خبرگزاری شبستان: مسجد «هدایت» در کوچه باریکی به نام «پارک» در خیابان اسلامبول قرار دارد. نام کوچه را به آن دلیل «پارک» می گفتند که در انتهای آن کوچه، سینمایی به همین نام وجود داشت. به موازات با شکوه تر شدن برنامه های مسجد هدایت، فیلم ها و پرده های سینمای پارک، مستهجن تر و زننده تر می شد.
بر سردر کوچه، آیه «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیاً»نوشته شده بود که به هوسبازان بی خیری که از جلوی مسجد می گذشتند و راه سینما را در پیش می گرفتند از سرانجام بدشان بیم می داد، تا شاید از این خواب غفلت بیدار شوند و با هدایتیان هم گام شوند.
حاج احمد صادق، از یاران بسیار نزدیک آیت الله طالقانی که در ساختن و توسعه مسجد هدایت نقش بسیار مهمی داشت، درباره تاسیس مسجد هدایت که بعدها به پایگاه عمده فعالیت های طالقانی و غالب گروه های مخالف رژیم تبدیل شد، می گوید:
«در مسجد، مشکلاتی از نظر وضوخانه و آبریز وجود داشت. با کسب اجازه از «آقا» از متولیان مسجد خواستیم تا مسجد را وسیع و ترمیم کنیم. «سناتور هدایت» که از اشراف فارس و سرسپرده انگلیس و در ارتباط با دربار بود، مرتبا بهانه می آورد و به عذر اینکه حکومت نمی گذارد و چه و چه، از این کار طفره می رفت، چون «آقا» را شناخته بودند و مشاهده کرده بودند که چگونه در این مسجد کوچک شور و خروشی به پا کرده است.
یادم می آید یک شب در خانه هدایت، «آقا» چنان رفتاری با آنها کرد که هر دو آنها «منظور دور برادر هدایت ها» لال شدند و جرات دم زدن پیدا نکردند. «آقا» با خشونت مجلس را ترک کرد و رفت. هدایت گفت: من اجازه خراب کردن این مسجد را به مشا نخواهم داد. ما بالاخره با جمع کردن پول مسجد را خراب کردیم، چون هدایت بهانه دیگرش نداشتن پول به طور نمام و کمال جهت بنای مجدد مسجد بود. به هرحال در عرض یک سال و چند ماه مسجد به صورت کننی در آمد. از زمانی که مسجد ساخته شد رفته رفته دانشگاهیان و جوانان، تمایل زیادی به آمدن به مسجد، از خود نشان دادند. »
حاج «ابراهیم کریم خانی» خادم مسجد هدایت در این دوران، درباره چگونگی رونق گرفتن مسجد «هدایت» می گوید:
«تاریخ دقیق آمدن به مسجد را به خاطر ندارم. شاید بین سال های 28-27بود. آقای حاج «حبیب الله مبل ساز» که یکی از متدینین بود و بیشتر امور مسجد به دست وی انجام می گرفت، بعد از «سید حسین گیلانی»، با آشنایی قبلی که با «آقا» داشت داشت از ایشان خواهش کرد که به اینجا بیاید و هفته ای یک مرتبه تفسیر قرآن بگوید و ایشان هم دعوت وی را قبول کرد و اینجا آمد و این مسجد به احترام آقا رونق و صفا به خود گرفت.»
مسجد هدایت در کنار دو خیابان مهم تهران یعنی خیابان اسلامبول و لاله زار واقع شده بود که در آن زمانی یکی از مراکز تجمع و تفریح مردم تهران و به ویژه محل تردد و پاتوق طبقات مختلف دانشجو، بازری و اداری محسوب می شد. محلی که مرکز سینماهاست، تئاترها و کافه دانسینگ ها بود و در سراسر خیابان ها و محلات آن، فساد و بی بند و باری موج می زد.
افرادی بودند که برای چرخاندن زندگی خود در کنار خیابان بساط می کردند و یا در کافه ها و سینماهای خیابان اسلامبول و لاله زار کار می کردند. در میان این افراد کسانی بودند که به شدت مقید به خواندن نماز در مسجد بودند و چون مسجد هدایت نزدیک ترین محل به کسب شان بود، برای اقامه نماز به مسجد هدایت می آمدند.
آیت الله طالقانی وقتی بین دو نماز یا به مناسبت هایی سخنرانی می کرد، بیشتر از همه روی این افراد تاثیر می گذاشت به طوی که هرگاه ماموران ساواک به حریم مسجد تجاوز می کردند و یا برای آیت الله طالقاتی مزاحمتی ایجاد می شد، آنها به شدت از ایشان دفاع می کردند . «سید حسین طالقانی» فرزند آیت الله طالقانی در این باره می گوید:
«بچه بودم و داشتم با فاصله پشت سر «آقا» می رفتم مسجد، یکی از لات های خیابان اسلامبول در حالی که سیگاری دست اش بود، دنبال آقا راه افتاد و شروع کرد به حرف های نامربوط زدن و متلک گفتن. یک عزیزخانی در کنار خیابان بساط داشت و ورق و این چیزها می فروخت.
یک مرتبه دیدم بساط اش را رها کرد و آمد این طرف خیابان و با آن مرد درگیر شد و کتک مفصلی به او زد به طوری که آخر سر آقا میانجیگیری کرد و فرد مزاحم را از دست عزیزخان و دوستان اش نجات داد! آقا این طور روی آدم ها اثر می گذاشت و اعتقاد داشتکه این آدم های بد بختی هستند که به خاطر شرایط به این راه ها کشیده شده اند، کما اینکه بعد از انقلاب در مورد قلعه شهر نو همین اعتقاد را داشت و می گفت نباید آنها را آزار و اذیت کرد و می گفت بیخود آنجا را آتش زده اند. می گفت ما اگر قدرت داشته باشیم آنها را تحت سرپرستی و تعلیم قرار می دهیم. »
ادامه دارد ...
نظر شما