاست خارجی روسیه به الکساندر گورچاکوف صدر اعظم امپراطوری روسیه تعلق دارد که بعد از جنگ کریمه گفته بود: روسیه خشمگین نیست، روسیه توان خود را متمرکز می کند. قسمت اول این جمله به وضعیت جاری قابل اطلاق نیست زیرا روسیه واقعاً از غرب دلگیر شده است. تلاش های غرب برای بهره گرفتن از پیروزی در جنگ سرد نه تنها غرب بلکه سراسر جهان را به بن بست بین المللی برده و این وضع در زمینه های زیادی به گونه ای شکل گرفته است که هر حرکت بعدی اوضاع را بدتر می کند. ولی قسمت دوم جمله را می توان قبول کرد. روسیه واقعاً سعی می کند از دیگران جدا شده و امکانات خود را تجهیز کند تا وضعیت فعلی خود و آینده خود را بفهمد. ولی هنوز درک این واقعیت حاصل نشده است زیرا همه تلاش ها صرف بستن مرزها و انجام همزمان آخرین نبردها شده است.
با عنایت به اینکه روسیه مشغول نه توسعه طلبی بلکه منزوی کردن خود از دیگران بود، نتایج سال 2014 پاسخگوی انتظارات بوده است. غرب به روسیه کمک کرد که در حد بیشتر از 20 سال اخیر از نظام غربی جدا شود. الگوی سابق شراکت راهبردی که بر نابرابری (روسیه به عنوان شاگرد و غرب به عنوان استاد فعالیت می کردند) و تزویر متقابل استوار بود، صرف نظر از تحولات بعدی در اوکراین نمی تواند احیا شود. امکانات اقتصادی ناشی از آن سیستم روابط خاتمه یافته و امکانات و فرصت های جدیدی هنوز مطالعه نشده اند. باید این کار را نه از برگ کاغذ سفید خالی بلکه از چرک نویسی شروع کرد که به معنی شرایط نامساعد فشار غرب و صبر و انتظار شرق است که می خواهد بفهمد در شرایطی که هوا پس شده است، روس ها می توانند چه چیزی پیشنهاد کنند؟ در میان نقاط مثبت روسیه می توان به وجود مردمی که از اولین افزایش سرزمین کشور طی سال های زیادی الهام گرفته اند، و نیز به سیاست مبهم و ناموفق غرب در سراسر جهان که پایش در گوشه و کنار جهان به موانع مختلف می گیرد و نزدیک است زمین بخورد، اشاره کرد.
ولی پاسخ به سئوالی که اوایل این سال خروشان مطرح شد که روسیه چگونه می خواهد باشد و کدام الگوی توسعه آن را به موفقیت خواهد برد، هنوز به دست نیامده است که ما حتی به پیدا کردن این پاسخ نزدیک تر نشده ایم. این شرایط که یک امپراطوری توان داخلی خود را متمرکز می کند و فقط به درون خود می نگرد، حالت ناپایدار و بینابینی دارد. ولی مشکل بتوان طول این مدت را پیش بینی کرد.
نظر شما