خبرگزاری شبستان: شاید روزی که شنیدن برخی از تفکرات گروهی منفک از جهان اسلام بر هر شنونده و بیننده و خواننده ای آشکار می شد، تنها نقش بستن لبخندی از سرِ ابراز حماقت به این اندیشه های مضحک، تمام واکنش یک فرد مسلمان می شد. اما آنچه امروز در جهان اسلام و میان کشورهای مسلمان شاهدیم، به قتل رسیدن زن و مرد و کودک و نوجوان و جوان و پیر و بزرگسال است که حاصل به ثمر نشستن همان اعتقاداتی است که گاه شنیدنش، سوژه ای می شد برای نقل مجالسمان تا از این رهگذر خنده را بر لبان هم بنشانیم. اما امروز باطن این تفکر مسموم و خطرناک، بیش از پیش سر باز کرده و نشان داده رسالتی بیش از وسیله ایجاد خنده در میان مسلمانان و غیر مسلمانان با خود همراه دارد و در سایه همین باورهای بی پایه و دور از عقل، شاهد جنایت های بی شماری در کشورهای مسلمان نشین هستیم که به نام "اقامه اسلام حقیقی و شرک زدایی" کمر به کشتار و قتل عام نه تنها پیروان مذاهب اسلامی، بلکه پیروان ادیان دیگر بسته است؛ یکی از همین عقاید منحرف، که به گروه های تکفیری از جمله داعش خط مشی داده و آنها را حمایت معنوی و اندیشه ای می کند، باور به جسمانیت خداست. این اعتقاد که ترواش های مغز تهی از منطق وهابیت است با تزریق به ذهن خالی العقل داعش دستاویزی برای بروز و ظهور اندیشه های تکفیری و به دنبال آن کشتار مردم بی گناه می شود؛ در خصوص یکی از این باورهای ناصواب با حجت الاسلام علی باقر شیخانی، کارشناس فِرق و مذاهب اسلامی و مولف کتاب"پاسخ به شبهات وهابیت" گفتگویی انجام داده ایم که از نظرتان می گذرد:
التویجری مفتی و عالم بزرگ وهابی در کتاب “عقیدة اهل الایمان فی خلق آدم علی صورت الرحمن” با استناد به تورات اعلام کرده است "چهره خداوند شبیه چهره انسان است"! در این راستا او در کتاب عقیدة اهل الایمان فی خلق آدم علی صورت الرحمن، صفحه ۷۶ می گوید:" أیضا فهذا المعنى عند أهل الکتاب من الکتب المأثوره عند الأنبیاء کالتوراة فان فی السفر الأول منها سنخلق بشرا على صورتنا یشبهها)؛ همچنین در این مورد (شباهت چهره انسان با چهره خداوند) نزد اهل کتاب و کتابهایشان که به ما رسیده است مانند تورات در بخش اول آمده است که خداوند می گوید (به زودی بشری می سازم که چهره اش به چهره خودم شبیه باشد." بر چه مبنا و قاعده ای وهابیت برای خداوند جسم ترسیم می کند و آیا این اعتقاد با اصول عقاید ناب اسلامی موافقت دارد یا در تعارض و تضاد است؟
وهابیت خود را منتسب و پیرو سلف یعنی اهل حدیث می داند و معرفی می کند و بر همین اعتقاد آنها قائل به تاویل آیات و روایات نیستند و مجال در گفتار را قبول ندارند. یعنی آنچه در آیات قرآن و روایات آمده، حمل بر ظاهر می کنند و مجازگویی را مساوی و مرادف با دروغ گویی می دانند و می گویند مجاز یعنی دروغ و خدا مستغنی و بی نیاز از دروغ گویی است.
در حالی که مفسران شیعه و اهل سنت مجاز را یکی از محاسن گفتار می دانند که توسط خداوند در آیات قرآن به کار گرفته شده اما وهابیت که خود را پیرو سلف می دانند، بر طبق عقیده اهل حدیث به ظاهر روایات و آیات تمسک می کنند.
مثلا کدام آیات؟
وهابیت صفاتی که در قرآن برای خدا آمده و به صفات خبریه معروف است را حمل به ظاهر می کنند. مانند آیه ید الله فوق ایدیهم (فتح، آیه 10) که می گویند این آیه تصریح دارد خدا دست دارد یا اینکه خداوند در قرآن می فرماید: و اصنع الفلک باعیننا در مقابل چشمان ما کشتی را بساز(هود، آیه 37) به این دلیل پس خداوند دو چشم دارد!
یا در آیه ای دیگر که خدا می فرماید: «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام». (الرحمن، آیه 27) از این آیه به دست می آید که خدا صورت دارد! و همچنین در آیه دیگر خدا می فرماید: «يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ» که از آیه به دست می آید که خدا پا دارد!
لذا وهابیت معتقدند این گونه از آیات و روایات - که شبیه موارد ذکر شده است و به صفات خبریه شهرت دارد - حمل بر ظاهر می شود که لازمه این عقیده آن است خدا جسم داشته باشد. در حقیقت باید دانست ریشه برخی از این افکار بر گرفته از افکار یهود است.
چطور؟ چگونه این ادعا ثابت می شود؟
ببینید یهود هم قائل به جسمانیت خدا بوده است که در قرآن اشاره به این موضوع شده است. آنجا که بنی اسراییل به موسی (ع) گفتند: فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ؛ آنها از موسى، بزرگتر از این را خواستند، و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان ده.(سوره نساء، آیه 153)
این آیه نشان می دهد عقیده یهود بر آن است که که خدا جسم دارد و می توان او را دید. از این رو یکسری روایاتی که به "اسراییلیات" شهرت دارند، در صدر اسلام توسط یهود و امثال کعب الاحبار وارد اسلام شد و اهل حدیث و پیروان آنها از جمله وهابیت بدان ها تمسک کردند. در حالی که مسلمانان و اندیشمندان اسلامی بر اساس آیه قرآن که می فرماید: لیس کمثله شیء؛ هیچ چیز مانند او نیست. (شوری، آیه 11) همه آیات ذکر شده را تاویل کرده و از نوع مجاز در گفتار می دانند که باعث زیبایی در کلام می شود.
مثلا آیه یدالله فوق ایدیهم در زبان های دیگر هم متداول است که در زبان فارسی معادل آن عبارت "دست بالای دست بسیار است" گفته شود و کنایه از قدرت دارد. در آیه یدالله فوق ایدیهم نیز ید به معنای دست ظاهری نیست بلکه به معنای قدرت است و این مجاز در گفتار محسوب می شود اما وهابیت آن را بر همان ظاهر حمل می کنند.
محصول این نوع تفکر چیست و چه باوری را نتیجه می دهد؟
نتیجه این تفکر جسم گرایی برای خدا و قائل شدن جسم و حد و مکان برای اوست و یکی از نقاط محل بحث در اندیشه وهابیت همین جسم انگاری خداست که در گذشته گروهی به نام «مجسمه» همین عقیده را داشتند. وهابیت نیز معتقد است خداوند دارای دست و پا و چشم و مو و صورت است که در قیامت قابل دیدن خواهد بود اما کیفیت آن بر ما پوشیده است!
این فرقه ساختگی، مسلمانان دیگر را متهم به شرک کرده و قتل آنها را واجب می دانند - به دلیل آن که معتقدند آنها برای خدا شریک قائل اند - در حالی که خود در این عقیده، به اتفاق مسلمانان مشرک در توحید صفاتی هستند چرا که برای خدا چنین عقیده ای را ابراز می کنند. اتفاقا ابن تیمیه نیز که وهابیت خود را پیرو او می دانند، در دوران حیاتش مساله جسمانیت خدا را مطرح کرد و توسط برخی اندیشمندان دوران زندگیش محکوم به شرک شد.
پایان پیام/
نظر شما