خبرگزاری شبستان: مطلب زیر یادداشتی است از حجت الاسلام خدامراد سلیمیان، عضو هیات علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی که در این یادداشت به بررسی مفهوم لغوی توقیع و اعتبار آن از منظر شیعه پرداخته است.
"توقیع" در لغت به معنای ملحق کردن چیزی پس از فارغ شدن از آن، کاستن از مطالب اضافی در نوشتار و ثبت کردن چیزی در نوشته[1] و نیز آنچه که به عنوان پاسخ در نوشته قرار می گیرد، است.2
اما توقیع در اصطلاح مهدویّت به نوشتههایی گفته میشود که از ناحیة مقدسه و حضرت مهدی(عج) صادر شده است. البته اغلب دانشمندان شیعی اعتبار روایات معصومین، را ـ به دلیل امکان تقیه در توقیعات ـ بیشتر از توقیعات میدانند.
اگر چه نسبت دادن همه توقیعات به آن حضرت کاری مشکل می نماید امّا قرائن فروانی بر انتساب بیشتر توقیعات به آن حضرت در دست است.
یکی از شیعیان به نام "محمّدبن فضل موصلی" که نیابت "حسین بن روح" را قبول نداشت. روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش ـ حسنبن علی وجنا ـ و بنا به پیشنهاد او، برای آزمودن نایب امام، مطلبی را کاملاً محرمانه با هم توافق کردند و حسنبن علی وجنا کاغذی از دفتر موصلی جدا کرد و قلمی تراشید. سپس با آن بدون مرکب، مطالبی را بر روی آن برگه نوشت و آن کاغذ سفید را مهر کرد و به وسیله خدمتکار نزد حسینبن روح فرستاد.
ظهر همان روز ـ در حالی که محمّدبن فضل مشغول غذا خوردن بود ـ پاسخ نامه وارد شد که فصل به فصل در همان برگه ارسالی، پاسخها با مرکب نوشته شده بود. محمّدبن فضل در حالی که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، همراه با حسنبن وجنا به محضر حسینبن روح وارد شدند و از وی عذرخواهی کردند.3
افزون بر کرامتهای حضرت مهدی(عج) در صدور توقیعات که به یک نمونه آن اشاره شد، در متن توقیعات نیز موارد فراوانی از کرامت به چشم میخورد که بیشتر به صورت اخبار غیبی از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن میباشد.
یک نمونه از این توقیعات، زمانی رخ داد که حضرت ولی عصر(عج)، با صدور دستوری از زیارت کاظمین و کربلا نهی کرد. پس از چند ماه معلوم شد خلیفه در آن موقع، دستور داده بود که هر کس به زیارت رود، در کمینش باشند و او را دستگیر کنند.4
اما این که آیا نوشتن توقیعات به خط مبارک حضرت مهدی(عج) بوده باید، گفت: عدهای از کسانی که توقیعها را روایت و نقل نمودهاند تصریح کردهاند که، برخی از این نوشتهها به خط شریف آن حضرت است.
شیخ طوسی به نقل از راوی یک توقیع، این جمله را در کتاب خود نقل کرده است: "در پاسخ نوشته آنان به خط امام زمان (عج) وارد شد که: به نام خداوند بخشنده مهربان؛ خداوند ما و شما را از گمراهی و فتنهها سلامت بخشد و به ما و شما روح یقین عطا کند و ما و شما را از عاقبت بد، پناه دهد... ."5
شیخ صدوق نیز نقل کرده است: محمّدبن عثمان عمری می گوید: توقیعی به خطی که ما آن را میشناختیم، خارج شد [و مشتمل بر این مسأله بود که] هر کس مرا در میان گروهی از مردم، به اسم خود نام ببرد، پس لعنت الهی بر او باد.6
عبارتهای یاد شده بیانگر این مطلب است که بزرگان محدثین، اطمینان داشتهاند توقیعات و یا حداقل بیشتر آنها، به خط خود حضرت نگاشته شده است.
گفتنی است که توقیعات صادر شده از ناحیة صاحب الامر(عج) فقط در دوران غیبت صغرا و نواب خاصّ بوده است و بدین سان نمیتوان به آن دسته از توقیعات صادرشده پس از این دوران چندان اعتماد کرد و به آنها اطمینان نمود.
برخی از این نوشتههایی که به آن حضرت نسبت داده شده از این قرار است:
نامه هایی که گفته شده، از طرف حضرت مهدی(عج) به شیخ مفید رسیده است.
گفته شده این نامه ها به وسیلة شخص مورد اعتمادی به شیخ مفید میرسید؛ ولی نام آن شخص ذکر نشده است. یکی از این نامه ها این گونه آغاز می شود: "نامه ای به برادر با ایمان و دوست رشید ابوعبداللّه محمّدبن نعمان ـ شیخ مفید ـ که خداوند عزّت وی را از محل ودیعه نهادن عهدی که بر بندگان گرفته شده است، مستدام بدارد. به نام خداوند بخشنده مهربان؛ اما بعد، سلام بر تو ای دوستی که در دین مخلص و در باره ما به یقیین مخصوص گشتهای. ما در مورد [نعمت وجود] تو خداوند را سپاسگزاریم...".7
همانگونه که اشاره شد در انتساب این توقیعات به حضرت مهدی(عج)، تردیدهایی جدّی وجود دارد.[8] این توقیعات برای نخستین بار، به وسیله ابومنصور طبرسی (از عالمان قرن ششم)، بدون سند، پس از نزدیک به صد سال پس از وفات شیخ مفید، در کتاب احتجاج نقل شده است. آن گاه شاگرد وی، ابن شهر آشوب (م 588) به آن اشاره کرده و ابن بطریق شاگرد ابن شهر آشوب، (م600) آنها را مطرح کرده است و پس از آن تمام کسانی که آن را ذکر کرده اند از ایشان نقل کرده اند.
آنچه این تردیدها را بیشتر میکند این که شاگردان شیخ مفید، سیّد مرتضی، نجاشی، شیخ طوسی و... ـ با اینکه تألیفات فراوانی داشته و اغلب شرح حال نگار بوده و در باره استاد خود به اموری کمتر از آن نیز پرداخته اند ـ هرگز به این توقیعات اشاره نکردهاند. در حالی که اگر چنین سخنانی به شیخ مفید رسیده بود با توجه به اهمیّت شایان آن به طور حتم شاگردان او نقل می کردند. افزون بر آن، این که شایسته بود با توجه به اهمیّت این سخنان خود شیخ مفید نیز در آثار خود آنها را ذکر میکرد و جای تأمل است که چگونه برخی بر توقیع بودن این سخنان پافشاری میکنند.9
همچنین برخی از نویسندگان معاصر، پیامی را که برای مرحوم آیت اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی به وسیله مرحوم شیخ محمّد کوفی شوشتری نقل شده را در شمار توقیعات و سخنان حضرت مهدی(عج) ذکر کردهاند.
در این نامه چنین آمده است: خودت را در اختیار [مردم] بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده [تا مردم سریع تر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند] و حوایج مردم را بر آور؛ ما تو را یاری میکنیم.10
با این بیان هیچگونه نیازی به این نیست که بگوییم برخی از نوشتههایی که این روزها به عنوان دست خط آن حضرت ارائه میشود هیچ پایه و اساسی ندارد.
پی نوشت ها؛
[1] ر.ک: ابن منظور, لسان العرب, ج8, ص406.
[2] فخر الدین طریحی, مجمع البحرین, ج4, ص408.
[3 شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص 315، ح 264.
[4] پیشین، ح 31.
[5] فَوَرَدَ جَوَابُ کِتابِهم بِخَطِّهِ عَلَیهِ وَعَلَی آبائِهِ السَّلام...»؛ پیشین، ص 285.
[6] محمّدبن عثمان العمری1 یقول: خَرَجَ تَوقِیعٌ بِخَطِّهِ نَعْرِفُهُ...»؛ شیخ صدوق, کمالالدین و تمام النعمة، ج 2، ص160، ح 3.
[7] احمد بن علی طبرسی;، احتجاج، ص 497.
[8] ر.ک: آیت الله خویی, معجم رجال الحدیث, ج18, ص220.
[9] ر.ک: سیّد محمّد صدر, تاریخ الغیبة الکبری, ص147.
[10] ر.ک: محمّد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیه اللّه7 ، ص 170.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پایان پیام/
نظر شما