به گزارش خبرگزاری شبستان، به نقل از روابط عمومي ستاد مبارزه با مواد مخدر جعفر باي ،يك آسيبشناس اجتماعي گفت: اعتياد بهعنوان يك آسيب جدي اجتماعي كه روز به روز منشا مشكلات بسيار زيادي در جامعه شده است، از دو جهت نگران كننده است. اول اينكه رشد فزاينده محركهاي توهمزاي صنعتي ميتواند تهديدي براي همه شهروندان باشد و از جهت ديگر موضوع رشد اعتياد در جامعه زنان مطرح است، بهگونهاي كه اعتياد در حوزه محركهاي صنعتي ماهيت كاملا زنانهاي پيدا كرده است .
وي افزود: شيوههاي غيربومي كه با باورها، اعتقادات و فرهنگ بومي- محلي جامعه ما نيز بيگانه است، براي مبارزه با معضل اعتياد پاسخگو نيست. مثلا روشهاي خشن و غيرانساني مانند سگ درماني كه معتاد را در شرايط دشوار قرار ميدهد و او را مجبور به ترك اعتياد ميكند، روش هاي مناسبي نيستند.
اين آسيبشناس اجتماعي ادامه داد: امروزه كمپهاي ترك اعتياد با خطا و آزمايش روبهرو هستند و هنوز يك شيوه استاندارد براي ترك اعتياد به دست نيامده است. گواه اين مساله ترك اعتياد درصد كمي از مراجعان به اين كمپها و نرخ بالاي بازگشت اعتياد افراد است. اما آنچه تجربه جهاني نشان ميدهد اين است كه مناسبترين شيوه براي ترك اعتياد، روش خانواده تراپي يا خانواده درماني است.
باي با اشاره به اينكه خانواده در ايران بهعنوان كانون مهر و محبت شناخته ميشود، افزود: ميتوان و بايد براي درمان معتادان از ظرفيت خانواده آنان استفاده كرد چراكه خانواده حاضر است براي بهبود فرزند خود، هر سختي را تحمل كند و پا به پاي او تا آخرين لحظه همراه باشد، به همين دليل است كه در ايران معتادان كمتري، كارتن خواب ميشود زيرا خانواده، چتر حمايت خود را براي فرد معتاد حفظ ميكند. البته اگر اين ظرفيت در مسير درست قرار نگيرد و از روشهاي مناسب استفاده نشود، خانواده مي تواند به عنوان تهديدي براي فرد معتاد باشد.
اين محقق و آسيبشناس اجتماعي تصريح كرد: امروزه در دنيا براي ترك اعتياد ابتدا به سراغ خود معتاد نميروند بلكه در اولين گام براي بهبودي وي، عناصر پيرامون او را آموزش ميدهند و از آنها كمك ميگيرند. مسلما اگر خانواده آموزش ديده باشد به دليل ارتباط مستمري كه با فرد معتاد دارد ميتواند بهترين عنصر و بازوي محرك در جهت بهبود حال وي باشد. به عبارت ديگر اگر خانوادههاي معتادان بتوانند به صورت فني، شيوه تعامل با او را ياد بگيرند بعد از آن جامعه نيز از چنين توانايي برخوردار خواهد شد. همچنين خانواده در بقاي پاكي و عدم بازگشت اعتياد، بسيار اثربخش خواهد بود.
وي با تاكيد بر مردميسازي مبارزه با موادمخدر يا همان بحث اجتماعي كردن آن خاطر نشان كرد: اين موضوع ميتواند به عنوان يك پروژه مكمل، در كنار خانواده درماني بسيار مفيد باشد. مردمي كردن مبارزه با موادمخدر با توجه به روحيه مهرباني حاكم بر شهروندان، حس مسئوليت اجتماعي آنان را بيدار ميكند كه در جنبههاي مثبت كاركرد دارد و اهرمي براي فعالسازي عناصر اجتماعي در مبارزه با موادمخدر محسوب ميشود. از طرفي تاكيد دين مبين اسلام نيز بر انجام مسئوليتهاي اجتماعي است.
باي با انتقاد از اينكه بخشي از افكار عمومي همچنان براين باور است كه اعتياد قابل درمان نيست، گفت: با وجود تبليغات و اطلاعرسانيهاي گسترده در سالهاي اخير، عدهاي معتقدند كه فرد معتاد قادر به ترك اعتياد خود نيست و اين نشان ميدهد بايد اطلاعرساني و فعاليت در اين زمينه بيشتر تا در نهايت منجر به اصلاح افكار عمومي شود. بايد به دنبال راهي بود تا شهروندان با مشاهده صحنههاي دلخراش پديده شوم اعتياد، مسئولانه برخورد كنند و براي كمك به معتاد با او همكاري و مشاركت داشته باشند تا شرايط بازگشت اعتياد به حداقل برسد. اين هدف را ميتوان اين صورت اجرايي كرد كه قبح و زشتي اعتياد در جامعه حفظ شود و براي همه به خصوص جوانان و نوجوانان زشتي اعتياد پررنگتر از قبل شود.
اين آسيبشناس اجتماعي با طرح سوالي مبني بر اينكه اساسا چرا يك فرد گرفتار اعتياد ميشود، پاسخ داد: براي اين پرسش، موارد متعددي مطرح است اما در خصوص جوانان و نوجوانان كه آسيبپذيرترين گروه سني براي درگير شدن با اعتياد هستند، مساله اوقات فراغت و شيوه هاي غلط پركردن آن مطرح است. جوان جامعه ما از سويي مهارتهاي لازم را براي استفاده بهينه از اوقات فراغت ندارد و از سوي ديگر با بحرانهاي اجتماعي فراواني مانند بيكاري، فقر و مشكلات اقتصادي، تجرد، افسردگي و استرس و... روبه روست. به همين جهت در پي يافتن مسكني براي اين وضعيت است كه متاسفانه در موارد زيادي به مصرف موادمخدر پناه ميبرند.
وي با بيان اينكه بايد شرايطي فراهم شود تا استرسهاي اينچنيني در جامعه كمتر شود، افزود: ميتوان با برنامههاي سرگرمكننده، اوقات فراغت افراد را به خوبي ساماندهي كرد كه براي تحقق اين هدف لازم است تا نهادهاي فرهنگي و هنري، اجتماعي، ورزشي فضايي فراهم كنند تا جوان در جامعه ديده شود و خود را اثبات كند كه در اين رابطه، رسالت آموزش و پرورش به عنوان نهادي كه با بيش از 12 ميليون دانش آموز سر و كار دارد بسيار سنگينتر و البته تاثيرگذارتر است. پركردن اوقات فراغت اين نيست كه كلاسهاي فوق برنامه و به اصطلاح مشق نويسي دانش آموزان بيشتر شود. بايد برنامههاي مناسب تفريحي و مورد علاقه آنان نمود بيشتري پيدا كند. به طور مثال عده اي مايل هستند در فعاليتهاي مذهبي شركت كنند كه مساجد ميتوانند براي اين منظور فعاليت خود را بيشتر كنند. از طرفي اردوهاي گردشگري خواست و علاقه بخش ديگري از دانشآموزان است كه ميتوان حتي برنامههاي ايرانگردي براي آنان در نظر گرفت. حتي ميتوان با ارائه بنهاي گردشگري زمينه سفرهاي ارزان براي آنها فراهم كرد.
باي ادامه داد: امروز جوان جامعه ما با مشكل بحران هويت روبه روست، به گونهاي كه فرهنگ وارداتي با تبليغات زياد براي او جايگزين فرهنگ ايراني شده و جوان اصلا فرهنگ خود را نميشناسد كه بخواهد آن را بپذيرد. به هر ترتيب بايد به هر طريقي كه شده هويت را به جوانانمان برگردانيم.
پایان پیام/
نظر شما