خبرگزاری شبستان: سحر با كيفيتترين موعد تقويم شبانهروزي و زمينه زماني عاليترين تكاپوهاي عقلي و نابترين تلألوهاي روحي و بهترين بازه زماني ارتزاق مادي و معنوی و كانون فعاليت و جدّيت اغلب سعادتمندان دنيوي و اخروي تاريخ است. اسلام، سحر را به نقطه ثقل عبادت و تربيت شبانهروزي تبديل كرده و باكيفيتترين عبادات خود را در كيفيترين آنات آن قرار داده است.
قدرشناسي از«سحر» در فرهنگ عمومي ايرانيان، البته همتراز با جايگاه آن در فرهنگ اعتقادي ايشان نيست. عموم ايرانيان، خصوصاً جمعيتهاي شهرنشين، عليرغم باور دروني خود به اهميت راهبردي «سحرخيزي» در تدبير جنبههاي مادي و معنوي زندگي، امّا در جلوه بيروني، فاصله زيادي با فرهنگ معنوي و حتي مادّي سحرخيزي دارند. بيشترين آمار مربوط به قضاء نماز مربوط به نمازهاي صبح ايشان است. حتّي اغلب مؤمنيني كه مقيد به نماز جماعت هستند كمتر تلاش ميكنند تا فريضه صبح را به جماعت برگزار كنند. اين واقعيت تلخ عليرغم غلظت كمتر امّا در امامان جماعت نيز ديده ميشود، چنانچه انگيزههاي اغلب ايشان براي امامت فريضه صبح كمتر از امامت فريضه ظهر و عصر يا مغرب و عشاء است. جالب اينكه فرهنگ مسجدداري نيز از اين قاعده مستثني نبوده و اكثر مساجد كشور عليرغم فعاليت قابل توجه در موعد ظهر و مغرب، امّا در وقت صبح تعطيل و چراغ خاموشند. اين يك واقعيت دردناك است كه سنّت اقامه نماز شب و متصل كردن آن به جماعت صبح و سپس همّت به ساير عبادات و زيارات بينالطلوعینی از بسياري مساجد ما رخت بربسته است و ظاهراً عزم همهجانبهاي هم براي احياء آن وجود ندارد.
با اين حال به نظر ميرسد كه حلّ سطوح قابل توجهي از اين چالش فرهنگي، عليرغم فراگيري و گستردگي آن چندان دشوار نيست. طرح پيش رو متضمن ايدهاي ساده ولي كاربردي برای حل سطوحی از این معضله است؛ به نظر ميرسد که با هزينهاي اندك بتوان ظرفيت جماعت صبح را حداقل در شهرهاي بزرگ 50% افزايش داد. اجرای اين ايده، خصوصاً در كلان شهری مثل تهران- كه به بركت انقلاب اسلامي و طي دو دهه گذشته صاحب دهها حوزه علميه كوچك و بزرگ در مناطق مختلف آن شده است- از سهولت بيشتري برخوردار است. بدين ترتيب كه برروي نقشه جامع تهران، در مرحلة اول محل، حوزههاي علميهاي كه طلبه حجرهنشين دارند، مشخص شود. در مرحله دوم مساجدي كه در اطراف هر حوزه علميه به عنوان اقمار جغرافيايي آن محسوب ميشوند، شناسايي شوند.
مسجد اقماري به مسجدي اطلاق شود كه فاصله آن تا حوزه علميه بيش از 15 دقيقه نباشد. در مرحله سوم، مساجدي كه در فاصله حداكثري 15 دقيقهاي مسجد در يك مسير قرار ميگيرند مشخص شوند. در مرحله چهارم، ظرفيتهاي طلبگي حوزههاي علميه بررسي شود كه از چه تعداد طلبهاي كه توانايي اقامه جماعت صبح و بيان يك يا چند حديث و مسأله شرعي و... برخوردارند. در مرحله پنجم، باتوجه به تناظر ظرفيت طلبگي حوزهها و ظرفيت مسيرهاي مسجد خيز پيرامون حوزه، براي هر مسير يك دستگاه اتومبيل درنظر گرفته شود كه آقايان طلاب را در يك مسير مشخص نزديك مساجد يكي يكي پياده كند. آقای راننده پس از رساندن طلبه آخر به مسجد، خود نيز به امامت او جماعت صبح را اقامه كند و پس از بيانات و برنامههاي ديگر و در مسير بازگشت، ساير آقايان طلاب را سوار و به مقصد حوزه علميه برساند. بديهي است كه مركز رسيدگي به امور مساجد پيشاپيش هماهنگيهاي لازم را با خادمین مساجد انجام داده و خادم موظف است كه نيم ساعت قبل از اذان صبح چراغ مسجد را روشن و درب آن را باز كند. مركز رسيدگي به امور مساجد ميتواند حتي با هزينههاي حداقلي، متناسب با ظرفيتهاي جمعيتي هر مسجد، قدري تغذيه را (مثلاً جعبهاي خرما) در اختيار طلبه امام جماعت قرار دهد تا در مسجد مربوطه مصرف گردد.
اين ايده فارغ از مزيتهاي آن در احياء ساده و كم هزينه فريضه صبح برای استفاده بهينه از ظرفيتهاي حوزههاي علميه و نيز كارآموزي تدريجي و كم هزينه طلاب جوان بسيار مؤثر باشد. طلبهاي كه از سالهاي مياني درس و بحث در چارچوب يك فضاي محدود و به نسبت ساده مردمي، امكان آزمون و خطاي تبليغي مييابد، بصورت طبيعي، توانمندي تبليغي خود را با هزينه بسيار كمتر و تسلّط بيشتري ارتقاء داده و زودتر وارد فرآيند مسئوليتپذيري شرعي و مذهبي شده است.
حجت الاسلام علی جعفری، کارشناس و محقق در حوزه ارتباطات اجتماعی
پایان پیام/
نظر شما