حجت الاسلام محسن ادیب بهروز، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در گفتگو با خبرنگار قران و معارف خبرگزاری شبستان در بیان دلایل مهجوریت و عدم شناخت درست از برخی ائمه معصوم مانند امام سجاد علیه السلام گفت: علت هایی را می توان در یک واقعه حدس زد که ممکن است این دلایل در روند زمان و میان افراد، هم تغییر کیفی و هم تغییر کمی داشته باشد که باید به آن توجه کرد اما نکته مهم این است که ببینیم این واقعیت موجود آیا خوشایند است یا نه؟
یعنی این که ما در میان امامان معصوم در عشق ورزی، شناخت و ارجاع به آنها تفکیک یا به تعبیری گزینشی عمل می کنیم به عنوان مثال به مناسبت محرم خدمت امام حسین علیه السلام بیشترین مراجعه و توجه را داریم اما توجه و رویکرد کمتری نسبت به امام سجاد علیه السلام نشان می دهیم آیا خوشایند است؟
وی افزود: جدا کردن ائمه علیهم السلام از یکدیگر در هر برنامه ای (غیر ازیک مورد که در روایات نسبت به آن اذن داده شده یعنی در نحوه عزاداری) و گزینشی کار کردن، مورد تایید قران و مستندات حدیثی ما نیست. یعنی این واقعیت اگر از من شیعه دیده شد در قران تایید نمی شود.
آیات 150 تا 152 سوره نساء که به نظر می رسد خطاب آن به اهل کتاب است حاوی موضوعی است که خداوند تعالی آنها را به دلیل این که برخی پیامبران الهی را می پذیرفتند و نسبت به برخی بی مهری می کردند مورد مذمت قرار می دهد. در نگاه اول تصور می شود رویکرد این آیات تنها خطاب به اهل کتاب است. اما از آن جا که ما معتقدیم درون تمامی ایات قران، خطاب عمومی نسبت به همه مخاطبان وجود دارد و می تواند شامل همه افراد باشد، در این آیات برخی مورد مذمت قرار می گیرند که چرا میان پیامبران الهی جدایی انداخته برخی را مورد توجه و قبول قرار می دهند و برخی را خیر؟
بنابراین از پیام این آیات و به کمک روایات می توان چنین استنباط کرد که ما اجازه نداریم میان ائمه معصوم علیهم السلام هیچگونه تفکیکی در ابراز عشق و علاقه و معرفت داشته باشیم.
این کارشناس مذهبی با اشاره به متن زیارت جامعه کبیره تصریح کرد: یعنی من نسبت به تمام اهل بیت علیهم السلام باید از نظر معرفت و ابراز عشق و علاقه ، حداقل در یک سطح قرار بگیرم اما در مراحل بعدی پس از شناخت، ممکن است تغییراتی وجود داشته باشد. این مستند قرآنی ما برای این بحث. اما مستند حدیثی آن که همسو با آیات قرانی است زیارت جامعه کبیره است.
اگر کسی متن زیارت جامعه کبیره را که از معصوم به ما رسیده مطالعه کند در می یابد که تمام اهل بیت علیهم السلام از نظر توانمندی، از نظر کمالات و کلیه مسایل معرفتی در یک درجه و مرتبه قرار دارند. بنابراین شما حق ندارید میان آنها تفکیک کنید.
یعنی حتی در میزان شناخت، نباید اینگونه باشد که معرفت من نسبت به یک امام بیش از امام دیگر باشد. به عنوان مثال نسبت به برخی از ائمه مانند امیرالمومنین علیه السلام معرفت حداقلی را داشته باشم اما نسبت به امام سجاد علیه السلام، امام هادی یا امام عسکری علیهم السلام حتی همان معرفت حداقلی را نیز نداشته باشم. این با فضای زیارت جامعه کبیره سازگار نیست.
حجت الاسلام ادیب خاطرنشان کرد: تکمیل این دلیل را می توان در زیارت دیگری که بر قرائت آن در هر روز تاکید شده یعنی زیارت عاشورا یافت. اولین نکته در این زیارت ان است که « اهل بیت» را به طور جمعی مطرح می کند. یعنی در بیشترین موارد از واژه « کم» استفاده شده، « موالاتکم»، « معرفتکم» ، «معرفه اولیائکم» تا اواخر زیارت عاشورا قبل از لعن پایانی که واژه (محمد و آل محمد) را عنوان می کند. یعنی آل پیامبر(ص) همه در یک مجموعه قرار می گیرند. پس این مستند ارزشمند منتسب به امام معصوم نیز به من می فهماند که من در مراجعه و توسل و ابراز عشق به ائمه نمی توانم تفکیک قایل شوم. این اصل به هیچ وجه مورد تایید قران و روایات نیست. اما این که چرا چنین اتفاقی رخ داده و راهکار آن چیست؟
وی در ادامه به بیان دلایل ایجاد این وضعیت درمیان برخی شیعیان پرداخت و گفت: به نظر می رسد نخستین علت، کارشناسان و عوامل اطلاع رسانی دینی هستند. معمولا این گروه هستند که می توانند برخی جریان ها و حرکت ها را در جامعه تقویت و تثبیت کنند. وقتی رویکرد یک کارشناس به سمت امام حسین علیه السلام می رود، (که برحق نیزهست و ما معتقدیم هر چقدر هم که رویکرد ما به سوی ائمه باشد باز کم است) چنین جریانی ایجاد می شود و این موضوع از این زاویه مورد انتقاد است که معمولا چه در بیان چه در معرفی امام و چه در تجلیل ها یاعزاداری ها، همان مقدار رویکرد نسبت به امام دیگر دیده نمی شود.
بنابراین نخستین علت، نوع برخورد کارشناسان و تمام ابزارها و امکانات و منابع اطلاع رسانی دینی است که به صورت یکنواخت و همسو با سبک زیارت جامعه کبیره حرکت نمی کنند. اگر ما جامعه کبیره را مستند خود قرار دهیم این رفتار باید اصلاح شود و صحیح نیست. البته این علت خود معلول علت دیگری است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران تصریح کرد: دومین علت که خود عامل علت اول نیز به شمار می رود وجود نقص در مبنای متون و منابع قابل دسترس برای جامعه و کارشناسان متوسط ماست که این وضعیت را ایجاد می کند. یعنی وقتی شما به منابعی که در اختیار کارشناسان متوسط و یا سایر منابع اطلاع رسانی قرار می گیرد، مراجعه می کنید، می بینید که منابع اینگونه بوده و هستند. یعنی در آنها نسبت به امام حسین علیه السلام اطلاعات بیشتری نسبت به امام سجاد یا امام هادی علیهما السلام وجود دارد.
به تعبیر دیگر علت دوم که زمینه ساز علت اول است وضعیت منابعی است که برای کارشناسان متوسط ما تعریف شده است. این که می گویم کارشناسان متوسط به این دلیل است که کارشناسان بصیر، عمیق و فکور با منابع موجود خود را قانع نمی کنند بلکه به دنبال اطلاعات رفته و موفق می شوند که از عمق منابع، معارف مورد نیاز را به دست آورند. تفاوت میان کارشناسان ما آن است که کارشناس متوسط به منابع موجود و در دسترس اکتفا می کند اما کارشناس عمیق و بصیر مانند یک غواص به جستجو در درون و عمق منابع می پردازد.
بنابراین کارشناسان متوسط رویکردی را در جامعه ایجاد می کنند که رویکرد و توجه به یک امام بیش از سائر ائمه می شود. اما آنها نیز مقصر نیستند چرا که منابع در دسترس آنها چنین هستند.
عامل سومی که وی در این رابطه به ان اشاره کرد برنامه و اقدامات عمیق و گسترده حاکمان اموی و عباسی بود. چنان که ما در طول تاریخ می بینیم بخصوص حکام عباسی (که در ظاهرسازی موفق عمل کرده اند) توانستند منابع و اسنادی را برای ما آماده کنند که وقتی از آنها خارج می شویم شناخت ما نسبت به امام هادی، حضرت سجاد و امام عسگری علیهم السلام کمتر از برخی امامان دیگر است. در این جا ممکن است سوال ایجاد شود که آیا انها علم داشتند که اگر این پازل شناخت ما از ائمه به هم بخورد یعنی ما مطابق زیارت جامعه کبیره تمام امامان را از نظر معرفتی و عشق ورزی در یک مرتبه قرار ندهیم چه می شود؟
حجت الاسلام ادیب بهروز خاطرنشان کرد: برداشت من این است که برخی از این اعمال با علم انجام شده است. یعنی اگر ما چنین عمل کنیم و پازل معرفتی ما به هم بخورد، نتیجه ای که قرار است از وجود اهل بیت (ع) و مراجعه من به آنها به دست آید، دیگر حاصل نمی شود بلکه واقعیت امروز ما را با نتیجه دیگری مواجه می کند.
من شیعه مب بایست نسبت به همه اهل بیت به ان معرفت حداقلی دست پیدا کنم بعد اگر بخواهم یک جا بیشتر و یک جا کمتر تامل کنم اشکالی ندارد. اما آن معرفت حداقلی و کف شناخت را باید نسبت به همه اهل بیت داشته باشم در غیر این صورت هدفی که از عشق ورزی به انها مدنظر است حاصل نمی شود و به تعبیری این کار ناقص اگر نتیجه منفی نداشته باشد مسلما نتیجه مثبت نخواهد داشت.
ما چون از نتایج مطلوب خبر نداریم تصور واهی ما آن است که ما با یک نتیجه مثبت مواجه هستیم ولی اگر از طریق زیارت جامعه کبیره و دیگر متون دینی نسبت به این نتیجه مطلوب آشنایی و آگاهی پیدا کنیم می فهمیم آنچه امروز از این رویکرد ناقص به دست می آید بسیار متفاوت با ان چیزی است که در زیارت جامعه درباره معرفت و عشق ورزی نسبت به اهل بیت مطرح می شود.
عامل چهارم موثر در ایجاد این شکاف آن است که جامعه متدین ما ارتباط خود را با دانشمندان و کارشناسان برجسته و عمیق کم کرده وهر جا این ارتباط کاهش پیدا کرد چنین پیامدی به وجود می اید. در حالی که اگر در شناخت ائمه ارتباط با دانشمندان بصیر برقرار می شد چنین وضعیتی به وجود نمی آمد. چون دانشمندان بصیر و عمیق هیچ گاه تفکیک نمی کنند. دلیل این تفکیک متونی است که ما داریم اما آنچه در سیره دانشمندان می بینیم آنست که از فضایل تک تک آنها سخن به میان می اید.
در همین رابطه عامل دیگری که می توان به ان اشاره کرد آن است که بیشتر تکیه ما در گزارش هایی که از زندگی اهل بیت به دست آورده ایم بر گزارش های افراد عادی است. به عنوان مثال گزارش زندگی پیامبر (ص) یا امیرالمومنین (ع) را دو نوع یا دو دسته از انسان ها برای ما گزارش کرده اند یک دسته افرادی که خود به ملکوت و عمق زندگی اهل بیت ورود نداشته اند و گروه دوم افرادی که خود نیز از همین عالم و هم سنخ با اهل بیت بوده اند.
مراجعه بیشتر ما برای شناخت معصومین(ع) به گزارش های گروه اول چنین پیامدی می تواند داشته باشد. چنان که من در شناخت یک امام، تاریخ را از زبان مورخ و فردی بخوانم که او به عالم ملکوت اهل بیت نیز راه داشته است، گزارش من نتیجه دیگری خواهد داشت. در این صورت می توان امید داشت که درک و برداشت من از امام معصوم همان باشد که باید داشته باشم.
این کارشناس دینی در ادامه و در بیان راهکارهای حل این معضل گفت: ششمین عامل که به عنوان یک راهکار نیز می توان آن را مدنظر داشت این است که ما درشناخت امام بیشتر از این که توجه مان به گزارش دیگران و شرح حال های انها باشد به فرمایشات شخص معصوم توجه کنیم. یعنی اگر ما برای شناخت امام سجاد علیه السلام فقط صحیفه را که اخت القران معرفی شده با تفسیر(نه ترجمه و شرح ) مورد مطالعه قرار می دادیم این وضعیت ایجاد نمی شد.
این عامل به ما می فهماند که هر جا ما در معرفت امام معصوم از استناد و مراجعه به سخنان قطعی آنها (نه سخنان احتمالی) صرف نظر کردیم و به سراغ معرفی های دیگران رفتیم و از شخص معصوم فاصله گرفته و سراغ غیر معصوم رفتیم ما را به سرانجام مثبتی نمی رساند.
این راهکار به ما می گوید که برای شناخت امام سجاد (ع) باید از تفسیر دانشمندان بزرگ بر صحیفه سجادیه که در گذشته انجام شده بهره گرفت و با کمک کارشناسان متوسط از طریق بررسی و تحلیل این تفاسیر تلاش کرد تا به شناخت و معرفتی از این امام معصوم برسیم که در عشق ورزی ما میان ایشان با سایر ائمه تفاوتی وجود نداشته باشد. اما دشمن دانا و دوست نادان اقداماتی انجام دادند که ما را از صحیفه جدا کردند و این جدایی معلول تلاش دشمنی به نام وهابیت است. چون خوب می دانستند که این صحیفه حاوی چگونه معارفی است و هر فرد با مراجعه به آن غیر از این که امام را می شناساند می تواند به معارف بلندی در توحید، نبوت، معاد و ولایت و مسایل اجتماعی دست پیدا کند.
اما انها ما را به جایی رساندند که ارتباط ما با صحیفه اگر هم وجود داشته باشد در حد قرائت و دیدن ترجمه آن است در حالی که متن صحیفه به قدری بلند و گسترده است که تعبیر اخت القران کاملا تعبیر به جایی برای ان است. بنابراین اگر ما این توان را داشتیم که تفسیرهای دانشمندان بزرگ بر صحیفه را مطالعه می کردیم یا کارشناسان خود را وا می داشتیم که از طریق مطالعه و تحلیل این تفاسیر آن را برای ما تبیین می کردند هر مقدار که با صحیفه ارتباط برقرار می کردیم شناخت ما نسبت به امام سجاد (ع) شناختی متفاوت می شد.
پایان پیام/
نظر شما