خبرگزاری شبستان: عده ای از جوانان اصفهان، محضر یکی از علما و عرفای زمانه ما شیخ محمدحسین ارباب می رسند و می گویند ما علاقمند به نماز هستیم اما از آنجایی که متوجه الفاظ عربی نمی شویم می خواهیم نماز را به فارسی بخوانیم. اتفاقا ایشان هم همراهی می کنند که چه خوب است شما تا این حد به فهم نماز اهمیت می دهید و می خواهید نمازتان را با حضور قلب بخوانید. من هم وقتی جوان بودم مثل شما فکر می کردم و دوست داشتم نماز را فارسی بخوانم اما هرچه به این در و آن در زدم نشد. جوان ها مشتاق می شوند که ببینند چرا این عالم و عارف نتوانسته نمازش را به فارسی بخواند. شیخ محمدحسین ارباب روی می کند به این جوان ها و می گوید مشکل ما بر سر تطبیق واژه های نماز بود. یعنی از همان تکبیره الاحرام به مشکل برخوردیم. یعنی از همان الله اکبر که نماز با این تکبیر شروع می شود گفتیم بسبار خب! ما می خواهیم نماز را به زبان فارسی بخوانیم. حالا به جای این الله اکبر چه بگذاریم. دیدیم هر لفظی به جای الله اکبر بگذاریم جای الله اکبر را نمی گیرد، محال است آن جامعیت و دربرگیرندگی الله اکبر را داشته باشد. بعد هم که نماز را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می کنیم از همان ب بسم الله، مشکلات آغاز می شود.
گفتگوی سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام غلامرضا عادل، کارشناس دینی به چند سؤال و ابهام درباره نماز می پردازد.
یکی از سؤالات و ابهاماتی که به ویژه در ذهن جوان ها مطرح می شود درباره شکل بیرونی و مهندسی حرکات نماز است. این که چرا ما نماز را این گونه می خوانیم. مثلا چرا نمازها با این تعداد رکعت است یا اصلا چرا برای هر نماز سجده و رکعتی طراحی شده است. ما از پیامبر مکرم اسلام (ص) این سفارش را داریم که نماز بخوانید "آن گونه که من می خوانم." می خواهم این پرسش را از جنابعالی مطرح کنم که آیا اندیشیدن در این باره صحیح است؟ اگر نماز جزو امور تعبدی است آیا فکر کردن درباره این که چرا مهندسی حرکات نماز به این گونه است یا مثلا این اذکار و آیاتی که در نماز خوانده می شود راه به جایی می برد؟
موضوع نماز از جمله فروعیات دین ماست اما آیات و روایاتی که در این باره داریم نشان می دهد که چقدر موضوع جدی است. نماز در کلام پیامبر (ص) و معصومین (ع) ما ستون و عمود خیمه دین تصور شده است یعنی همان طور که عمود و ستون نمی گذارد که یک خیمه فرو بریزد نماز هم چنین جایگاهی دارد و نمی گذارد دیانت و شریعت فرو بریزد اما درباره این پرسش که آیا ما می توانیم در این باره تفکر کنیم پاسخ این است که بله، راه تفکر در این باره باز است اما این تفکر، چارجوب و شرایط خاص خود را دارد.
ممکن است بفرمایید چه چارچوبی؟
طبیعی است هر راهی، ملزومات، لوازم و اقتضائات خود را نیازمند است. این جا هم از آن جایی که ما با ظرافت های بسیار مواجهیم کسی که می خواهد وارد این وادی شود طبیعتا باید مجهز به این میدان ورود کند. شما نگاه کنید. هر کدام از ما از مرجع تقلیدی تبعیت می کند اما همیشه اختلاف فتوا بوده و خواهد بود. شما می بینید یک مرجع می گوید اگر نمازگزاری در این شرایط باشد نمازش را باید کامل بخواند اما مرجع دیگری معتقد است نمازگزار، نمازش را در همان حالت باید شکسته بخوااند، بنابراین باب اجتهاد در این باره باز است اما کسی که می خواهد دست به اجتهاد بزند باید مجتهد باشد به این معنا که مقدمات اجتهاد را طی کند و در این باره اندیشه کند و بداند در یک چارچوب مشخص در این باره داوری می کند.
منظورتان از چارچوب چیست؟
منظورم پرهیز از اجتهاد به رأی است. ما در دین اسلام و مکتب تشیع از افتادن در تفسیر به رأی منع شده ایم و هرکس نمی تواند ظن و گمان و پندار خودش را به متن دین سرایت دهد در این صورت ما با گمراهی مواجه خواهیم بود. اجازه بدهید برای این که بحث روشن تر شود خاطره ای در این باره بیان کنم. عده ای از جوانان اصفهان، محضر یکی از علما و عرفای زمانه ما شیخ محمدحسین ارباب می رسند و می گویند ما علاقمند به نماز هستیم اما از آنجایی که متوجه الفاظ عربی نمی شویم می خواهیم نماز را به فارسی بخوانیم. اتفاقا ایشان هم همراهی می کنند که چه خوب است شما تا این حد به فهم نماز اهمیت می دهید و می خواهید نمازتان را با حضور قلب بخوانید. من هم وقتی جوان بودم مثل شما فکر می کردم و دوست داشتم نماز را فارسی بخوانم اما هرچه به این در و آن در زدم نشد. جوان ها مشتاق می شوند که ببینند چرا این عالم و عارف نتوانسته نمازش را به فارسی بخواند. شیخ محمدحسین ارباب روی می کند به این جوان ها و می گوید مشکل ما بر سر تطبیق واژه های نماز بود. یعنی از همان تکبیره الاحرام به مشکل برخوردیم. یعنی از همان الله اکبر که نماز با این تکبیر شروع می شود گفتیم بسبار خب! ما می خواهیم نماز را به زبان فارسی بخوانیم. حالا به جای این الله اکبر چه بگذاریم. دیدیم هر لفظی به جای الله اکبر بگذاریم جای الله اکبر را نمی گیرد، محال است آن جامعیت و دربرگیرندگی الله اکبر را داشته باشد. بعد هم که نماز را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می کنیم از همان ب بسم الله، مشکلات آغاز می شود.
شما نگاه کنید حضرت ابراهیم علیه السلام که پیش از پیامبر ما به پیامبری رسیدند نماز می خواندند همچنان که قرآن از زبان حضرت ابراهیم می فرماید: رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء / پروردگارا من و ذریه ام را برپا دارنده نماز قرار بده ، پروردگارا دعای مرا بپذیر. خب معلوم است آن زمان حمد و سوره به این زبان و با این محتویات نبود، حال در اسلام ما به این نقطه رسیده ایم و اسلام و پیامبرمان از ما می خواهد نمازمان را این طور و با این کیفیت اقامه کنیم.
نکته ای که وجود دارد و شاید یکی از رمزهای این وحدت زبانی باشد این است که اگر قرار بود هر ملیت و قوم و قبیله ای با روش و زبان خود نمازش را بخواند آن وحدت رویه را از دست می دادیم و آرام ارام این اختلاف زبان ها به اختلاف در دریافت ها هم سرایت می کرد و هر کسی اسلام خود را داشت و معلوم نبود این تشتت ها به کجا می کشد.
همین طور است. اگر نماز را یک خیمه و چتر تصور کنیم زیر این خیمه و چتر واحد، نژادها و ملیت ها کنار هم جمع می شوند، پس این طور نیست هر ملتی خیمه خودش را داشته باشد که اگر این گونه بود تفرقه های عجیب و غریبی پیش می آمد. خداوند می فرماید: ان اکرمکم عندالله اتقاکم / هیچ کس از درون انسان ها خبر ندارد و نمی داند احوال درونی آدمیان چگونه است. فقط خداوند است که در این باره می تواند به داوری بنشیند و قضاوت کند، بنابراین ما باید تا آنجا که می توانیم این برابری و یکسانی را در رفتارهایمان لحاظ کنیم و اصلا این که این همه تأکید می شود شما مثل هم و با یک زبان واحد نماز بخوانید به خاطر همین است که آن وحدت و یکسانی حاصل شود. شما این رویه را در حج هم می بینید که مظهر و تجلی بندگی است و همه از فقیر تا غنی با یک لباس محرم می شوند و رنگ ها و تنوع ها رنگ می بازد. این جا هم در نماز می بینیم تنوع زبان ها وقتی به نماز می رسیم کنار می رود تا ما به آن وحدت رویه برسیم. حتی به ما توصیه شده است وقتی نمازتان را می خوانید صفوف نمازهایتان فشرده باشد کنار هم بنشینید. این طور نباشد که هر کسی صف و دسته خود را داشته باشد. بازاری کنار غیر بازاری و فقیر در کنار غنی بنشیند.
یکی از پرسش های رایج درباره نماز که چالش فکری بسیاری از نمازخوان هاست رسیدن به حضور قلب و تمرکز ذهن در نماز است. چه باید کرد که قلب و فکر انسان در نماز از آن حالت پراکندگی دور باشد؟
شما به هر میزان که آن حالت خضوع و خشیت در برابر پروردگار در قلبتان ظاهر می شود و عظمت پروردگار در برابر چشمان تان مجسم می شود به آن حالت حضور قلب در نماز می رسید. ما در روایات داریم وقت نماز که می شد امام سجاد علیه السلام وقتی می خواستند در برابر خداوند بایستند رنگ چهره شان زرد می شد چون امام می دانستند در برابر چه عظمتی قرار است بایستند، پس بنابراین درجه حضور قلب ما در نماز، بستگی به آن پرورش و تربیت و تمرینی است که ما به قلب و ذهن مان داده ایم. این طور هم نیست که این حالت خضوع و حضور قلب به یک باره در انسان پدیدار شود. معلوم است که تمرین می خواهد و با تمرین می توان به آن حالت رسید. آن پراکندگی ذهن به خاطر مشغولیت های دنیا است و به هر میزان که ذهن از آن مشغله ها آزاد شود - نه این که دنیا و مشغله هایش را رها کند وزن آن مشغله ها در ذهن نمازگزار پایین بیاید - فرد می تواند به آن حضور قلب برسد. اولین تمرین هم این جاست که انسان، ذهن خود را متوجه معانی الفاظی کند که بر زبان می آورد. یعنی اگر مثلا می گوید سبحان ربی العظیم و بحمده، متوجه باشد که چه می گوید و معنی این تسبیح خدا چیست. اما توجه کنید این توجه به معانی الفاظ گام اول است و اگر فرد رشد کند می فهمد توقف در معانی الفاظ خود مانع است و نباید در همین مرحله بماند. شهید مطهری محضر عالمی رسید و فرمود من وقتی نماز می خوانم به معانی الفاظ توجه می کنم آن عالم گفت پس کی نماز می خوانید؟ این نشان می دهد که حتی توقف در معانی الفاظ خود حجاب است. نکته دیگر در این باره این است که اگر کسی می خواهد نماز با توجه بیشتر بخواند اذکار و استغفارها را نباید از یاد ببرد به ویزه قبل از شروع نماز، نمازش را به آن اذکار و استغفارها پیوند بزند.
پایان پیام /
نظر شما