محمد محمد رضایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان با اشاره به چگونگی ورود فلسفه به سبک زندگی گفت: هر نوع عمل و اقدامی که انسان در زندگی خود انجام می دهد، مبتنی بر یک فکر و اندیشه است که پشتوانه آن عمل می شود.
وی ادامه داد: هر یک از افراد در زندگی خود سبکی دارند که اگر ورای آن را کنکاش و کاوش کنیم، مشاهده می شود در پسِ آن یک نوع فلسفه ای نهادینه شده و از این رو نقش فلسفه در سبک زندگی امری روشن و بدیهی است.
مولف کتاب "تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت" تصریح کرد: امروز در دنیای شرق و غرب و میان گروه های مختلف، شیوه های متفاوت از نوع زندگی انتخاب شده است که قطعا و به طور حتم فلسفه ای در ورای آن قرار دارد که این فلسفه قابل ارزش گذاری و ارزیابی است و در نوعی از زندگی ممکن است مطلوب و منسجم با مبانی پسندیده باشد و در نوعی دیگر بالعکس انسجام لازم را نداشته یا ناهنجاری تلقی شود.
وی با تاکید بر اینکه ورود سبک زندگی به این معنا است که انسان دائم تعقل کند تا در عملکرد و رفتار خود بهترین پشتوانه فکری را برگزیند، بیان کرد: امروز روابط بین الملل نیز بر اساس سودگرایی اداره می شود که این امر، یک نوع تفکر عقلانی و شیوه ای است که انسان ها فراروی کارهای خود قرار می دهد که بسته به نوع فلسفه ای که بشر برای زندگی خود برمی گزیند، قابل بررسی است.
محمدرضایی تاکید کرد: بنابراین، هیچ عملی انسان در زندگی خود انجام نمی دهد مگر آن که مبتنی بر فلسفه ای خاص است و فلسفه ای قابل دفاع است که بر هستی شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی بنا شده و بر آن استوار باشد.
وی بنای زندگی هر انسانی را مبنی فلسفه دانست و اذعان کرد: هیچ انسانی در حقیقت بدون فلسفه زندگی نمی کند هر فرد چه دینی را پذیرفته باشد یا آن را انکار کند، باز نمی تواند جدای از فلسفه باشد و تنها تفاوت این مساله آنجا مشخص می شود آن کسی که جهان بینی الهی دارد، فلسفه زندگی او نیز بر پایه فلسفه الهی شکل می گیرد و می داند هر عملی که انجام می دهد، فلسفه انجام این عمل، به دنیایی دیگر و بحث محاسبه و پاسخ به حق تعالی باز می گردد، بنابراین، فلسفه در سبک زندگی این انسان به گونه ای وارد شده است که می داند باید در کارهای خود دقت کند چرا که باید پاسخگو باشد.
مولف کتاب "الهیات فلسفی" ابراز کرد: از سوی دیگر انسانی که گرفتار تمایلات نفسانی شده و دائم این خواسته ها او را وسوسه می کند، فلسفه سبک زندگی او مبتنی بر دیدگاهی غیر الهی است و هر چند این دیدگاه و فلسفه در مقام نظر پذیرفته باشد اما در عمل به آن پایبند نیست و این امر مانند پزشکی است که در مقام نظر می داند سیگاری کشیدن مساله ای بسیار مضر است اما در عمل خود سیگار می کشد به دلیل آنکه این پذیرش مراتبی از جمله تصدیق یقینی و قلبی و عین الیقین و حق الیقین دارد که برای او اتفاق نیفتاده است.
وی خاطرنشان کرد: در سبک زندگی مسلمانان، فلسفه باید اینگونه تجلی یابد که هر فرد دائم رفتارهای خود را تحلیل عقلی کرده و در هنگام مواجهه با خطا و اشتباه به یاد آورد که او به آخرت و بازگشت ایمان داشته و لذا خود را از گناه مصون دارد، همان طور که اگر ما به بالای پشت بام برویم، هرگز خود را به پایین پرت نمی کنیم بنابراین فرد مسلمان باید بداند در سبک زندگی او، گناه همچون پرت کردن خود از پشت بام به پایین است.
پایان پیام/
نظر شما