زن معاصر/ ازدواج/ اشتغال (2)

از دیدگاه اسلام اشتغال زن در مکان هایی که مرد و زن با یکدیگر کار می کنند، ممکن است حساسیت او را نسبت به مرد و حساسیت مرد را نسبت به او کاهش دهد. در نتیجه، خانواده دیگر یگانه محل تعامل عاطفی بین زن و مرد نیست.

به گزارش خبرگزاری شبستان//خراسان رضوی

 

اشاره: اسلام تقدس تجرد را نمی پذیرد بلکه ازدواج را مقدس می داند و دوست داشتن زن را از اخلاق پیامبران می داند. از نظراسلام ازدواج دارای ابعاد فردی و اجتماعی است و تمتع شخصی و مسرت فردی انگیزه افراد در تشکیل زندگی خانوادگی است، اما دین اسلام اصرار زیادی دارد که محیط خانواده کانون خوشی ها باشد و در عوض محیط اجتماع، محیط کار و فعالیت است.

 

در این مورد شهید مطهری می گوید ازدواج تنها برای آن نیست که زن و مرد از مصاحبت هم لذت ببرند بلکه ازدواج برای آن صورت می گیرد که کانونی برای پذیرایی نسل آینده تشکیل شود و خانواده محیطی است که عواطف اجتماعی و انسانی در آن رشد می کند و افراد یک ملت خود را برادر یکدیگر می بینند.


مهریه و نفقه از دیگاه شهید مطهری(ره)

مطهری تاریخ وجود رسم مهریه را به پنج مرحله تقسیم می کند.

 

در مرحله اول که به دوران ما قبل تاریخ باز می گردد به دلیل رواج رسم مادر سالاری فرزندان حاصل از ازدواج های بیرون قبیلگی، به مادر منتسب می شدند در این دوره مهریه هایی وجود نداشت.

 

درمرحله دوم پس از آن که مرد به نقش خود در تولید نسل آگاه شد و خود را صاحب اصلی فرزند شناخت زن را تابع خود ساخت و دوره پدر سالاری آغاز شد، در این دوره گزینش همسر با ربودن دختران قبایل دیگر صورت می پذیرفت.

 

در دوره بعد رسم دزدیدن دختران قبایل دیگر منسوخ شد و به جای آن مرد اجیر پدر زن می شد و همسر خود را در ازای خدمت به پدر زن خود به دست می آورد.

 

در مرحله چهارم مرد به جای کار نزد پدر زن خود، هدیه ای را تقدیم پدر زن خود کرد.


در پنجمین مرحله که مطهری آن را مرحله اسلام می داند مرد هنگام ازدواج هدیه را پیشکش خود زن می کند. در این مرحله زن استقلال مالی خود را حفظ می کند و به خواست خود شوهر خود را می گزیند، تا زمانی که به خانه شوهر نرفته کسی حق ندارد او را به خدمت خود در آورد و محصول کار او به خودش تعلق دارد.


مطهری وجود مهریه را لازم می داند و پیدایش آن را نتیجه تدبیر ماهرانه آفرینش می داند که کارکرد آن تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها است او می گوید: مهر از آنجا پیدا شد که در متن خلقت نقش هر یک از زن و مرد در مساله عشق مغایر نقش دیگری است، نوع احساسات زن و مرد نسبت به یکدیگر یک جور نیست. قانون خلقت، جمال و غرور و بی نیازی را در جانب زن، و نیازمندی و طلب و عشق و تغزل را در جانب مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی بدنی به همین وسیله تعدیل شده است.


وضعیت نفقه نیز همانند مهریه در اسلام وضعیتی مخصوص به خود است. مطهری می گوید قرآن استقلال اقتصادی زن را به رسمیت شناخته است و از این رو پرداخت نفقه به زن را یکی از انواع سه گانه نفقه در اسلام قرار داده است.

 

شهید مطهری(ره) عقیده اسلام را درباره نفقه چنین بیان می کند:

از نظر اسلام تامین بودجه کانون خانوادگی از جمله مخارج شخصی زن به عهده مرد است، زن از این نظر مسئولیتی ندارد زن فرضا دارای ثروت هنگفتی بوده و چندین برابر شوهر دارایی داشته باشد، ملزم نیست در این بودجه شرکت کند.

 

از دیدگاه اسلام خانواده بهترین مأمن و شایسته ترین کانون برای تربیت فرزندان است و والدین اولین مربیان این مدرسه بزرگ تربیتی اند. زوجین در سایه همدلی و ایمان می توانند بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی فرزندان خود فراهم کنند و در پناه کانون گرم و پر محبت خانواده تمامی فراز و نشیب های زندگی را برای عبور فرزندان خود هموار سازند و آن ها را از گذرگاه های دشوار زندگی به سوی رشد و تعالی رهنمون گردند.

 

اما در عصر حاضر، خانواده با 2 رویکرد مخاطره آمیز و متفاوت رو به روست که در هر دوی آن ها خودنگری، مصلحت خانواده و فرانگری را فدا کرده و این کانون انس و الفت و مودّت و رحمت را به سراشیبی سقوط نزدیک ساخته است.

 

از دیدگاه شهید مطهری این 2 رویکرد، رویکرد نوینی که به نام تمدن و مدرنیته، خانواده را می بلعد و با نگرش برون دینی بر پایه فرهنگ اومانیستی و ایده آلیستی، بشریت را در معرض تهدید قرار می دهد و دیگری رویکردی که برخاسته از سنت های غلط و آمیخته با خرافه و جهل و یا تعصب است برای خلاصی از افراط گری نوع اول و تفریط گرایش دوم، سلامت و استحکام خانواده راه سومی را می طلبد که همان راه تعادل و میانه گزینی احسن است.

 

به عقیده او اسلام به شکل بی سابقه ای جانب زن را در مسائل مالی و اقتصادی رعایت کرده است و شهید مطهری در پاسخ به از بین رفتن دلیل لزوم نفقه در دنیای معاصر به دلیل اشتغال زنان و بی نیازی از شوهر، می گوید: به چند دلیل پرداخت نفقه هنوز در دنیای کنونی ضروری است. دلیل نخست آن است که عصر مدرن نمی تواند طبیعت مرد و زن را تغییر دهد و مرد در دنیای مدرن هنوز مظهر نیاز و احتیاج و زن مظهر بی نیازی است و اسلام مرد را به صورت خریدار و زن را به صورت صاحب کالا می شناسد. اما نیاز روحی مرد به زن باعث می شود که او پول خود را به زن بدهد.

 

شهید مطهری می گوید: تجمل و زینت جزو زندگی زن و از احتیاجات اولیه اوست و آن چه یک زن در زندگی معمولی خود خرج خودآرایی می کند برابر با مخارج چندین مرد است،دلیل سوم استاد مطهری آن است که نیروی کار زن کمتر از مرد است و اگر مرد به یاری زن نپردازد، زن از تامین مخارج خود ناتوان خواهد بود و سرانجام اینکه بقای زیبایی و نشاط زن مستلزم آسایش بیشتر است و اگر زن مجبور باشد مانند مرد کار کند غرورش درهم می شکند و زیبایی اش از بین می رود.

 

عوامل مؤثر بر گرایش زنان به اشتغال

شاید اولین سؤال اینجا درباره علت گرایش شدید زنان به اشتغال باشد. در پاسخ به این سؤال غالباً پاسخ هایی داده می شود مانند کمک به اقتصاد خانواده، عزتمندی اجتماعی، اثبات قابلیت های زنان در عرصه های اجتماعی، استقلال مالکیت، فرار از تنهایی ناشی از تجرد یا زمان فراغت، به دست آوردن پشتوانه ای برای ایام پیری، ضرورت حضور در عرصه های زنان از جمله معلمی مدارس دخترانه و مامایی.


گرچه این پاسخ ها فی الجمله گرایش زنان را به حضور فعال در کارهای اقتصادی توجیه می کنند، اما عوامل دیگری در کارند که بیشتر به دولت ها و نظام های مسلط جهانی مربوط می شوند که در جای خود باید مورد بحث قرار گیرند.

 

در اینجا به اجمال به برخی از این انگیزه ها اشاره می شود؛ ابتدا کنترل جمعیت، دولت ها راه های گوناگونی را برای کنترل جمعیت توصیه می کردند اما هیچ گاه با موفقیت همراه نبود. برای این کار به طرح شعارهایی هم چون آزادی زنان و شرکت فعال آن ها در فعالیت های اقتصادی پرداختند تا از این راه زنان را از قید خانه داری و مادری آزاد سازند و در نتیجه، میل آن ها را به فرزند آوری کاهش دهند.
 

دیگر سلب مسئولیت از مردان در تأمین هزینه های خانواده نیز راه حلی است که زنان را ناگزیر از روی آوردن به بازار کار می کند و در نتیجه به کاهش جمعیت منجر می شود و این پدیده، برخی از کشورهای توسعه یافته از جمله کشورهای اروپایی را با رشد منفی جمعیت و پیری جمعیت مواجه کرده است.

 

حفظ حیات نظام سرمایه داری: نظام سرمایه داری یکی از راه های تجاری خود را توسعه در مصرف می داند. بدیهی است که لازمه مصرف زیاد، داشتن درآمد کافی است. تشویق زنان به حضور فعال در عرصه های اقتصادی در واقع، از الگوهای نظام سرمایه داری به منظور تحصیل درآمد و لاجرم مصرف بیشتر است و این عامل سوم است.


عوامل دیگر افزایش زنان تحصیل کرده و تغییر نظام ارزشی، مطالبات آنان را برای حضور در صحنه های اقتصادی افزایش می دهد و علاقه دولت ها به تسریع در دستیابی به شاخص های توسعه سبب شده است که از تمامی امکانات موجود از جمله پتانسیل زنان به عنوان نیمی از قوای فعال جامعه استفاده کنند اما لازم است بررسی شود که خانواده به عنوان نخستین کانون تربیت فرزندان، در چنین شرایطی با چه چالش هایی مواجه می شود.

 

اشتغال زن در محیط مردانه


از دیدگاه اسلام اشتغال زن در مکان هایی که مرد و زن با یکدیگر کار می کنند، ممکن است حساسیت او را نسبت به مرد و حساسیت مرد را نسبت به او کاهش دهد. در نتیجه، خانواده دیگر یگانه محل تعامل عاطفی بین زن و مرد نخواهد بود و بیم آن می رود که گرمی و شور و نشاط خانوادگی تضعیف شود و فضای خانواده از تعامل نارسا و ناقص عاطفی پر شود، به گونه ای که حتی تقسیم مساوی وظایف و نقش های مربوط به اداره منزل و امور تربیتی فرزندان، بین زن و شوهر، نتواند ضایعات ناشی از چنین تعاملی را جبران کند.

 

حضور زن در عرصه های مردانه هم چنین سبب کم رنگ شدن صفات زنانه و پذیرش صفاتی مانند میل به تسلط گری، که مردانه تلقّی می شود، می گردد. این تغییرات سبب می شود که زن در محیط خانواده، آن جا که ویژگی های زنانه کارآیی خود را آشکار می سازد، فعال عمل نکند، در نتیجه فرزندان آسیب پذیر شوند.

 

از جمع بندی مطالب می توان نتیجه گرفت که اشتغال زوجین گرچه فوایدی مانند بهبود وضعیت اقتصادی و تأمین نیازهای مادی خانواده، عزتمندی اجتماعی، اثبات قابلیت های زنان در عرصه های اجتماعی، و استقلال مالی و به دست آوردن پشتوانه ای برای ایام پیری زنان و نیز رفاه و تأمین نیازهای مادی بیشتر، خود نظم دهی و رشد سازگاری اجتماعی سریع تری را برای فرزندان به دنبال دارد، اما در مجموع می توان گفت: تأثیرات نامطلوبی در فرایند رشد فرزندان، به ویژه رشد عاطفی آن ها بر جای می گذارد و میزان آسیب پذیری کودکان را در سال های اولیه کودکی افزایش می دهد.

 

در اینجا به برخی از این آثار منفی اشاره می کنیم: کودک در بدو تولد نخستین رابطه خود را با مادر برقرار می کند. او باید بتواند در کنار مادر احساس امنیت کند؛ یعنی این احساس را که مادر همواره برای ارضای نیازهای وی در کنارش قرار دارد. مادران شاغل به دلیل این که بخش قابل توجهی از وقت مفید خود را به کار مشغولند و طبعاً از فرزندان خود دور هستند یا دست کم به موقع نمی توانند نیازهای آن ها را ارضا کنند، احساس عدم اعتماد نسبت به اطرافیان را در کودک به وجود می آورند و این امر باعث می شود مراحل بعدی رشد کودک نیز که مبتنی بر "احساس اعتماد" است، دچار اختلال شود.


در مرحله دوم رشد، یعنی دستیابی کودک به استقلال، کودک هم نیاز به مراقبت والدین و هم نیاز به بازخورد آنان دارد و عدم حضور والدین در کنار کودک می تواند این مرحله از رشد کودک را نیز با مشکل مواجه کند و کودک نتواند به"استقلال عمل" دست یابد.

 

کودک بعد از پشت سرگذاشتن دوران کودکی وارد مرحله جدیدی یعنی نوجوانی می شود. در این مرحله، مهم ترین حادثه ای که رخ می دهد"احراز هویت" است.

 

گرچه نوجوان علاوه بر والدین از سایر نهادهای اجتماعی مانند گروه همسالان و مدرسه برای دستیابی به هویت می تواند کمک بگیرد، اما حضور والدین و نقش آن ها در هویت یابی نوجوان بسیار مهم است.

 

در این مرحله، والدین علاوه بر حضور فعال در خانه، باید به طور غیر مستقیم رفتار نوجوان خود را در خارج از محیط خانه رهبری کنند، دوستان او را شناسایی کنند، پرتگاه ها و خطراتی که نوجوان را تهدید می کند به او یادآوری کنند.

 

والدین باید روابط دوستانه ای با فرزند خود برقرار کنند تا نوجوان علاوه بر احراز هویت، از گذرگاه دشوار بلوغ و بحران های مخاطرآمیزه دوره نوجوانی عبور کند. در این دوره حساس، اشتغال زوجین، به ویژه اگر به صورت تمام وقت نیز باشد، خطرات جبران ناپذیری را می تواند برای نوجوان در بر داشته باشد که یکی از آن ها عدم دستیابی به هویت و مبتلا شدن به پراکندگی نقش است و به دنبال آن، انواع بزهکاری ها نوجوان را تهدید می کند.

 

 پایان پیام/

کد خبر 42533

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha