خبرگزاری شبستان: اهالی محل خانه را به نام خانه فخرالدوله می شناسند. خانه ای که بانی آن دختر مومن و نیک نام مظفرالدین شاه بوده و البته مسجدی نیز به همین نام در آن حوالی رخنمایی می کند. خانه ای زیبا و قدیمی با حیاط گلکاری شده و در و دیوار حیاطش پر از نقاشی های زیبایی از طهران قدیم که چند سالی است اندوخته خیری برای فخرالدوله شده، چراکه جلسات روضه امام حسین (ع) در آن برگزار می شود. خانه مداحان یا همان خانه فخرالدوله مکانی بود که با حاج محسن طاهری به گفتگو نشستیم.
حاج محسن طاهری فرزند دوم خاندانی است که مدح اهل بیت(ع) در خونشان نسل به نسل چرخیده است. مدیریت خانه مداحان نیز این روزها بر دوش این مداح 54 ساله است. حرف های شنیدنی از نفس گرم این پیشکسوت عرصه مداحی گفته شد که خواندنش خارج از لطف نیست.
· قبل از شروع هر سخنی معرفی مختصری از خودتان داشته باشید؟
محسن طاهری متولد سال ۱۳۳۹ در محله نازیآباد هستم که حدود 40 سال مفتخر به نوکری اهل بیت می باشم و به طور رسمی به مداحی می پردازم، هرچند من و برادرم آقا مرتضی از همان کودکی و شش سالگی نیز در مجالس به دعوت بزرگترها ذکر مصیبت می کردیم.
· چگونه به این عرصه وارد شدید؟
هر فرزندی در هر خانواده ای به کسی اقتدا می کند و از او الگو می گیرد و بحمدالله در خانوادهای مذهبی و نوکر اهل بیت (س) بودیم. پدربزرگ ما مرحوم نادعلی کربلایی، یعنی کربلایی نادعلی طاهری ملبس به لباس مداحی بود. خود مرحوم پدر ما هم تا آخر معمولا این لباس را به تن داشت. پدربزرگ ما کم و بیش منبر هم میرفت، البته مرحوم حاج دایی ما حاج شیخ اکبر نظری تهرانی نیز از طلبههای مدرسه آقای مجتهدی بود. درواقع ایشان منبری بدون عمامه بود که ما در دوران طفولیت در خدمت ایشان بودیم. من و حاج آقا مرتضی از همان كودكي به چنین خادم هایی اقتدا کردیم، هرچند صفای باطن و اخلاص و باورهای عمیق نوکری آنها را نداریم.
بیشتر با پدرمان مانوس بودیم و از 6-5 سالگی در جلسات مختلف هفتگی که ایشان در همان محل زندگیمان، نازی آباد میرفت ایشان را همراهی میکردیم و ذکر مصیبت هم داشتیم. البته از دوران ده دوازده سالگی هم به همراه اخوی حاج اقا مرتضی، در معیت مرحوم حاج آقای کافی بودیم و از نواهای گرم ایشان در مهدیه بهره مند می شدیم تا اینکه در سال 57 ایشان براساس آن تصادف ساختگی به رحمت خدا رفتند. ما همراه آقای کافی به شهرهای مختلف و ایشان در هدایت ما به شهرهای مختلف و جلسات بزرگتر نقش داشتند و مرحوم پدرمان در فن مداحی و استادی ما، هرچند که امروز باید بگویم هیچ پسری پدر نشد چراکه پدران ما در زمانی می زیستند که آلودگی به مسائل امروز دنیا بسیار کمتر بود و این حجم انبوده تبلیغات و تهاجم پر رنگ و لعاب وجود نداشت.
· شما نزدیک نیم قرن مداح بودید و نسل های مختلف را دیدید. به نظر مشا چه تغییری در نسل ها ایجاد شده است؟
شب گذشته در یکی از شهرستان ها بودم و با هم حجره ای دوران طلبگیم در حوزه قم در سالل 56 برخورد داشتم که یادی از آن دوران کردیم. آن زمان پای منبر و درس امثال شیخ جعفر مجتهدی می نشستند و از نفس گرم این بزرگان معرفت می آموختند و یا پای کلاس درس امثال مرحوم حاج فخر عبادوز یا حاج علامه، حاج حسن دولابی، حاج حسن محمدی، حاج احمد شمشیری، به قولی از هر باغی یک گلی می چیدیم و نفس و صفا و معنویت این عزیزان اثرات عجیبی بر زندگی مردم می گذاشت. یاد این خاطرات، امروز برای ما مثل یک رؤیاست که با بیان آنها خود را مثل اصحاب کهف که از خواب چند صد ساله برمیخیزند فرض می کنم چراکه صفا و معرفت خاصی در آن دوران حاکم بود.
· نسل جدید از این صفا و معرفت به دور است؟
امروز در نسل جدید هم چنین فضایی دیده می شود ولی به گونه ای دیگر که مخصوص زمان خود است. امروز در دانشگاه ها و محیط جوانان مثل همین دعای عرفه ای که گذشت، عصمت و پاکی دلنشینی دیده می شود اما متاسفانه آلودگی ها و نابهنجاری های که این روزها از از خیابان و اینترنت و امثالهم می بارد، کار را بسیار سخت کرده و اینها بر روحیه انسان ها تاثیر می گذارند.
بازار ما باید اسلامی باشد، به هر کدام از بازاری ها بگویید مسلمان هستید یا نه؟ چهره شان در هم می رود و می گویند ما کاسب هستیم و "الکاسب حبیب الله" ولی شاهدیم غبار آلودگی ربا و دروغ و کم فروشی و کلاهبرداری و سواستفاده کردن از بازار آشفته موجود، بسیار مشهود و حتی مرسوم شده است. زندگی کردن در این اجتماع و آلوده نشدن دامن انسان بسیار سخت است که قیاس آن با دوران قبل نشان از دوران ملکوتی زمان گذشته را دارد.
· در مداحی هم این سیری که عرض کردید رسوخ کرده است؟
بله در مداحی نیز همین گونه است. شما اگر فقط به چهره پیرغلامانی که خیلی آنها امروز در قید حیات نیستند نگاهی بیندازید متوجه خواهید شد چه تغییری رخ داده است. در چهره اکثر پیرغلامان غیر از اخلاص و تقوا و نورانیت و نگاه عاشقانه در تشکیلات سیدالشهدا چیز دیگری جلوه نداشته است به طوری که با آن انگیزه های معنوی، دنیایی از معنویات نیز برایشان بی ارزش بود، اما متاسفانه این دوران این مسایل حتی در سلسله مداحان کمرنگ شده است و به جای آن بحث مادیات و چهره سازی و شخصیت سازی های کاذب بسیار پر رنگ است. امروز شاهدیم عزیزی با 4 عدد CD یا پخش یک برنامه اش در رسانه ملی مشهور شده است و بعضی از آنها با عرض معذرت دیگر حتی خدا را هم بنده نیستند. به جای اینکه برای این جوانان تشنه معارف الگو باشند، متاسفانه گاهی برخورد با آنها، جوان را از همه چیز ناامید می کند و به جای جذب شدن به خوبی ها باعث دوری جوان از اخلاقیات می شود.
· برنامه ریزی های عظیمی از سوی دشمنان خارجی و داخلی انجام میگیرد تا همانگونه که مقام معظم رهبری بارها هشدار داده اند، مداحی ها از هویت خارج شود. شاهدیم شعرهای بی محتوا و گاهاَ مبتذلی در برخی مجالس خوانده می شود به طوری که چندی پیش شنیدم در یکی از مجالس خوانده شده بود "قل هو الله احد یک دروغی بیش نیست/خدا دختری دارد که نامش زینب است". به نظر شما ریشه این موضوع به کجا برمیگردد؟
حضرت عیسی (ع) که پیامبر بود از احمق فرار می کرد. ریشه این مباحث به نفهمی و حماقت بر میگردد و دستوری که ما داده اند نیز این است که "شو مصاحب روز و شب با مردم روشن ضمیر/ باش از احمق گریزان گرچه عیسی نیستی". چنین مواردی که در مجالس مداحی به میان می آید و رو به شیوع دارد، به خاطر عدم مطالعه داشتن در حوزه دین و معرفت است، چطور کسی می تواند ادعای نوکری اهل بیت را داشته باشد و نفهمد که این حرفش کُفر است؟ مداحان در گذشته درس حوزه می خواندند و پای جلسات درس دین می نشستند و بعد لب به مدح اهل بیت می گشودند چراکه این مطالعات حق و باطل را به انسان آموزش می دهد تا فرد بتواند سره را از ناسره تشخیص دهد. شعری که ضعف اعتقادی و حتی ادبیاتی دارد نباید خوانده شود که این معرفت می خواهد. مجالس باید انسان را یاد خدا بیندازد نه اینکه کار به جایی برسد که چنین اشعار کُفرآمیز و غلوآمیزی در مجالسی که منقش به نام اهل بیت است خوانده شود. اگر ما می خواهیم مداحی اهل بیت کنیم حداقل معارف دینی را باید بشناسیم و بایستی یک دوره توحیدشناسی، امام شناسی، سیره شناسی را ببینیم.
پایان پیام/
نظر شما