حادثه غم انگیز و دردناک عاشورا در زمان خود، تلخ و درد آور بود و به تعبير روايات رسیده از معصومان، مصيبت بود، تا بدان جا كه در زيارت عاشورا خطاب به امام حسین(ع) ميگوییم: « لقد عظمت الرزيه و جلت و عظمت المصيبه بك علينا و علي جميع اهل الاسلام»؛ به راستي داغ تو و مصيبت تو براي ما و براي همه اهل اسلام چه بزرگ و سنگين است. اما همين فاجعه گران، وقتي باوری تاريخي شد، تاثيرهای شگرفی میبخشد. چنان كه پيام و درسهايش ميتواند براي ما درسآموز و زندگي بخش باشد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از قم، شرکت در مجالس عزاداری امام حسین(ع) و مطالعه سرگذشت و مقتلهاي آن حضرت، بهترين فرصت براي آگاهی از كرامت نفس و اخلاق و اخلاص امام(ع) و یاران وفادار ايشان است؛ مفاهيمي كه توجه بدانها ، روح سرد انسان را بهاری ميکند. بهاري معطر از شخصيت مردي كه در سختترين شرايط، همچنان صداي كرامت و نداي آزادگي از بندبند وجود او برخاست.
« از زيباييهاي صحنه عاشورا ظرافتهاي مفهومي و اخلاقي همچون ایستادگی، شهامت و ادب خاندان امام(ع) است. تاكيد بر مفهوم "آزادگي" از مهم ترین محورهاي حركت امام از آغاز تا پايان راه است و "بزرگواري و ادب" رنگي است كه امام بر جاي جاي اين صفحه پرشكوه (زندگی دنیا) پاشيد».
در بعد ادبیات نوشتاری و گفتاری نمونههای فراوانی را میتوان یافت که در آن «فرهنگ عاشورا» محور اعتقادی خاص و عام قرار گرفته است. بخشی از این ادبیات در همان عصر وقوع حادثه است و بخش دیگر و مهمتری در سالهای بعد از قیام، در شعارها و حرکتهای حق طلبانهای چون قیام مختار، نهضت توابین، علویان طبرستان و ... دیده میشود.
از قرن دهم و بعد از آن، به دنبال 10 قرن مهجوریت و مظلومیت شیعه، «تشیع» به عنوان مذهب رسمی کشور ایران اعلام شد و اشعار و مراثی زیادی درباره حادثه عاشورا خلق شدند که معروفترین آنها دوازده بند «محتشم کاشانی» است. این شیوه اساسا" سبک خاصی را در مرثیه بنا گذاشت و شاعران بعد از وی، اغلب در مرثیه پیرو سبک و مضمون شعری او گشتند، هرچند که از نظر قدرت کلام و ظرافت اندیشه ـ برخی از آنان همچون وصال شیرازی ـ دست کمی از محتشم نداشتند ... .
باید دانست که وجه غالب حماسه عاشورا، تنها درد و اندوه نيست، بلكه عزت و سرفرازي، نرفتن زیر بار ذلت و «ما رایت الا جمیلا» است. ماجراي كربلا دو رو دارد؛ يك طرف، مجموعهاي است از زشتيها، پستيها و نامردميهاي بنی امیه و کوفیان و روي ديگر آن، تابلوي رنگارنگ و خيره كنندهاي است از زيباييهاي غرور آفرين اهلبیت عصمت و طهارت(ع).
به دلايل تاريخي و اجتماعي بسيار، در مجالسي كه به نام امام حسين(ع) برگزار ميشوند، متاسفانه بيشتر به شرح و بسط عاطفي روي اول سكه ميپردازند و بر آن اشك اندوه ميبارند، اما چشم و دل را به اشك شوق و برق غروري که از زيباييها و شكوه عاشورا و نقش آفريني نقاشان بزرگ صحنه كربلا پیش آمده، ميهمان نميكنند و «توجه نميكنند كه "سلام بر حسين" مفهوما" مقدم بر "لعنت بر يزيد" است. اين "سلام بر حسين" است كه "لعنت بر يزيد" را ترجمه ميكند و به آن معنا ميبخشد . لرزيدن دل و ريختن اشك شوق در نگاه به عظمت و زيبايي رفتار امام، زيباتر و گيراتر از گريه برآمده از ظلم و پستي يزيد است».
شايد براي برخي از ذاكران شريف اباعبدالله، تحريك عواطف از راه توجه دادن به پستيها و ددمنشيهاي يزيديان آسانتر است تا تكاندادن عمق انديشهها و قلبها از راه توجهدادن به بزرگيهاي عزت آفرين امام و ياران او. «البته گريه بر سوز زخم تير و سنان ميسرتر است تا خيره ماندن در عظمت و آرامش يك "نفس مطمئنه" كه در روح ياران و خاندان او نيز دميده شده است .» عواطف ما به وصف خشکیِ يك كام تشنه، حساستر است تا به تصور شيريني يك روح سيراب. كمي تعداد ياران در ميانۀ انبوه دشمنان، بيشتر به چشم ميآيد تا ديده سير و جان دلير امام حسين(ع) و ياران وفادار او.
گفتنی است که بزرگداشت شهادت امام حسین و 72 تن از مردان روزگار، طبيعتا ادب خاص خود را میطلبد. ادب آن است كه اشك ما در سوگ آن حضرت، اشك ادب و گريه تعظيم باشد. مرثيه سرايي ما بايد حامل روح ادب به آستان مردي باشد كه «هیهات منا الذله» و مرگ سرخ را به زندگی ننگین و ماندن زیر بار ظلم ترجیح داد. بيان ماجرای امام در قالب الفاظ و عبارات پیش پا افتاده و مبتذل شايسته روح بلند آن بزرگوار نيست، بلكه زبان حال روحهاي زبون است. نباید صرفا به نيت تحريك سطحي احساسات عزاداران، نادانسته، حرمت مقام خاندان رسول خدا(ص) را، در صورت و محتوا، در بيان خود در حد عوامانه و روزمره پایین آوریم.
یکی از زيباترين جلوهها و نقشهاي صحنه عاشورا صحبتهای امام حسین(ع) با یاران همچون کوه استوار خود است كه نشان ميدهد در آن شرايط ملتهب و در شبي كه فردايي و فرداشبي چنان سخت و جانكاه را براي امام و خاندان او در پي دارد، توجه اين مرد كوه غيرت ـ که کوه نیز باید از او غیرت و آزادگی را بیاموزد ـ تا كجاست و یاران او با چه ادب و متانتی آماده جان فشانی در راه معشوق و معاشقه و مغازله با خدای خویشاند.
آیا بهانه عزاداری برای سیدالشهدا میتواند مجوزی باشد برای قمهزنی، عریان شدن مردان به هنگام سینه زدن پيش چشم نامحرم و نادیده انگاشتن بسیاری از آداب اجتماعی و مذهبی؟
مگر نه این که "ادب آداب دارد؟" پس بیاییم آداب این ادب (عزاداری) را رعایت کنیم و موجب سرافرازی شیعه باشيم.
پایان پیام/
نظر شما