به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از ستاد خبری فیلم «شیار 143»، در بخش هایی از نامه حدادعادل نماینده مجلس چنین آمده است: داستان «شیار 143»، به هیچوجه داستانی عجیب و غریب و تخیلی نیست. این فیلم زندگی واقعی یك مادر شهید را حكایت میكند.
متن کامل یادداشت غلامعلی حدادعادل نماینده مجلس و رییس فرهنگستان ادب به شرح زیر است:
گرچه میدانم نمیآیی ولی هر دم ز شوق
سوی در میآیم و هر سو نگاهی میكنم
بیش از پنجاه سال بود این یك بیت شعر را، كه نمیدانم از كیست، در خاطر داشتم، اما هیچوقت مصداق آن را، مثل آن شب كه به تماشای فیلم «شیار 143» رفتم پیدا نكرده بودم. از دهة فجر سال 92 كه نام این فیلم بر سر زبانها افتاد و چندین جایزه جشنواره سینمایی را به خود اختصاص داد پیوسته مایل بودم آن را ببینم. این مقصود، سرانجام، سهشنبه یازدهم آذرماه 93 حاصل شد. خانم نرگس آبیار نویسنده و كارگردان فیلم و آقایان محمدحسین قاسمی و ابوذر پورمحمدی تهیهكنندان و خانم مریلا زارعی بازیگر اوّل آن است.
نخستین نكتهای كه در باب این فیلم گفتنی است این است كه هیچ یك از شیوههایی كه برای ایجاد جذبه و رونق بخشیدن به گیشه در بیشتر فیلمهای سینمایی مرسوم و معمول است در آن دیده نمیشود و با این حال فیلم هم جاذبه دارد و هم پرفروش است و تماشاگران بسیاری از قشرهای مختلف مردم را با سلیقههای مختلف جذب میكند. نام فیلم معنا و مفهومی در ذهن مردم ندارد و تنها در پایان فیلم است كه معنی آن بر بینندگان معلوم میشود. در فیلم از موسیقی سنگین و فاخری كه همواره با متن همراه باشد خبری نیست. بازیگران هم آرایش و آلایشی ندارند. بازیگر اصلی فیلم كه نقش مادر یك رزمندة به جبهه رفته را بازی میكند، سادگی و بیپیرایگی و چهرة آفتابسوخته و قامت رنجدیدة زنان روستایی كشورمان را دارد. صحنههای فیلم غالباً یك خانة محقر روستایی را نشان میدهد كه همة اهل آن خانه و آن روستا به لهجة كرمانی صحبت میكنند. در شیار 143 از آبوتاب و رنگولعاب و ترفندهای سینمایی و صحنههای پرزدوخورد و عملیات حیرتآور تیراندازی و رانندگی در جادهها و كلیشههای تكراری بعضی فیلمهای دیگر خبری نیست.
اكنون میباید پرسید اگر شیار 143 از جاذبههای معمول سینمایی استفاده نكرده است چه چیز آن را مورد علاقه و توجه مردم و صاحبنظران سینما كرده است؟ پاسخ این است كه شیار 143 قوت اصلی و جاذبه فراوان خود را از حقیقتی بهدست آورده كه نویسنده و كارگردان فیلم (خانم نرگس آبیار) آن را دیده و شناخته و از كنار آن بیاعتنا نگذشته است. حقیقتی كه به فیلم اعتبار بخشیده، ایمان است و میوههای آن كه صبر و توكل و ایثار و شجاعت باشد.
وقتی جنگ عراق علیه ایران آغاز میشود، یونس، تنها پسر یک خانواده روستایی، كه مادرش «الفت» او را با بیپدری بزرگ كرده، همراه با تنی چند از جوانان روستا و صدها و هزاران نفر از جوانان استان خود عازم جنگ میشود، با این امیدواری كه به زودی به خانه بازگردد و داماد شود. اما این آرزو هیچگاه برآورده نمیشود و آن مادر تا پایان جنگ منتظر میماند الفت، روزی هزار بار میمیرد در حسرت اینكه یك بار دیگر فرزندش را ببیند. زان پس دو سال دیگر تا بازگشت اسیران جنگ و سپس از پنج سال دیگر چشم به در میدوزد تا كسی در خانه او را بكوبد و از یونس او، از یوسف گمگشته او خبری بیاورد. سرانجام انتظار تلخ و طاقتسوز پانزده ساله به پایان میرسد و یونس به خانه بازمیگردد. اینجاست كه زیباترین و گیراترین صحنههای فیلم آفریده و ساخته میشود. بازی مكرر دوربین روی دو صحنه آغاز و پایان زندگی یونس غمانگیزترین صحنه فیلم است. مادر گریه نمیكند، او اهل صبر و تسلیم است، اما در سینما، تماشاگران، گریه میكنند. در این صحنه، این تماشاگران هستند كه شیار 143 را با اشك و آه خود كامل میكنند. به قول اخوان، «ابرهای همه عالم، شب و روز، در دلم میگریند».
داستان شیار 143، به هیچوجه داستانی عجیب و غریب و تخیلی نیست. این فیلم زندگی واقعی یك مادر شهید را حكایت میكند. مادری كه در ایران امروز نمونه بسیار دارد. همان مادران چشم به راه، كه هر وقت تشییع پیكر تازهیافته شهیدان اعلام میشود، عكس جگرگوشگان خود را به سینه میفشارند و از این و آن سراغ فرزند خود را میگیرند.
جنگ و جبهه یكی از واقعیات برجسته و درخشان و مهم انقلاب اسلامی ماست . انقلاب، واقعیتهای ناشناخته فراوان دارد، جنگ هم زوایای ناشناخته بسیار دارد. جنگ، صدهزار جلو داشته است كه برای دیدن آنها صدهزار دیده لازم است. دوربین فیلم شیار 143 یكی از آن صدهزار دیده است. نویسنده و كارگردان شیار 143 به سراغ یكی از واقعیتهای ناشناخته جنگ رفته است. واقعیت مادران چشم انتظار. آنها كه روزی فرزندان مثل دستهگل خود را بوییدند و بوسیدند و به جبهه فرستادند و سپس سالها چشم به در دوختند تا مسافرشان از سفر برگردد. فیلم شیار 143، فیلمی هنرمندانه است، اما هنرمندی تهیهكننده و كارگردان و بازیگران این فیلم از جنس هنرمندیهای هنرپیشگان فیلمهای هالیوود و بالیوود نیست، هنر آنها در این است كه اجازه دادهاند واقعیت، همانطور كه هست، روایت شود و به نمایش درآید. هنر آنها در این است كه حقیقت را «بزك» نكردهاند، بلكه اجازه دادهاند با زیبایی ذاتی خودش جلوه كند. سادگی و صمیمیت شیار 143 به اندازهای است كه بیننده به آن به چشم یك فیلم مستند نگاه میكند و این عیب فیلم نیست بلكه حسن آن است. سینمای حقیقت اینجا حقیقت پیدا كرده است. در این فیلم، همه، هنرمندانه، خود را كنار كشیدهاند تا واقعیت، حقیقت خود را، آنچنان كه هست، نشان دهد.
شیار 143، فیلمی است فوقالعاده انسانی و علت جاذبه بیهیاهوی آن نیز همین انسانی بودن آن است. این فیلم احساسات و عواطف یك مادر را بیان میكند، از رنجی كه او میبرد حكایت میكند و غم و درد او را به تماشاگرمنتقل میسازد؛ غصه دلواپسی، نگرانی، چشم انتظاری او را، دلبستگی، امیدواری، شور و اشتیاق دوست داشتن فرزند و خلاصه پانزده سال زندگی او را در برزخ بیم و امید، در میانه تاریكی و روشنایی، زندگی در حال چشم دوختن به افقی كه نه روشن است و نه تاریك. شیار 143 انسان را با همه رگ و گوشت و پوست و خونش، مادر را با احوال زنانهاش، با نجواهای نیمهشب صمیمانهاش، با نغمههای روزانه روستاییش، به نمایش میگذارد.
موضوع بسیاری از فیلمهای سینمای ایران، در دهههای اخیر، زن و زندگی زنانه بوده است. اما زنی كه در شیار 143 معرفی میشود. زن دیگری است او دختر دانشجویی نیست كه گرفتار تمایلات عاشقانه همكلاسی خود شده باشد. پرستاری نیست كه در بیمارستان ماجراهایی بر او بگذرد، او یك مادر شهید است، زنی روستایی، كه پانزده سال است چشم به در دوخته تا فرزندش را ببیند. او یك زن قهرمان ایرانی است و نماد و نمونه نزدیك به یك میلیون مادر ایرانی است. كه فرزندان خود را به جبهه فرستادهاند. نویسنده و كارگردان چون خود یك زن بوده، در درك و بیان عوالم زنانه و احساسات مادری موفق بوده است. شیار 143، بیست و شش سال پس از اعلام آتش بس، نسل جوان امروز ایران را با یك صفحه از كتاب چندهزار صفحهای جنگ آشنا میكند. نسلی كه جنگ را ندیده و بسا كه داستان آن را هم نشنیده باشد.
بعید نیست كه این فیلم به مذاق و مزاج جشنوارههای كن و اسكار خوش نیاید. آنها فیلمهای دیگری را میپسندند و شیفته هنرپیشههای جوانی هستند كه حاضر شده باشند باورها و ارزشهای جامعه خود را در مقابل دوربینهای آنها به حراج بگذارند. آنها به كارگردانهایی جایزه میدهند كه ایران را یكسره سیاه سیاه نمایش دهد. اگر آنها شیار 143 را نپسندند باكی نیست. مردم ایران این فیلم را میپسندند چون در این فیلم خود را میبینند، زنان و مادران ایرانی را میبینند با قامتی استوار و ایمان و ارادهای چون كوه. مردم ایران با دیدن قد خمیده الفت، راز ایستادگی و استواری قامت بلند ایران را در هفت هزار سال تاریخی كه دارد كشف میكنند. باید از همه كسانی كه با تولید شیار 143 نگاهی دیگر را برای دیدن واقعیتهای ایران و زن ایرانی تجربه كردهاند، سپاسگزار باشیم.
پایان پیام/
نظر شما