به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان، در جای جای ایران هستند امامزادگانی که ملجایی شده اند برای مردم معتقد به بارگاه اهل بیت؛ یکی از این امامزادگان امامزاده طاهر از نوادگان امام زین العابدین(ع) است. امامزاده ای که در کرج واقع است و گورستان همجوار با آن محل دفن تعدادی از چهره های سرشناس هنری.
نرگس عاشوری روزنامه نگار باذوق فرهنگی با گشت و گذاری که در این امامزاده داشته است کوشیده گزارشی خواندنی از حال و هوای این امامزاده به مخاطبان ارائه کند. متن کامل گزارش عاشوری را به نقل از "ایران" بخوانید:
خبری از هیاهو نیست
اینجا خبری از هیاهوی شهر نیست، ساکنانش حرفهای بسیار دارند اما به نجوا. صحن و سرایی که کرامت و رادی صاحب آن نمود روشن بزرگواری است. مردمش حق جا دارند به یکسان. حتی اگر بها و سزایشان در پهنه دادگستر اصلی برابر نباشد. بها اینجا کرامت انسان است. اینجا امامزاده طاهر است، یکی از بقاع مشهور کرج. در حریم شمالی راهآهن کرج – قزوین و در شمال باغ سیب مهرشهر. حریم متبرکی که به خاطر گورستان همجوارش میان دوستداران موسیقی، ادبیات و تاریخ ایران مشهور شده است و هر اقدام اداره اوقاف مبنی بر تعمیرات و بهسازی، نگرانی و دلمشغولی آنان را به همراه دارد. اینجا آرامگاه مفاخری است که روح بیقرارشان در پی استمرار ماندگاری فرهنگ این مرز و بوم بود و زندگیشان وقف اعتلای هنر. آخرین این دست اخبار هم مربوط به اوایل هفته پیش بود که همسطحسازی بخشی از این مزارهای امامزاده تشویش و دلنگرانی خراب شدن سنگ قبر این مفاخر فرهنگی و هنری را به همراه داشت. به همین منظور راهی استان البرز شدیم تا هم بقعه مبارک یکی از احفاد امام زین العابدین(ع) را زیارت کنیم و هم مشاهیر خفته در این مکان را که روزگاری عاشقترین و بیدارترین زندگان بودند.
سنگ قبر اهالی فرهنگ و هنر را عوض نمی کنیم مگر با رضایت خانواده
جامعه صاحب هویت شناسنامه دارد. این شناسنامه و هویت شامل ثبت احوال بزرگان و مفاخر آن است. جامعهای که با فرهنگ و تعاملات فرهنگی رابطه عمیق داشته باشد توان ایستادگی بر ارزشهای ملی و مذهبی خود را خواهد داشت و بر همین اساس است که تحلیلگران حوزه روانشناسی و جامعهشناسی از نیاز تودهها به احترام و تکریم بزرگان سخن میرانند که تکریم بزرگان، تکریم بزرگی است. سرمایههایی که هر کدام اگر با دیده تحقیر یا توهین از بین برود بنمایههای جامعه را نابود میکند. تمام کشورهایی که صاحب فرهنگ قوام یافته هستند در همراهی با هر نوآوری این قوام یافتگی را وامدار صیانت و تکریم گنجینههای فرهنگی خود میدانند. بهترین شاهد این مدعا شهر پاریس است که ترکیبی است از تاریخ، فرهنگ، هنر و نوآوری و نوسازی. مردمان این شهر به گذشته خود بسیار وابسته و به آن مفتخرند. میگویند در این شهر رسم است وقتی آدمهای مشهور یک کافه را پاتوق خود میکنند یک صندلی و میز مخصوص برای همیشه به آنها اختصاص مییابد و با تابلویی منقش به نامشان جایگاهشان مشخص میشود. بر این اساس هنوز در کافه دوفلور پاریس نیمکت ژان پل سارتر با تابلویی که بالایش نصب شده، میز آندره ژید، صندلی سیمون دوبوار و خیلیهای دیگر برقرار است و از جاذبههای توریستی این شهر هم محسوب میشود و علاقهمندان ادبیات به عنوان مثال میتوانند پشت میز آلبر کامو بنشینند و چیزی سفارش دهند.
در کشور ما هم، تکریم بزرگان هم ریشه در آموزههای دینی دارد و هم تمدن ایرانیمان. و طبیعی است که هر خبری مبنی بر خدشه وارد شدن به جایگاه مفاخر فرهنگی و مذهبی دلمشغولی و تشویش اذهان عمومی و علاقهمندان به فرهنگ این مرز و بوم را در پی داشته باشد. نمونه این احوال اخباری بود که اوایل هفته گذشته درباره تخریب آرامگاه بزرگان ادبیات و موسیقی خفته در امامزاده طاهر روی خروجی خبرگزاریها و سایتهای خبری قرار گرفت. امامزادهای که در محوطه بسیار وسیعی از استان البرز واقع شده است و گورستان مجاور آن سرای ابدی جمع زیادی از اهالی موسیقی و ادبیات از جمله غلامحسین بنان، جلال ذوالفنون، احمد شاملو، احمد محمود، هوشنگ گلشیری، م. آزاد در کنار دیگر نویسندگان، شاعران و افراد مهم و برجسته است. انتشار این اخبار بلافاصله با واکنش شبکههای اجتماعی و برخی رسانههای خبری مواجه شد؛ نگرانیهایی که همگی از دغدغه علاقهمندان فرهنگ و هنر بر صیانت و حراست از مقام و مرتبه مفاخر فرهنگی و هنری حکایت داشت. اطلاعات ارائه شده در این اخبار حاکی از آن بود که سنگ قبر اصلی اکثر بزرگان ادب و هنر ایران که در امامزاده کرج به خاک سپرده شدهاند به بهانه همسطحسازی بخشهایی از امامزاده توسط متولیان ویران شده است. این در حالی است که بازدید و گفتوگو با یکی از اعضای هیأت امنای امامزاده طاهر حاکی از آن است که این همسطحسازی فقط در بخش مربوط به کودکان این مزارستان انجام شده است و فعلاً نه تصمیمی برای همسطحسازی قطعه هنرمندان اتخاذ شده و نه بودجهای برای این منظور تأمین شده است. سمیعی در گفتوگو با ایران درباره تعمیراتی که آثار آن هنوز بر سیمای صحن و سرای امامزاده مشهود است میگوید: حدود یک ماه قبل همسطحسازی بخش کودکان که در ارتفاع خیلی پایینی مانده بود و آمد و شد را بواقع سخت میکرد شروع کردیم که اتفاقاً با رضایت و همراهی والدین همراه بود. ساماندهی سنگفرشهای خیابان و روشنایی فضای امامزاده هم اجرایی شده است و بهسازی فضای سبز محوطه در حال انجام است. با وجود این باید بگویم این قبرستان همان شکل و شمایل قدیم را حفظ خواهد کرد و فقط برای بهسازی و تعمیر محوطه تلاش میکنیم. این متولی در حالی بر حفظ ظاهر قدیمی این آرامگاه تأکید دارد که مشخص است با تعمیرات جدید هویت این مزار از بین رفته است، چون مردم و زائران این قبرستان را با سنگ قبرهای ناموزون و غیرهمسطح میشناختند هر چند به باور مسئولان اوقاف البرز حرمت امامزاده و رفاه زائران اهل قبور اجل بر حفظ بافت نه چندان تاریخی این مکان است. فارغ از قضاوت درباره تاریخی بودن یا نبودن بافت این قبرستان یا میزان اهمیت آن، از گذشته تا به امروز همواره چنین رویهای مرسوم بوده است که مزار هنرمندان با مزار افراد عادی متفاوت باشد و این در معماری و نوشتههای روی سنگ قبر آنها بخوبی دیده میشود اما بر اساس طرح جامع بهینهسازی امامزاده طاهر، به خاطر همسطحسازی بخشهایی از صحن این بقعه متبرک سنگ قبر اصلی برخی از هنرمندان آرمیده در این گورستان ویران شده و سنگ قبرهای ساده که تنها اسم مدفونان در آن نقش بسته بر آن جای گرفته است.
سمیعی درباره زمان تغییر سنگ مزار هنرمندانی چون حسین قوامی، مرتضی حنانه، عبدالعلی وزیری و... ابراز بیاطلاعی میکند و اطمینان میدهد که این تغییرات حداقل برای یک سال اخیری که او در امامزاده عهدهدار مسئولیت شده، نبوده است و با حدس و گمان میگوید که حداقل 4-3 سالی است که این تعمیرات انجام شده است و در ادامه هم اطمینان میدهد که همه این تغییرات با رضایت خانوادههای این هنرمندان انجام شده است.
او همچنین در بخشی از صحبتهای خود به تقسیمبندی وظایف در حوزه مدیریت امامزاده طاهر اشاره کرده و میگوید: هر بخش یک متولی دارد. مثلاً عهدهدار کارهای فرهنگی مرکز فرهنگی است و تصمیمگیری درباره کارهای عمرانی را هم هیأت امنا و اوقاف به عهده دارند و سازمان میراث فرهنگی نمیتواند به این مباحث ورود پیدا کند چرا که امامزاده طاهر ثبت ملی نشده است.
سمیعی در واکنش به این سؤال که تصمیمگیری درباره صدور مجوز برای تدفین هنرمندان تازه درگذشته به عهده کدام یک از بخشهای این مجموعه مدیریتی است میگوید: فضای قبرستان امامزاده طاهر تکمیل شده است و ما هیچ جای خالی برای تدفین نداریم. مگر اینکه از قبل پیش خرید کرده باشند. یا اینکه اقوام درجه یک شان که در اینجا دفن شدهاند طبقههای خالی داشته باشند.
خودشان اعلام کردند قبر بکر میخواهند
او با بیان این توضیحات درباره علت صادر نشدن مجوز برای دفن سیمین بهبهانی خاطرنشان میکند: جا نداشتیم. طبقه بالای مزار نوهاش هم خالی نبود ضمن اینکه اقوام درجه یک یعنی پدر، مادر، خواهر یا برادر میتوانند طبقات دیگر قبر را رزرو کنند. با وجود این خودشان هم اعلام کردند که قبر بکر میخواهند در حالی که مدتی است که زمین امامزاده برای دفن اموات اختصاص داده نمیشود وگرنه ممانعتی از سوی ما وجود ندارد.
هنرمندان اینجا قطعه مشخصی ندارند
با اذن دخول وارد صحن و سرای مشجر میشویم. بقعه امامزاده طاهر دارای صحن، رواق و ضریح مرقد و گنبد است. طرح بنای امامزاده هشت ضلعی است و گنبد فیروزهاش نوساز. بقعه کنونی احتمالاً از دوره صفویه بر جای مانده است و در سالهای اخیر بازسازی و تزئین و تعمیر شده است. از یکی از خدام و انتظامات سراغ قطعه هنرمندان را میگیریم. میگوید هنرمندان اینجا قطعه مشخصی ندارند. تتمه راهنماییاش هم اشاره دست به سمت چپ در ورودی حرم و صحن است.
پاسخ دیگر سؤالشوندگان هم همگی یافتن ننه مجید و علی آقاست به عنوان بهترین راهنما برای نشانی گرفتن از مدفون شدگان در این امامزاده. حالا دیگر مقصود ما یافتن این دو راه بلد شده است. در پرس و جو با دوجوانی که سر هدایت بشکه گچی غلتان روی زمین در حال مذاکرهاند، هستیم که سروکله ننه مجید هم پیدا میشود؛ با دو آفتابه در دست و جارویی که فقط دستهای از آن مانده. ننه مجید با موهای سفید، چهرهای شکسته، پاهایی که پوشش آن دمپایی پلاستیکی است و خاکآلود، راهنمای ما برای یافتن آرامگاه مفاخر فرهنگی خفته در امامزاده طاهر میشود.
موت نویسنده، موت الاکبر است
«من گیاهی ریشه در خویشم که در خورشید میروید»! محمود مشرف آزاد تهرانى شهره به م. آزاد (1312-1384) شاعری از عصر زرین شعر و یکی از درخشانترین چهرههای شعر غنایی معاصر نخستین آرامگاهی است که ننه مجید نشانمان میدهد. آزاد همچون سایر همنسلان خود مثل احمد شاملو، سیاوش کسرایی، اسماعیل شاهرودی، هوشنگ ابتهاج و... از شاگردان بلافصل نیمای بزرگ بود و به قول منوچهر آتشی «از زیرقبای نیما درآمده بودیم و افتخارمان این بود که سالهایی از اواخر زندگی او، ریزه خوار خوان او بودیم». پیرزن راهنما با شتاب راه میرود اما لخ لخ کنان. آه کشان با ته لهجه ترکی میگوید: «بیا دیگه. میخوام قبر شاملو رو نشون بدم. این قبرها همه سه طبقه اس. اگر صاحبش بخواد سه طبقه میکنن. اینجا هم مثل خانه صاحب دارد باید اول اجازه بگیرن. بیا بخون ایناها، این هوشنگ گلشیریه و کناریاش هم دلکش.»
سنگ قبری به غایت ساده و سیاه. هوشنگ گلشیری (1316-1379). که خود او میگوید «نه، من خانهای ندارم. سقفی نمانده است / دیوار و سقف خانه من/ همینهاست که مینویسم، / همین طرز نوشتن از راست به چپ است، / در این انحنای نون است که مینشینم، / سپر من از همه بلایا سرکش ک یا گ است.» گلشیری را بیشتر با نام یکی از ماندگارترین آثار داستانی ادبیات معاصر میشناسند یعنی «شازده احتجاب»؛ خوش اقبالترین اثری که تاکنون به چندین زبان دیگر از جمله فرانسه و انگلیسی ترجمه شده است و بر اساس آن فیلمی را بهمن فرمانآرا کارگردانی کرده است و نمایشنامهای را علی رفیعی اجرا.
خورشید قلم خوزستان
به غیر از این شاهکار، نگارش «بره گمشده راعی»، «کریستین و کید»، «معصوم پنجم» و «جن نامه» و... برگزاری جلساتی موسوم به «جلسات پنجشنبه ها»، سردبیری نشریه «کارنامه»، پایهگذاری «بنیاد گلشیری» و... از دیگر تلاشهای گلشیری برای اعتلای قصهنویسی بوده است. نویسندهای که به قول رضا براهنی (شاعر و داستاننویس) نوع ادبی را به هم ریخته است و در قصه کوتاه، تالی نداشته، ندارد. و به قول خود او، مرگ هوشنگ گلشیری، مرگ هرکسی نیست... مرگ او مرگ یگانهایست از میان سه یا چهار یگانه این زمان، این زبان و این نثر، موت نویسنده است،
موت الاکبر است.
اشتیاق ننه مجید برای نشان دادن آرامگاه شاملو مجالی برای درنگ کردن بیشتر نمیدهد.
مزار شاملو را آب و جارو میزند. سنگ قبری کوچک، برای شاخصترین نماینده شعر امروز فارسی.با یک گلدان گل، قابی سیاه و عکس از شاملو. شاعری که برای هر دوره سنی و هر سطحی شعر دارد.
در همسایگی شاملو نویسنده «همسایهها» آرمیده است. در سال 1319 به دنیا آمده و در سال 81 دیده از جهان فروبسته است. احمد محمود؛ خورشید قلم خوزستان و نویسنده نخستین رمان دفاع مقدس و جنگ تحمیلی یعنی «زمین سوخته». نویسندهای که در لایههای پایین جامعه زندگی کرد. دردهای آنها را شنید. با آنها و برای آنهانوشت. «و بعد ناگهان اوج گرفت و رفت بالا و بالاتر، تا آنجا که با آبی آسمان در هم شد» این، متن سنگنوشته احمد اعطا ملقب به احمد محمود است. نویسندهای که در رمانهایش طرح پرسش میکند و جامعه را به بازخوانی دوباره زندگی و وضعیتش وا میدارد. اوج قلم فرسایی و داستان نویسی او غیر از «همسایهها»، «مدار صفر درجه» و «درخت انجیر معابد» است.
این را نگاه کن، صفرخان قهرمانه
ننه مجید حالا انگار که بخش بزرگی از رسالتش را انجام داده باشد دیگر تقلایی برای دورتر شدن ندارد. با اشاره دست کمی آن سوتر را نشان میدهد: «این را نگاه کن. صفرخان قهرمانه. زمان شاه 32 سال و شش ماه زندان بود.» با دو مردی که از سیره و سلوکشان پیداست برای سرکشی آمدهاند سلام و احوالپرسی میکند. سمتهایشان را که میپرسم میگوید «رئیساند، رئیس اینجا» و وقتی میگویم منظورت اعضای هیأت امنای امامزاده است. پاسخ میشنوم «من بیسوادم. فارسی بلد نیستم. من دو قطعه اون طرفتر قبرها را میشورم. 10ساله اینجا کار میکنم. اینها رو از بس مردم پرسیدن یاد گرفتم. مردم خیلی دوسشون دارن. وگرنه من که حواسم داغون شده. مشکلاتم زیاده. دستامو ببین» و شیارهای عمیق دستانش را نشان میدهد که آرامگاه آرزوهایی است که هر روز او را به امامزاده طاهر میکشاند. میگوید: «با پولهایی که مردم میدن خرجمو در میارم. پنج دختر دارم، سه تاشون رفتن(ازدواج کردن) و دوتا خونه هستن. پسرم عقب افتاده اس. تو حیاط ندیدی؟ یه پسر چاق! شوهرم 10 سال پیش فوت کرد. تو بهشت سکینه دفنه. اینجا گرونه. هر طبقه 25 میلیون تومن...» هنوز چند قدمی دورتر نشدهایم که پیکی از راه میرسد و حرفهایش ناتمام میماند. توصیههای دم گوشی به ننه مجید میکند و روانه میشود. حرفهای دمگوشیای که ننه مجید را ساکتتر کرده است. از او سراغ سنگ قبرهایی را میگیریم که به تازگی تغییر کردهاند سکوت میکند و فقط میگوید «من بیسوادم». با شنیدن این تعریف که تو از خیلیها باسوادتری حداقل این همه آدم را میشناسی، تبسم رضایتی به لبهایش مینشیند و حالا گامهایش را بلندتر بر میدارد و زیر لب میگوید «تندتر بیا. حالا احمد عبادی(۱۲۸۵ - ۱۳۷۱ از استادان موسیقی ایرانی و نوازنده سهتار)، حبیبالله بدیعی(۱۳۱۲ - ۱۳۷۱موسیقیدان و نوازنده ویولن)، علیاصغر بهاری (۱۲۸۴ - ۱۳۷۴ از استادان موسیقی ایرانی و نوازنده برجسته ساز کمانچه)، حسن گلنراقی (۱۳۰۰ - ۱۳۷۲خواننده ترانه معروف «مرا ببوس») و... هم مانده» و به سمت بنای امامزاده راه میافتاد. چند قدمی آن طرفتر میایستد و با دست سنگ قبر عبدالرضا کیانینژاد را نشان میدهد و با اشاره به تصویر جوان روی قبر میگوید این هم مازیاره.
گورستان امامزاده طاهر موزه بیجان تاریخ فرهنگ و هنر معاصر
گورستان امامزاده طاهر موزه بیجان تاریخ فرهنگ و هنر معاصر ماست. یک عمر خاطره است و یک عمر یادگار. گنجینهای که در آن مفاخری چون جلال ذوالفنون(۱۳۱۶ - ۱۳۹۰ موسیقیدان و نوازنده ایرانی سهتار)، حسن کامکار (۱۳۰۲-۱۳۷۱موسیقیدان، نوازنده ویولن و بنیانگذار گروه موسیقی کامکارها)، علیاصغر زندوکیلی(1320-2371)، پرویز نارنجیها (۱۳۱۸ - ۱۳۷۲ دوبلور ایرانی)، شاپور نیاکان(1305-1372 استاد موسیقی) و... خفتهاند.
به دنبال همسطحسازی بخشهایی از امامزاده طاهر سنگ قبر اصلی بزرگان موسیقی چون عبدالعلی وزیری (۱۲۹۰ - ۱۳۶۸، خواننده موسیقی سنتی ایرانی)، حسین قوامی(فاخته. 1288-1368 از نخستین خوانندگان دوره جدید موسیقی ایرانی)، مرتضی حنانه(۱۳۰۱ – ۱۳۶۸، موسیقیدان و آهنگساز) و امیرناصر افتتاح(۱۳۱۴-۱۳۶۶ نوازنده تنبک) با سنگ قبرهای ساده که تنها اسم مدفونان در آن جای گرفته تعویض شده است. در حالی که در گذشته مشخصات خانوادگی، شغلی، سطح زندگی و بسیاری دیگر از مسائل جامعهشناسی هریک از قبور و صاحبان آنها را در نحوه چینش و ارتفاع قبرها براحتی میشد دید. یکی از آرامگاههایی که در طرح همسطحسازی سال 90-89 مورد بیمهری متولیان قرار گرفته است قبر استاد غلامحسین بنان است، صدایی که برای سه نسل از ایرانیان خاطراتی فراموش نشدنی ساخته است و ایرانیای نیست که در تنهایی خود مرغ سحر را زمزمه نکند و در عاشقی هایش تصنیف الهه ناز استاد را زندگی نکند. تنها تفاوت قبر بنان با قبور مجاور رنگ صورتی سنگهای آن است.
فکر کردم گداست
ننه مجید که تا اینجا راهنمایمان بوده انگار که وارد منطقه حفاظتی دیگران شده باشد از ما خداحافظی میکند. گویا اینجا اراضی بین راهنماها تقسیم شده است. معرف سنگ قبرهای نزدیک به بنای حرم مرد قبراقی است. آن طور که از وجناتش پیداست فضای کارش قرابتی به روحیاتش ندارد و شاید به همین خاطر است که مسئولیت منطقهای را به عهده دارد که اغلب مشاهیر موسیقی در آن آرمیدهاند. تمایلی به معرفی نام خود ندارد اما علاقهمند است برتری تجربیات و معلوماتش نسبت به راهنمای قبلمان را به رخ بکشد. میگوید: «من 27 ساله اینجام. از او زمان تغییر سنگ قبر بنان را جویا میشوم میگوید: «مال چند سال قبله. اینجا خیلی پایین و بالا بود. نمیتونستی راه بری. از همه خانوادهها اجازه گرفتن تا قبرها دو و سه طبقه بشه. هر طبقه واسه خانواده 25 میلیون تموم میشه. قبر بنان رو هم زنش خریده.»
قدم میزند و در میان صحبتهایش خفتگان در خاک را با خواندن چند بند از آثارشان معرفی میکند. راه میرود و تندتند حرف میزند. همانطور که آرامگاه عزتالله تجویدی(1298-1384 آهنگساز و پژوهشگر)، رضا روحانی، احمد شایا(آلاو، شاعر و محقق ترک) و... را با ذکر وجه شهرتشان نشان میدهد از تجربه برخورد اقوام نزدیکشان هم خاطراتی تعریف میکند. اینکه برخی هیچ شناختی از قبر پدرشان ندارند تا ناخن خشکی بعضی دیگرشان برای قدردانی. به اینجا که میرسد از سیمین بهبهانی هم یاد میکند و میگوید: «من بیسوادم. والله نمیشناختمش. یک بار او رو دیدم. گفت این دو تا قبر رو بشور. من فکر کردم گداست. یه کفش یه رنگ، یه کفش یه رنگ، شلوار یه رنگ دیگه. گفتم خب میشورم. چهار نفر هم همراش بودن. قبر رو که شستم خواست پول بده گذاشتم رفتم، گفتم واسه اموات من هم یه فاتحه بخون. گفت برگرد. برگشتم. زیپ کیف رو که باز کرد دیدم 400-300 تا تراول 50 تومنی توشه. دو تاش رو هم به من داد. بعدش هم رفت سر قبر دلکش. همراهش من رو صدا کرد. گفت شناختیش. گفتم نه. گفت خوب شد نشناختی.»
حرفها بسیار است اما به نجوا
سالهاست که ایده بهسازی گورستانهای امامزادههای کرج مطرح شده است و این طرح را اداره اوقاف اجرایی میکند. اکنون سنگ قبرها شکسته شده و شکل آرامگاهها در حال تغییر است. یکی از عوامل اوقاف که در امامزاده حضور دارد همکاری نکردن سازمان میراث فرهنگی در اجرایی شدن این طرح را عامل برخی اهمالها معرفی میکند. او میگوید: متأسفانه این سازمان برای ثبت ملی امامزاده طاهر هیچ اقدامی نکرده است. بقعه امامزاده برای دوران صفویه است ولی میراث فرهنگی ورود پیدا نمیکند. غیر از اینجا هم، استان البرز امامزادهها و بقعههای دیگری دارد که ثبت ملی نمیشود. در حالی که بودجه ترمیم در اختیار این سازمان و نیروی کارشناس ترمیم را هم میراث فرهنگی دارد. ما بارها اعلام کردهایم که حاضریم برای طرح جامع امامزاده طاهر و همسطحسازی آن از طرح این سازمان استفاده کنیم اما چون میداند برخی هزینهها را باید خودش تقبل کند، مداخله نمیکند. حتی برای سردر اینجا طرح هم نمیدهد.
مسئول روابط عمومی اوقاف اما همچنان از این طرح دفاع کرده و میگوید: هیچ نظمی از اول در اینجا نبوده. خدا نکند برف و بارانی بیاید و شلوغی هم باشد، راه رفتن در اینجا پردردسرتر میشود. در چند سال اخیر تغییراتی اتفاق نیفتاده، فقط سمت قبر استاد بنان همسطحسازی شده است. از ابتدا هم قرار بود ضمن حفظ حرمت قبور این طرح مثل ابن بابویه و تخت فولاد اصفهان اجرایی شود. الان هم همسطحسازی با اجازه خانوادهها انجام شده است. اگر خانواده استاد قوامی و حنانه تمایل داشته باشند میتوانند سنگ قبر مرغوبتری سفارش بدهند اما هزینه تعمیرات امامزاده کفاف آن را نمیدهد که بخواهیم برای سنگ قبر هنرمندان هم هزینه کنیم. همه جا هم به همین روال است.
این مقام مسئول در ادامه با تأکید بر این نکته که هدف از این تعمیرات سامانبخشی و بهسازی فضای امامزاده طاهر است میافزاید: ما فقط خواستیم که فضای اینجا به یک محیط دلچسب تبدیل شود و وحشت قبرستان را نداشته باشد. وگرنه یک حوزههایی هم وجود دارد که ما بر اساس سیاست کاری خودمان به هیچ عنوان ورود نمیکنیم.
به ظاهر همه چیز آرام است
گفتگو با اغلب افراد در امامزاده طاهر هزار اما و اگر و شرط و شروط دارد. در میانه هر مصاحبه چند نفر از دفتر هیأت امنا واسطه میشوند که پیغام بیاورند و در جریان گفتوگوها قرار گیرند. برخی مؤاخذه میشوند که مبادا صحبتهایی خارج از موازین نانوشته رد و بدل شده باشد و آنها هم مدعی میشوند که قول و قرار و مدارهای معمولشان پابرجاست و برگهای سپید نانوشته گزارش را شاهد این ادعا میگیرند. اینجا به ظاهر همه چیز آرام است و علت دلواپسیها ناپیدا. اینجا خبری از هیاهوی شهر نیست، ساکنانش حرفهای بسیار دارند اما به نجوا.
پایان پیام/
نظر شما