شرح واقعه حمله شیخ عبیدالله کرد به آذربایجان در سال 1297 ق در «تاریخ اکراد»

خبرگزاری شبستان:«تاریخ اکراد» نگاشته علی بن امیرلویه‌خان افشار ارومی از سوی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری شبستان ،قیام شیخ عبیدالله مربوط به سال‌های 1296 هـ.ق. اواخر دورۀ ناصری بوده است. شیخ عبیدالله (پسر شیخ طاها) که هوای حکومت در سر می‌پروراند، جهت رسیدن به مقاصد خویش و تحقق خواسته‌های خود به هر وسیله‌ای متشبّث می‌شد و در لباس روحانیت از احساسات مذهبی مردم حداکثر سوء استفاده را می‌نمود. او برای افزایش نفوذ خود در بین مردم خود را انسانی خارق‌العاده معرفی نموده و اظهار کشف و کرامات می‌نمود.

 

مقامات حکومتی وقت از نیّات پلید این شیخ متمرّد آگاهی قبلی داشتند، ولی متأسفانه کوچکترین آمادگی برای پیشگیری از حملۀ احتمالی شیخ به وجود نیاوردند و مقدماتی برای گرفتاری او فراهم نساختند. بنابراین شیخ بی‌محابا، بدون کوچکترین مانعی یکّه‌تاز میدان شد و در نقاط حسّاس مرزی اظهار وجود نموده و با فتنه‌انگیزی هزاران انسان مرد و زن و کودک بی‌گناه را در میاندوآب و ارومیه و مراغه به خاک و خون کشید.

 

دیگر قبایل کُرد، مانند: منگور، زرزا، و گورک و چند طایفۀ دیگر از کردهای ایران به او ملحق شده و قوای شیخ تقویت گردید. پس از تصرف شهرهایی چون مهاباد و میاندوآب، به قصد تسخیر تبریز، شروع به پیشروی به طرف مراغه نمود. ارسال به‌موقع دوازده هزار نیروی ارتش ایران مانع از ادامۀ پیشروی و تحقّق خواسته‌های پلید آنان شد. حضور نیروهای نظامی در شهرهای غارت شده موجب هراس سران و قبایل کُرد گردیده و آنان شیخ را ترک گفته، از دور او پراکنده شدند. شیخ که چاره‌ای نداشت، به داخل سرحدات عثمانی عقب‌نشینی نمود که به علت اعتراض شدید دولت ایران، شیخ عبیدالله از طرف دولت عثمانی دستگیر و به استانبول اعزام و پس از فرار از استانبول دوباره دستگیر و به مکه تبعید گردید؛ تا این‌که در سال 1882م. مُرد.

 

کتاب تاریخ اکراد، در واقع شرح واقعۀ حملۀ شیخ عبیدالله کُرد به صفحات آذربایجان، از علی بن امیرلویه خان افشار ارومی است که خود از محصورین قلعه ارومیه در این واقعه بوده و به صورت مستند و علمی به شرح ماجرا پرداخته است. چنانکه گوید: «بندۀ کمترین که در ایّام لشکرکشی شیخ عبیدالله بر سر شهر ارومی و در اوان محاصره از جمله محصورین بوده و از احوالات ساوجبلاغ و میاندوآب و محال مراغه و بناب اطلاع داشته، شرحی از احوالات هرزگی شیخ عبیدالله و از لشکر او می‌نگارد که خواننده را معلوم باشد که از اکراد بی‌سروپا چه قدر صدمه به شهر ارومی و محال میاندوآب رسیده. این شیخ نادان باعث قتل صدهزار نفر مخلوق خدا گردید. سرگذشت عهد کلّ را از این حقیر بشنوید: عندلیب، آشفته‌تر می‌گوید این افسانه را.»

 

وی پس از برشمردن فتنه‌ها و فسادهایی که در دورۀ زمامداری ناصرالدین شاه روی داده، به شورش شیخ عبیدالله می‌پردازد و سعی می‌کند با شناساندن شیخ مزبور و افکار و نیّات او و این‌که دست‌پرورده و تحریک شده توسط دول خارجی است، به بیان چگونگی آمدن شیخ عبدالقادر پسر شیخ عبیدالله به ولایت ارومیه و جمع‌آوری اسلحه و تجهیزات او پرداخته است و از تجزیه و تحلیل‌هایی که بعضاً در لابه‌لای گزارش بیان می‌دارد، چنین برمی‌آید که خود از آگاهان به مسایل و فنون جنگ بوده است.

 

برهۀ زمانی گزارش واقعه در این رساله، از تاریخ شهر شوّال 1297 هـ.ق. تا غرّۀ ربیع‌الاوّل 1299 هـ.ق. می‌باشد.

 

محمود طیار مراغی نسخه تازه یاب خود از کتابخانه مرعشی را که اختصاص به بیان وقایع شورش شیخ عبیدالله کرد در صفحات مراغه و میاندوآب را داشت،‌ در جلد پنجم مجموعه میراث اسلامی به چاپ رسانید. دومین اثر در این خصوص مربوط به نسخه‌ای از کتابخانه مجلس به شماره 14727 است که گزارش گونه‌ای از علی اکبر منشی است که در دفتر سوم میراث بهارستان منتشر شده است. سومین اثر تقریباً‌مفصل‌ترین گزارشات، نامه‌های دولتی و اسناد موجود از این واقعه است که در سال 1390 با عنوان «فتنه شیخ عبیدالله کرد» براساس تنها نسخه موجود از آن در کتابخانه کاخ گلستان از سوی کتابخانه مجلس منتشر شد.  چهارمین اثر با عنوان «روایت یک سیاح از شورش شیخ عبیدالله» بود که براساس دستنویس شماره 36406 آستان قدس رضوی از سوی کتابخانه مجلس منتشر شد. و پنچمین اثر در این خصوص کتاب حاضر است که دستنویسی است متعلق به کتابخانه آیت الله مرعشی با عنوان قراردادی تاریخ اکراد که در نوع خود با ادبیات و زبان روایی خاصی که دارد،‌از زاویه‌ای دیگر به بررسی و شرح شورش شیخ عبیدالله و وقایع اواخر دوره ناصری می‌پردازد که اطلاع از آن وقایع بسیار لازم و ارزشمند است.

 

در مقدمه‌ای که دکتر محمد رجبی رئیس کتابخانه مجلس بر این کتاب نگاشته است چنین آمده:

 

هر متنی که از ذخایر تراثی اسلام و ایران به زنجیرۀ تحقیق و تصحیح می­پیوندد، انتشار می‌یابد و عرضه می‌شود، گویایِ منزلتِ متمایز ایرانیان و مسلمانان در گسترۀ دانش و اندیشه بشری، و پیوند دهنده سلسله حیات معنوی و فرهنگی آنها در درازنای تاریخ است. هرچه بیشتر، میراث مکتوب خود را عرضه کنیم، بهتر می­توانیم امروز خود را با گذشته شکوهمند و شکوفای خویش گره بزنیم و بلندای بینش و اندیشه مان را در منظر دید جهانیان قرار دهیم.

 

کتابخانه مجلس شورای اسلامی با دارا بودن گنجینه­‌ای گران و کلان از آثار و مآثر اسلامی و ایرانی، وظیفه خود می­‌داند به قدر امکانات، به چاپ و نشر متون و اسناد بپردازد و آنها را در اختیار پژوهشگران قرار دهد.

 

واقعه یورش اکراد به آذربایجان به سرکردگی شیخ عبیدالله کرد، یکی از وقایع مهم و در عین حال اسفناک دوره قاجار ناصری است که به هدف استقلال طلبی اکراد از ایران و با صبغه ضد شیعی آغاز شد و در این میان بسیاری از مناطق شیعه نشین آذربایجان از ارومیه گرفته تا مراغه و بناب قتل عام شدند. با وجود اهمیت بالای این واقعه، منابع بسیار اندکی درباره آن منتشر شده که رساله حاضر یکی از ان دست است.

 

مؤلف این رساله که خود از محصورین شهر ارومیه در این واقعه بوده، به روایتی شیوا و در عین حال عینی، با نهایت تأسف، واقعه را به تصویر کشیده است.

 

این رساله به کوشش یوسف بیگ‌باباپور و مسعود غلامیه، بر اساس دست‌نویس شمارۀ 9777 کتابخانۀ آیت‌الله مرعشی نجفی، تصحیح، و از سوی کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، در سال 1393 در 190 صفحه در قطع رقعی منتشر شده است.

 پایان پیام/

کد خبر 419064

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha