خبرگزاری شبستان: در اواخر دهه 1320، خیابان های لاله زار و استامبول، از خیابان های معروف و پر رفت و آمد تهران بود. بازاری های جوان که طی چند سال اشغال ایران به وسیله متفقین در جریان جنگ جهانی دوم، از هیچ به همه چیز رسیده بودند، دیگر حجره های بازار و کاروانسراها را جایی مناسب کسب و شان نمی دانستند و هرکدام درصدد سبقت از دیگری بودند تا بالای شهر مغازه ای دست و پا کنند.
خیابان های سوگلی پایتخت که روزولت و استالین و چرچیل، در یک نشست به آن لقب «پل پیروزی» دادند، حالا پس از پایان جنگ به تحولی نیاز داشت. لازم بود که بالای دکان های موجود در ناصرخسرو و بوذرجمهری و بازار، مغازه های لاله زار و استامبول باز می شود و پیرایش گردد.
روزگار کم کم می رفت تا طی یکی دو دهه دیگر، توسط سرمایه داری دلال و تازه به دوران رسیده، یک بازار مکاره مصرف بسازد. هر روز یک مغزه پر زرق و برق و لوکس گشوده شود تا سربازان آمریکایی، روسی و انگلیسی و ... که هنوز در این مامن بودند در خیابان هایش، هفته هایی از تعطیلات خود را به استراحت بگذرانند.
این چنین بود که خیابان های پر رفت و آمد لاله زار و استامبول ، پر شد از سینماها و تئاترها و کاباره های مدرن، صندلی های بلند واکسی ها در مدخل پاساژها، داروخانه های آلمانی، سازمان های بیمه روسی، پیاله فروشی ها و چایخانه های مدرنی مثل کافه فردوسی که پاتوق روشنفکران و اهل ادبی چون صادق هدایت و سایر هنرمندان بود. جوانان و دانش آموزانی بودند که در پیاده روی های این خیابان قدم می زدند و با دوستان شان مقابل این جایگاه ها و پاتوق های شناخته شده، قرار ملاقات می گذاشتند. اما جیب هایشان آن قدر خالی بود که حتی نمی تواستند پول چای ترکی قهوه خانه هایی را که تخته نرد و سنگ هم داشت، بپردازند.
در این وانفسا و بازار مکاره رنگارنگ، در خیابان استامبول، مسجد نوسازی دایر بود به نام مسجد «هدایت». با پیشخوان و طاق بلند کاشی کاری شده و به امامت سیدجوانی به نام سیدمحمود طالقانی که سجاده اش را در این بازار کفر پهن کرده بود. او پس از سال ها فعالیت سیار در مساجد و اجتماعات مذهبی، اینک امامت جماعت مسجد را به عهده گرفته بود بدین ترتیب این مکان که تا آن زمان تکیه ای راکد بود و به شکل سنواتی اداره می شد با آمدن این سید جوان از رکود درآمده و شور و نشاط تازه ای به خود گرفته بود.
آیت الله طالقانی، پس از آمدن به تهران ابتدا در مسجد ملک دروازه قزوین، تعلیم و تفسیر قرآن را آغاز کرد. این مسجد با آنکه هم نزدیک منزل اش قرار داشت و هم از محلات قدیمی و مرکز کاروان سراها و تجمعات مردم شهری و دهاتی و به خاطر وی توسعه و تجدید بنا شده بود، روح بزرگ اش را قانع نساخت و به دعوت عده ای به مسجد منشور السطلان رفت.
این مسجد کوچک به علت قرار داشتن در مرکز شهر و حوالی میدان سپه و نزدیک بودن به مدرسه دارالفنون و ادارات و وزارت خانه های جدید آن روز، برای جذب جوانان و نسل آگاه و تحصیل کردهف دارای موقعیت خاصی بود و به همین جهت جلسات تعلیم و تفسیر قرآن اش، خیلی زود بین علاقه مندان و به ویژه جوانان تحصیل کرده از مذهب گریخته، معروفیت پیدا کرد و آوازه آن تا مجامع دانشگاهی هم راه یافت.
آیت طالقانی پس از چندی امامت این مسجد را به خواهر زاده اش، حجت الاسلام «سید نورالدین علوی» واگذار کرد و خود امامن مسجد هدایت را قبول کرد. این مسجد از سال 1327 به نور دانش و بینش آیت الله طالقانی روشن شد و به یکی از سنگرهای اصلی و تاریخی مبارزات ضد ستم شاهی تبدیل شد.
دکتر «یدالله سحابی» درباره فعالیت های آیت الله طالقانی پیش از آمدن به مسجد هدایت و دعوت ایشان به این مسجد می گوید:
«در سال 1322 عده ای از مردم روشنفکر ملی و متدین، یک انجمن اسلامی تشکیل داده بودند به نام کانون اسلام، که ش ب های جمعه در خیابان امیریه مجلس تذکری داشتند. سخنگوی آن مجلس آقای طالقانی. من خودم شب های جمعه می رفتم و پای صحبت او می نشستم. ایشان هم خیلی گرم و علاقه مند از افراد دانشگاهی و علم دوست استقبال می کرد. بعد از مدتی ایشان امام جماعت مسجد منشورالسلطان، واقع در سپه غربی شد. ما هم می رفتیم به آن مسجد و جوان ها و دانشجویان و خیلی از افراد تحصیل کرده هم جذب شدند. کم کم با ر سیدن سال های 30، جوان ها بیشتر و بیشتر استقبال کردند و وارد مجلس درس شدند و کار سیاسی و بحث و ابزار عقاید توسعه پیدا کرد.مسجد منشورالسلطان هم کوچک بود. آن زمان در خیابان استامبول مسجد کوچکی با یک مقبره بود. علاقه مندان با کمک اصناف متدین خیابان استامبول و چندتن از دانشجویان و جوانان پرشور آمدند، مسجد را ساختند و آن را توسعه دادند و این مسجد هدایت که امروز هست همان است که یک در، رو به کوچه و یک به خیابان دارد. »
ادامه دارد...
نظر شما