خبرگزاری شبستان: ما انقلاب و جنگ را با همین فرهنگ عاشورایی مدیریت کردیم و به پیروزی رساندیم. در طول سالیان سال با این فرهنگ تربیت شدیم و الان هم برای بقا، تداوم و توسعه انقلاب چه حرارت و عامل محرکه ای بهتر از عاشورا برای ما وجود دارد، عاشورا خون حسین (ع) و اشک سجاد (ع) است و ما اگر بخواهیم این کشور را پیش ببریم با خون حسین (ع) و اشک سجاد (ع) پیش خواهد رفت. به تعبیر آقا، فرهنگ قابل تنفس است. فرهنگ مثل هوا است همچنان که بدون هوا نمی توان دوام آورد و زیست، بدون فرهنگ هم نمی توان دوام آورد. فرهنگ عاشورا هم بهترین و دلپذیرترین هوایی است که می توانیم در معرض آن قرار بگیریم، بهترین هوای قابل تنفس برای ماست.
بخش اول گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمین سید صمصام الدین قوامی، رییس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی به واکاوی ارتباط میان فرهنگ عاشورایی با فرهنگ عمومی و رفتاری ما اختصاصا دارد.
یکی از مهم ترین انگیزه ها برای بزرگداشت هر ساله نهضت حضرت اباعبدالله (ع) و یاران و اهل بیت شان، واکاوی دقایق و عناصر اخلاقی و اعتقادی و فرهنگی و به نوعی الگوبردای از آن گوهرهای شریف انسانی است. از سوی دیگر این دغدغه همیشه برای ما وجود دارد که چطور می توان روح و درون مایه آن فرهنگ اصیل را با درون مایه فرهنگ عمومی و رفتاری مان گره بزنیم. دیدگاه تان در این باره چیست؟
عاشورا ماهیتا یک فرهنگ است، با این راهبرد که "کل یوم عاشورا کل ارض کربلا" از هر ناحیه ای که صادر شده باشد فراگیری یک فرهنگ را نشان می دهد. این یعنی چه؟ یعنی هیچ زمان و زمین و ساحتی خالی از این فرهنگ نیست چون مبارزه حق و باطل است و هیچ لحظه ای از این مبارزه معاف و برکنار نیستیم، در حقیقت هیچ گوشه ای از زمین یا گوشه ای از زمان نمی توانی پیدا کنی که برکنار از مبارزه حق و باطل باشد، این مبارزه در هر زمانی و هر زمینی به اقتضای خودش برپاست. همین فرهنگ هم بود که عامل زایش انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و بیداری اسلامی در سطح منطقه بود و مکتب اهل بیت (ع) را در سرزمین ایران و عراق و بحرین و لبنان تحکیم کرد. اگر این فرهنگ نبود فرهنگ اهل بیت (ع) فراموش می شد و نهایتا در حد فرقه های ضعیف، آرام آرام رو به فراموشی می رفت. عاشورا است که تنور این تحولات را گرم نگه می دارد یعنی همان چشمه همیشه جوشان که تمام ناپذیر است و از این زاویه نیاز به مدیریت ندارد. چون عاشورا مدیریت آسمانی و تدبیر ملکوتی دارد. مهرش در دل ها نو به نو می شود و حرارت ش در قلب ها رو به سردی نمی گذارد.
شما می بینید که هر سال این هیأت ها و دسته جات مثل فواره های آب از دل زمین می جوشند و به غلیان و شور می آیند. چه کسی آن ها را بیدار می کند؟ تکایا و حسینه ها و مساجد به تکاپو می افتند، شعرا شعر می سرایند، واعظان از عاشورا می گویند و نوحه خوانان و مداحان سوگواری می کنند، در واقع این فرهنگ، خود به خود سامان پیدا می کند. مثل این سامانه هایی که در طبیعت وجود دارد. بدون این که کسی مدیریتی داشته یا دخالتی کند، برف و باران و رود و سنگ و کوه شکل می گیرد و رفتار می کند. این نظم های شگفتی که ما در طبیعت می بینیم که با تدبیر ملکوتی در گردش اند، فرهنگ عاشورا هم از این سنخ است. هیچ قدرتی هم نمی تواند در برابر این فرهنگ بایستد همچنان که هیچ قدرتی نمی تواند چرخه باران و برف و فصل ها را متوقف کند.
البته در معرض این فرصت قرار گرفتن و از این سرمایه بیشترین بهره را بردن حرف درستی است. مصداق های این بهره برداری هم چندان از ما دور نیست. ما انقلاب و جنگ را با همین فرهنگ عاشورایی مدیریت کردیم و به پیروزی رساندیم. در طول سالیان سال با این فرهنگ تربیت شدیم و الان هم برای بقا، تداوم و توسعه انقلاب چه حرارت و عامل محرکه ای بهتر از عاشورا برای ما وجود دارد، عاشورا خون حسین (ع) و اشک سجاد (ع) است و ما اگر بخواهیم این کشور را پیش ببریم با خون حسین (ع) و اشک سجاد (ع) پیش خواهد رفت.
به تعبیر آقا، فرهنگ قابل تنفس است. فرهنگ مثل هوا است همچنان که بدون هوا نمی توان دوام آورد و زیست، بدون فرهنگ هم نمی توان دوام آورد. فرهنگ عاشورا هم بهترین و دلپذیرترین هوایی است که می توانیم در معرض آن قرار بگیریم، بهترین هوای قابل تنفس برای ماست.
اگر عاشورا را یک گنج بزرگ قلمداد کنیم خب این نگرانی وجود دارد که رویکرد ما یعنی فرهنگ عمومی مان در برابر این گنج بزرگ فرهنگی چیست؟ مثلا یکی از نگرانی هایی که در این باره وجود دارد این است که ما آن ارتباط عمیق و چندلایه را با سطوح این فرهنگ برقرار نکنیم و بیشتر به صورت یک رفتار موسمی و فصلی به آن نگاه کنیم.
البته من چندان نمی پذیرم که بگوییم عاشورا در فرهنگ ما رفتاری موسمی شده است، شما می دانید که بسیاری از مردم ما در طول سال زیارت عاشورا می خوانند. در خانه ها، مساجد، ادارات، نیروهای مسلح، زیارت عاشورا به طور منظم خوانده می شود و اکنون متن این زیارت مثل یک تواشیح شده و بسیاری حفظ کرده اند و آن لعنت ها و سلام ها و تولی و تبری ها و دوست شناسی ها، دشمن شناسی ها و پذیرفتن رهبری اهل بیت (ع) و نفی رهبری دشمن هر روز مرور می شود. همچنین منبری ها در طول سال و در هر مناسبتی که روضه می خوانند با عبارت "لا یوم کیومک یا ابا عبدالله (ع)" سریع به کربلا وصل می شوند. امکان ندارد منبری به منبر برود و از حسین (ع) نگوید. او در شهادت هر امام و معصومی که باشد گریزی هم به کربلا می زند. این اصلا آیین نامه منبر و مداحی است.
این که بگوییم یادکرد عاشورا منحصر به محرم و صفر شده است نمی توان پذیرفت. در واقع محرم و صفر، فصل میوه چینی است و شور بیشتری پیدا می کند اما آن بذر در همه فصل های سال در قلب عاشقان و مؤمنان هست. شما می بیند هیأت های حسینی در همه ماه ها و هفته های سال مراسم می گیرند. پرچم هایی که روی آن نام مبارک اباعبدالله (ع) نگاشته شده در همه فصل ها و ماه های سال در اهتزاز است. سفر به کربلا، تابستان و زمستان و بهار و پاییز نمی شناسد. محرم و صفر و شعبان و ... می بینید که عاشقان اباعبدالله (ع) با هر وسیله ای که دست شان برسد، خودشان را به کربلا می رسانند با این که وضعیت عراق را می بینند. از آن سو هم شما توسعه حرم ها و ساخت ضریح ها را می بینید که چطور همین مردم در توسعه حرم اباعبدالله (ع) مشارکت می کنند، چطور امروز بین الحرمین به یک نماد و میعاد و میقات تبدیل شده است. امروز شما می بینید در یزد و کرمان و اصفهان از 365 روز سال، 360 روز روضه می گیرند. این ظرفیت های فرهنگ عمومی ماست. این ابر خجسته و باران زا در فضای کشور ما وجود دارد.
نکته ای که شما درباره جوشش های عاشقانه و الهی عاشورایی گفتید حقیقت است، این که حرارت مکتب امام حسین (ع)در قلب ها جاودانه است اما از آن سو هم به هر حال این دغدغه وجود دارد که در بخش خودآگاه قضیه چه می توان کرد که فرهنگ عمومی ما بهتر از این جوشش ها سیراب شود؟ به این معنا که اولویت ها و ضرورت های ما در این باره چه می تواند باشد؟
خب، در این باره یه زاویه های زیادی می شود پرداخت. مباحث تربیتی به ویژه در سنین پایین تر مؤثر خواهد بود که بخشی از آن می تواند در برنامه درسی و برنامه ریزی مدارس و نوع هدایت های معلمان اتفاق بیفتد، در دانشگاه ها هم همین طور، اما اگر بخواهم کلی تر به موضوع نگاه کنم باید عرض کنم "سبک زندگی" ما باید متأثر از این فرهنگ باشد.
پایان پیام /
نظر شما