خبرگزاری شبستان: «یکی از مهم ترین روش های آن حضرت (ع) در مدیریت فکری و فرهنگی جامعه، خطابه های حماسی بود که پس از قیام عاشورا در کوفه انجام شد و همین خطابه ها ظرف مدت کوتاهی موجب به راه افتادن قیام توابین از همین شهر شد و این افراد به تدریج جز بهترین اصحاب امام شدند.» این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام والمسلمین عبدالکریم پاک نیا، محقق علوم اسلامی و مدرس حوزه، درباره نحوه مدیریت فکری و فرهنگی امام سجاد (ع) است؛ گفتگوی ما با مولف کتاب های "یک قرن وفاداری؛ شرح حال جابر ابن عبدالله انصاری"، "سیره اهل بیت (ع)" و "تربیت از منظر امام حسن مجتبی (ع)" از نظرتان می گذرد:
با توجه به اینکه پس از شهادت امام حسین (ع) و یاران آن حضرت (ع)، جو خاصی بر جامعه آن زمان حاکم شده بود و عرصه بر اهل بیت (ع) تنگ آمده بود و جان ایشان در خطر بود، حضرت علی ابن الحسین (ع) چگونه جامعه را مدیریت فکری و فرهنگی می کردند؟
امام سجاد (ع) در دوره حیات خود در محدودیت شدیدی قرار داشتند چرا که حاکمان اموی بر شهرهای اسلامی مسلط بوده و جو سنگینی را بر جامعه حاکم کرده بودند. از این رو شیعیان و محبان اهل بیت (ع) از ترس جان و مال خود در نقاط مختلف مخفی می شدند. با این وضعیت امام سجاد (ع) با اتخاذ سیاست های بجا و حکیمانه تلاش می کردند تا رهبری فکری امت را به دست گرفته و پاسدار قیام عاشورا به بهترین و زیباترین وجه ممکن باشد.
ایشان روش های مختلفی را در پیش می گرفتند، یکی از این روش ها، شاگردپروری بود؛ در این راستا حضرت حسین ابن علی (ع) پس از رخداد عاشورا تلاش کرد از انسان های مستعد بهره گرفته و برای تبلیغ اسلام استفاده کند که بنا به قول شیخ طوسی آن حضرت 179 تن شاگرد تربیت می کنند.
مثلا کدام شاگردان؟ به چند تن اشاره بفرمایید.
از جمله این شاگردان می توان به ابوحمزه ثمالی اشاره کرد که رهبری شیعیان کوفه را بر عهده داشت. وی در علم حدیث و تفسیر مورد اعتنا و اعتماد امام سجاد (ع) بود و این شخصیت به درجه ای از اعتماد می رسد که حضرت سجاد (ع) قبر امام علی (ع) را که تا آن زمان مخفی بوده، به او نشان می دهند. همچنین کتاب رساله حقوق و دعای ابوحمزه ثمالی از آثاری این شاگرد مکتب اهل بیت (ع) است.
یحیی ابن ام طویل یکی دیگر از شاگردان امام (ع) و از شخصیت های پرجرات بود. وی علنا کلام امام (ع) را در مجامع عموی بیان می کرد و گاه در میدان بزرگ کوفه، خطابه های اهل بیت (ع) را قرائت می کرد.
از دیگر شاگردان امام سجاد (ع) می توان به محمد ابن مسلم ابن شهاب زهری که از علمای اهل سنت بود، اشاره کرد. وی در اثر معاشرت با امام چهارم بهره های علمی فراوان برده و به ایشان علاقه مند شده و از آن حضرت حدیث نقل کرده و مطالب فراوانی را از امام منتشر کرد.
از سوی دیگر امام سجاد (ع) از شاعران متعهد هم برای آموزش و انتشار معارف دینی استفاده کرده و آنها را تربیت کردند که از جمله می توان به فرزدق اشاره کرد. البته در این میان محدثینی نیز همچون جابر ابن عبدالله انصاری به دست آن حضرت (ع) تربیت یافتند.
آیا می توان شیوه های دیگری برای مدیریت فکری و فرهنگی جامعه از آن حضرت سراغ گرفت؟
بله؛ روش دیگر امام سجاد (ع) در این زمینه، شیوه نیایش های عرفانی و اندیشه ای بیدارگرانه بود که در قالب دعا به جامعه عرضه می شد.
در حقیقت یکی از بهترین روش های امام (ع) در پاسداری از فرهنگ عاشورا، دعاهای صحیفه سجادیه است که در عین عرفانی بودن، معارف فراوانی در آنها نهفته است که از جمله می توان به دعای پنجاه و چهارم صحیفه اشاره کرد. یا مناجات خمس عشر که شامل 15 دعا و مناجات است، در باب توحید و معرفت، مطالبی را در بردارد که لرزه بر اندام هر شنونده ای می اندازد. در واقع امام (ع) در هر جایی که نمی توانستند به صورت صریح صحبت کنند، در قالب دعا و نیایش سخنان خود را بیان می کردند و ایشان میراث دار حماسه عاشورا، بهترین حامل برای این پیام رسانی بودند.
بنابراین اگر به مطالبی که در کتاب ارزشمند صحیفه سجادیه بیان شده است، با دقت بنگریم، متوجه می شویم آن مضامین و معارفی که امامان و معصومین (ع) قصد داشتند به گوش جامعه برسانند اما حاکمان وقت این اجازه را ندادند، امام سجاد (ع) طی این فرصت در قالب نیایش بیان کردند و از دعا برای همسایه و توحید گرفته تا دعا برای مرزداران در این اثر به چشم می خورد.
مثلا چگونه معارفی؟ آیا این معارف تنها محدود به شناخت و معرفت خدا می شود؟
به طور مثال در دعای برای مرزداران، ایشان مرزداران معنوی و ظاهری را دعا می کنند و این نشان می دهد که مردم باید از مرزهای عقیدتی خود نیز حفاظت کنند.
یا در دعاهایی دیگر مثلا دعای بیست و چهارم آن حضرت (ع)، سبک زندگی اسلامی و چگونگی زندگی کردن با به ما می آموزند و در دعاهای دیگری به بیماری های انسان و فلسفه آنها می پردازند و اینکه مردم چگونه در زمان خطر و مشکلات، مدیریت بحران داشته باشند یا در مقابل ظلم بایستند.
همچنین از شیوه های دیگر امام (ع) حمایت از قیام هایی بود که با طاغوت مبارزه می کردند از جمله قیام مختار، قیام توابین و قیام هایی که در مدینه انجام شد البته نه به صورت مستقیم، بلکه غیرمستقیم چرا که برای ایشان مقدور نبود.
در این میان، کدام مسیر و روش را می توان مهم ترین اقدام و حرکت آن حضرت (ع) در راستای سوال نخست، برشمرد؟
یکی از مهم ترین روش های آن حضرت (ع) در مدیریت فکری و فرهنگی جامعه، خطابه های حماسی بود که پس از قیام عاشورا در کوفه انجام شد و همین خطابه ها ظرف مدت کوتاهی موجب به راه افتادن قیام توابین از همین شهر شد و این افراد به تدریج جز بهترین اصحاب امام شدند.
به طور مثال در خطابه های معروفی که ایشان در شام داشتند، با شمارش نعمت های خدا و معرفی خود و خانواده، چنان لرزه ای بر بدن یزید انداخت که او برای سلطنت خود احساس خطر کرد یا خطبه دیگری که در نزدیک مدینه قرائت کردند، موجب شد در عرض یکسال مردم مدینه قیام کرده و واقعه حرّه پیش آید.
از سوی دیگر گفتگوهای منطقی که آن حضرت (ع) در مجلس یزید و عبیدالله ابن زیاد داشت، موجب شد این ماجرا بر حاضران اثر گذاشته و با اینکه ایشان اسیر بودند، بر کار خود مسلط بوده و با منطق سخن گفتند.
همچنین، مهم ترین اقدامی که حضرت برای مدیریت فکری و فرهنگی جامعه مسلمین در پیش گرفتند، بنیانگذاری روضه خوانی و عزاداری بر سیدالشهدا (س) و یارانش بود که تا امروز نیز این سنت ادامه دارد. ایشان در هر مجلسی حاضر می شدند، ذکر مصیبت بر اهل بیت (ع) را داشتند تا جایی که با اعتراض برخی افراد روبه رو شدند که تا چه زمانی قرار است به این نوحه سرایی و گریه های خود ادامه دهید و امام (ع) نیز در پاسخ فرمودند: مگر شما نشنیدید یعقوب پیامبر و پیامبر زاده، وقتی یکی از فرزندان او ناپدید شد، آن قدر گریست که کمرش خمیده و چشمانش سفید شد؟ اما من در مقابل چشمان خود دیدم پدرو برادر و هفده تن از خانواده ام مظلومانه کشته و بر زمین کشیده شدند، پس چگونه توقع دارید اندوه من کم شود؟!
بنابراین، سنت عزاداری و سوگواری یکی از راه هایی است که می توان به تبلیغ دین اسلام پرداخت و جامعه را مدیریت فکری و فرهنگی کرد همان طور که بزرگان دین ما گفته اند رمز ماندگاری عاشورا همین شیوه است.
پایان پیام/
نظر شما