به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام علیرضا پناهیان، خطیب و استاد برجسته حوزوی در سخنرانی دهه اول ماه محرم در عزادارن حسینی واقع در محله ابوسعید هشتم آبان ماه با اشاره به تدوین جایگاه ولایت مداری انسان ها و رابطه آن با تکبر گفت: مادرها خیلی از بچه های خود طرفداری می کنند آنها معمولا آخرین کسانی هستند که بدی بچه های خودشان را قبول می کنند نزد مادران اگر از بدی بچه ها صحبت کنید آنها از خوبی شان صحبت می کنند مادران شاید در مقام تربیت به خاطر محبت نسبت به فرزند خوب عمل نکنند اما در مقام قضاوت عادلانه رفتار می کنند.
وی افزود: خداوند متعال نسبت به بندگان خود همین طور است اگر از بدی بنده ای یاد کنی خداوند اول خوبی آن بنده را متذکر می شود همانطور که در جنگی وقتی مادری فرزند خود را گم کرد و پس از یافتن او به او شیر می داد پیامبر (ص) از فرصت استفاده کرد و فرمود ببینید این مادر در اوضاع نابسامان جنگ چطور به فکر اسایش فرزند خود است آیا این مادر حاضر است فرزند خود را در آتش بیاندازد یاران گفتند نه رسول الله سپس ایشان فرمود خداوند نیز نسبت به بندگانش اینطور است.
حجت الاسلام پناهیان ادامه داد: اما سوال اینجاست که خداوند متعال کدام خوبی بنده اش را می بیند که حاضر است از بدی های او صرف نظر کند البته خدا نگاهش مثل مادر عوامانه نیست آن خوبی که خداوند حاضر نیست برای آن به راحتی بنده اش را دور بیندازد چیست که حتی اگر خراب شده باشد خداوند او را نجات می دهد؟
وی افزود: آن چیز گرانبها ولایت است کسی که ولایت ندارد و کار نیک پیامبران را از اول تا آخر در کارنامه اعمالش داشته باشد ارزش ندارد و کسی که ولایت دارد خداوند به راحتی دست از او نمی کشد.
حجت الاسلام پناهیان تصریح کرد: یکی از ویژگی های برتر انسان تواضع نسبت به دیگران است و تواضع به خداوند خودش را در تواضع به دیگران نشان می دهد تکبر و حسادت از یک جنس هستند ولی تجلی های مختلفی دارد در تکبر انسان خودش را بزرگ می بیند و حسادت دیگری را بزرگتر از خود می بیند خودبزرگ بینی نابجا خصلت تکبر است و حسادت یعنی تحمل نکردن پیشرفت دیگری و بزرگ تر شدن دیگران.
وی گفت: تکبر در نگاه الهی بسیار منفور است به طوری که خداوند در قرآن کریم می فرماید دار آخرت برای کسانی است که اهل علو و فساد نباشند یعنی کسانی که در دنیا علو و برتری نمی خواهند و فساد نمی کنند اهل بهشت اند. علامه طباطبایی یکی از مهمترین عامل های فساد را علو می داند زیرا خداوند آن را اول بیان کرده علو مبنای فسادهای دیگر است امام علی (ع) در مورد علو می فرماید کسی که دوست دارد بند کفش اش از بند کفش رفیق اش بهتر باشد علو است.
این استاد دانشگاه اذعان کرد: ما نباید نسبت به دیگران علو داشته باشیم و دیگر محل امتحان ما هستند باید همه را از خود بهتر بدانیم که لازمه این رفتار ریشه کن کردن تکبر در انسان است اگر می گویید الله اکبر و تواضع نسبت به خدا دارید آن قدر باید این تواضع بسیار باشد نسبت به خلق خداوند نیز متجلی شود. شیطان هم همین طور شد او حس تکبر را نسبت به تندیس انسان قبل از خلقت داشت و وقتی خداوند بعد از خلقت آدمی به او دستور داد تا سجده کند هرگز نپذیرفت.
وی خاطر نشان کرد: یکی از ریشه های عمیق ولایتمداری تواضع نسبت به دیگران است تکبر یک موضوع محوری است و هر کس می خواهد بفهمد به الله اکبر نماز نگاه کند البته از روایات مختلفی در مورد جایگاه بد متکبران و استشمام نکردن بوی بهشت در نظر آنها سخن گفته شده که صرف نظر می کنیم.
حجت الاسلام پناهیان افزود: فلسفه نماز و امتحانات الهی از بین بردن تکبر در قلب آدمی است خدا بزرگتر است یعنی توی انسان هیچی نیستی و خداوند نماز را واجب کرد تا دماغ بنده اش را بر زمین بمالد. تکبر چرا آنقدر بد شده و چرا اپیدمی است بحث مفصلی دارد اما به طور مختصر می توان اینطور گفت ما برای ملاقات خدا آماده شده ایم و خدا بزرگ است و برای رسیدن به بزرگی خدا میل بزرگ شدن در ما قرار دارد از همان زمانی که بچه ها راه رفتن یاد می گیرند و دوست ندارند دیگران به آنها بگویند کوچک حس بزرگ شدن در او تقویت می شود و اینجا زمانی است که باید بزرگی خدا را به او یادآوری کرد زیرا پاسخ بزرگ شدن فطری انسان خداست.
وی افزود: ائمه اطهار (ع) مکرر بر عدم تکبر انسان ها تاکید می کردند و به دوستانشان می فرمودند مبادا به خاطر دوستی با ما اهل بیت (ع) به دیگران فخر بفروشید در روایات دارد که مادر همه معصیت ها و طغیان ها تکبر است و هیچ برنامه تمرینی همچون نماز به انسان داده نشده تا ریشه تکبر را در آدمی بسوزاند.
این استاد حوزه علمیه گفت: تواضع مراحلی دارد که یکی از آن خود کوچک بینی از نظر مادی نسبت به دیگران است مرحله بعد تواضع داشتن معنوی نسبت به دیگر افراد است. مرحله بعد آن است که همه را از نظر معنوی نسبت به خود برتر بدانیم و وهله آخر تواضع معنوی نسبت به ولی و نماینده ای است که از سوی خدا معرفی شده که همان ولایت را دارد. تواضع زمانی سخت تر می شود که خودت انتخاب نکنی چه کسی از تو برتر است و خدا آن شخص را معین کند. اگر خداوند به هر دلیلی که خودش می داند کسی را بر ما ترجیح داد آدمی باید آن را بپذیرد و انسان های متکبر سخت با این موضوع کنار می آیند.
وی گفت: کسانی که به تواضع صرفا نگاه اخلاق مدارانه دارند و برای سرپوش گذاشتن روی وجدان شان تواضع می کنند در لحظه ولایت مداری پایشان لنگ می زند. در واقع این افراد رضایت خود را پنهان کرده اند وای بر اخلاقی های ولایت ستیزی که به همه مردم از سر ناچاری تواضع می کنند و آنجایی که خداوند پا روی دمشان می گذارد صدایشان در می آید.
حجت الاسلام پناهیان تصریح کرد: به نظر شما خیلی از اطرافیان پیامبر (ص) بلد نبودند که درس اخلاق از رسول خدا بگیرند؟ چرا خیلی هم بودند و خیلی درس ها هم گرفتند در اصل خیلی از اطرافیان پیامبر (ص) انسان های اخلاقی بودند اینکه می گویند زمان جاهلیت اعراب وحشی بودند و بویی از اخلاق و فرهنگ نبرده بودند خیلی از آنها شایعه مستشرقین است. شهر مکه که قدر پیامبر را می داند و به او امین می گوید نمی تواند وضع اعراب را خیلی خراب نشان دهد زیرا آنها برای امین بودن ارزش قایل شدند این در حالی است که اکنون خیلی ها این ارزش ها را مسخره می کنند یعنی مردم آن زمان قدر پیامبر را می فهمیدند آنها بر عهدها و قراردادهایشان پایبند بودند. این درست نیست که بگوییم مردم جاهلی در اوج نکبت و ضلالت زندگی می کردند اگر کسی به این حرف ها معتقد باشد شأن پیامبر (ص) را پایین آورده حضرت علی (ع) اگر از بدی های عصر جاهلی سخن می گوید نسبت به خوبی ها و ارزش های اسلامی مقایسه می کند. مردم مکه آماده ظهور پیامبر (ص) بودند و بسیاری از مقدسات دینی در آن شهر بود زمانی که لشکر ابرهه برای تخریب به کعبه آمد حتما خبری در آن شهر بوده است. آنها برای شیوخیت قبیله خود احترام قایل بودند چیزی که در زمان اسلام نیز بدان تاکید شده است. امام علی (ع) در این باره می فرمایند در بین این مردم اگر مردی بر صورت دختری سیلی می زد تا چندین نسل، نسل او را تقبیح می کردند.
وی خاطر نشان کرد: دوره جاهلیت مطلقا بد نبوده و اگر اینطور بود چطور پیامبر (ص) می توانست با آنها ارتباط برقرار کند آنها حتی زمانی که پیامبر (ص) را در محاصره اقتصادی قرار دادند جوانمردانه مبارزه می کردند حتی ایام حج محاصره برداشته می شد و پیامبر اجازه داشت آزادانه تبلیغ کند واقعا چه دشمنان باکلاسی بودند یعنی در عین دشمنی به اخلاقیات پایبند بودند. اکنون صهیونیست ها به هیچ چیزی پایبند نیستند. البته جای این سوال باقی است که چرا این مردم در زمان واقعه کربلا انقدر بد شدند و اخلاقیات زمان جاهلیت را فراموش کردند پاسخ این سوال این است که خداوند پا بر روی دمشان گذاشت و این مردم اخلاقی کم کم اخلاق را هم فراموش کردند. چرا قابیل هابیل را کشت چون خدا دست روی هابیل گذاشت و اخلاق، جوانمردی و تواضع قابیل فراموش شد خیلی ها که از اخلاق طرفداری می کنند بازی شان است و پای ولایت که می رسد لنگ می زند.
پایان پیام/
نظر شما