خبرگزاری شبستان: "در غرب هم شرط بندی منطق اقتصادی ندارد و همان طور که مثلا شرابخواری در آنجا باب است، اما همه پزشکان می دانند و اعلام می کنند مشروبات الکلی برای جسم و ذهن ضرر به همراه دارد، اما این اعلام موجب نمی شود آنها دست از این عمل بردارند." این جملات گوشه ای از سخنان عادل پیغامی، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) است که در پاسخ به چرایی حرمت شرط بندی با ما در میان گذاشته است؛ گفتگوی ما با این چهره برجسته اقتصاد کشور از نظرتان می گذرد:
گاه در برخی از بازی ها دیده می شود که افراد با یکدیگر شرط بندی کرده و بنای به دست آوردن و از دست دادن مالی را در برابر بُرد و باخت برای یکدیگر می گذارند، این در حالی است که دین اسلام بر این امر صحه نگذاشته و آن را تایید نکرده و حرام می شمارد؛ دلیل این حرمت به لحاظ علمی چیست و چرا شرط بندی از نظر اسلام مردود اعلام شده است؟
در منطق اقتصادی به لحاظ علمی اگر اتفاقی افتد که موجب ارزش افزوده نشود، آن فعالیت، اقتصادی محسوب نمی شود و ارزشی ما به ازای آن تعلق نمی گیرد؛ به تعبیر دیگر در این نوع فرآیند به دلیل آنکه ارزشی افزوده و آفریده نشده، اتلاف منابع مولد را داشته ایم و از نظر اقتصادی، این حرکتی ضد اقتصادی است.
بنابراین اگر با این منطق عقلی به موضوع نگاه کنیم، هر جا که ارزش افزوده نبود و ما به ازای آن مبادله و گردش مالی انجام نشد، اقتصاد اسلامی آن را نمی پذیرد همان گونه که علم اقصاد و عقل هم این مساله را قبول نمی کنند. در واقع در یک فرآیند و فعالیت اقتصادی باید رشد حقیقی انجام شود. لذا با این فرمول که هم در علم و هم در عقل و شرع ثابت می شود، مشاهده می کنیم که شرط بندی ما به ازایی نداشته و خود به خود حرکت ضد اقتصادی است.
اما در غرب این مساله شیوع بسیاری دارد و افراد شرط بندی در بازی را در لیست تفریحات خود جای داده اند؛ آیا اگر شرط بندی به لحاظ علمی و عقلی سودی در برنداشت یا ضرر به دنبال داشت، این عمل در غرب برای مواقع متمادی تکرار می شد؟ به عبارت دیگر اگر ضرر آن چشمگیر بود یا همیشه یک طرفه، آیا این امر موجب نمی شد که آنها دست از این عمل بردارند؟ این واقعیت که امروز در غرب مشاهده می شود، ادعای یاد شده در پاسخ شما به سوال نخست را باطل نمی کند؟
ببینید در غرب هم این عمل منطق اقتصادی ندارد و همان طور که مثلا شرابخواری در آنجا باب است، اما همه پزشکان می دانند و اعلام می کنند مشروبات الکلی برای جسم و ذهن ضرر به همراه دارد، اما این اعلام موجب نمی شود آنها دست از این عمل بردارند. بنابراین به موازات همین منطق، آنها اگر چه می دانند شرط بندی منطق اقتصادی ندارد، اما این عمل را – هر چند به عنوان تفریح - انجام می دهند. به طور کلی گاه بشر برای امیال خود از مسیر عقل و علم و شرع خارج می شود.
ممکن است جدای از ضررهای اقتصادی شرط بندی، این عمل در زندگی فردی و خانوادگی فرد هم تاثیری داشته باشد؟ در واقع شرط بندی چگونه سبک زندگی انسان ها را دچار تحول می کند؟
پشت صحنه عمل شرط بندی تصادف و احتمالات است و این امر فضای ذهنی فرد را از اقتصاد حقیقی دور می کند اگر چه در اقتصاد حقیقی نیز پای مقوله احتمالات در میان است – مانند گندمی که کاشته می شود اما احتمال از بین رفتن این کاشت وجود دارد- اما اینکه تمام زندگی و مبادلات مادی و گردش های مالی از ناحیه تصادف و احتمال مدیریت، و بر آن استوار شود، این مساله اساسا یک زندگی واقعی اقتصادی نیست. بشر به لحاظ فطری از عدم و اطمینان دوری می گزیند. بنابراین، وقتی انسان از این اطمینان که جزو فطرت اوست، دور شود و معیشت واقعی خود و خانواده را به یکسری احتمالات ببندد، این سبک انسان طبیعیِ موافق فطرت بشری نیست، چرا که او همیشه اطمینان و ثبات را می پسندد.
از سوی دیگر به طور کلی وقتی انسان وارد دنیای تصادف و احتمال شد، زندگی حقیقی معنا ندارد به خصوص که این دنیا، دنیای تصادف و احتمال است، لذا تکرار در آن بسیار صورت می گیرد این در حالی است که از نظر عقلی وقتی انسان از فعالیتی نتیجه نمی گیرد، یا ضرر می کند، آن را تکرار نخواهد کرد. اما در شرط بندی و بازی های تصادفی، وقتی فرد بارها باخت و شرایط به نفع او نچرخید، علاقه مند است تا بار دیگر شانس خود را امتحان کند تا شاید قرعه به نام او افتاد و برنده شد و شرایط به سود او رقم خورد و این پروسه باز یک نوع تفاوت و خروج از دنیای واقعی است که قطعا همه زندگی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد.
اگر از آن سو به موضوع نگاه کنیم، بالاخره در شرط بندی همیشه یک طرف برنده خواهد بود و این واقعه یک نوع حالت خوشایندی را برای او به همراه خواهد داشت؛ به عبارت دیگر شرط بندی تنها ضرر صرف نمی تواند باشد و برای یک طرف سود به همراه دارد؛ باز هم می توان گفت شرط بندی با منطق اقتصادی ناسازگار است؟
البته همیشه برای انسان ها برخی امور خوشایند است، اما باید دید بابت آنها چه چیزی از دست می دهند. وقتی افراد وارد شرط بندی می شوند، در بیشتر مواقع بازنده هستند و آن برندگی که گاه برای یک نفر اتفاق می افتد، یک درصد در برابر 99 درصد است که این امر به نوعی عدم توازن را به جامعه تسری می دهد که باید دید با چه هزینه ای این اتفاق می افتد.
شرط بندی به لحاظ شرعی و عقلی نه معنا دارد و نه مالی که از این راه کسب می شود قابل تداوم است. وقتی ثروتی بدون زحمت و بادآورده باشد، به دلیل آن که فرد آن را به خوبی نمی شناسد و مسیر به دست آوردن را یاد نگرفته و طی نکرده است، نگهدارِ خوبی هم برای آن نخواهد بود. این مانند آن است که یک فرد هر روز به ماهیگیری رود و مثلا روزی دو عدد ماهی صید کند، این فرد قطعا نحوه نگهداری از این مال را که با زحمت به دست آورده می داند، اما بر فرض به فرد دیگری به صورت یک جا مثلا کامیونی از ماهی داده شود، قطعا این فرد که زحمتی برای به دست آوردن آن نکشیده است، هم اکنون نیز نمی داند با این بار ماهی چه کند و چگونه آن را نگهداری کند و در واقع به دلیل آن که ماهیگیری را نیاموخته است، قدرت افزایش ماهی را هم نخواهد داشت.
برای اثبات این ادعا می توان طی یک تحقیق میدانی به سراغ افرادی رفت که پیش از انقلاب اسلامی طی بازی های شرط بندی به جایزه های بزرگی دست یافته اند. باید دید امروز آیا این افراد توانسته اند این اموال را حفظ کرده و دچار فقر نشوند یا خیر؟!
پایان پیام/
نظر شما